چکیده :
در جهان رقابتي امروز سازمان ها، دانشگاه ها و کشورهايي موفق هستند که قادر به بهره گيري بيشتر از اطلاعات و دانش باشند، چرا که ديگر مواد اوليه، زمين و ساير مواد طبيعي منبع مهم و اساسي به شمار نمي روند و بر خلاف گذشته ثروتمند ترين مردم، افراد دانش مدار و کارآفرين مي باشند که پيشه ي آنها کارآفريني است. از اين رو بسياري از دانشگاه هاي کشورهاي پيشرفته و در حال توسعه بهره گيري از کارآفريني را آغاز نموده اند و اين بذل توجه در قالب تدوين استراتژي ها ، سياست ها و برنامه هاي علمي جهت بسط و تقويت روحيه و رفتار کارآفريني و مهمتر از آن آموزش کارآفريني در موسسات علمي و آموزشي و دانشگاه ها ظاهر گرديده است.
در اين تحقيق نيز ما قصد داريم تاثير اموزش هاي کارآفريني برگزار شده در دانشگاه پيام نور واحد همدان را بر رغبت شغلي،انگيزش شغلي و دانش کسب وکار دانشجوياني که اين دوره ها را گذرانده اند بررسي نماييم .
1-2- بيان مساله
با نگاهي به روند رشد و توسعه جهاني در مي يابيم كه با افزايش و گسترش فناوريهاي پيشرفته ، نقش و جايگاه كارآفرينان بطور فزاينده اي بيشتر مي شود. به بيان ديگر ارتباط مستقيمي بين پيشرفت فناوري و ضرورت آموزش كارآفرينان وجود دارد. اگرچه در سالهاي گذشته اختراع، جايگاه ويژه اي در توسعه كشورها داشته است ، اما امروزه كارآفريني فردي وسازماني از گزينه هاي مهم رشد و توسعه اقتصادي به شمار مي آيد. به گونه اي كه در غرب وبرخي كشورهاي ديگر ، دو دهه ي اخير دهه هاي طلايي كارآفريني نام گرفته است. در اكثر كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه ، بحث كار آفريني اصلي ترين منبع توسعه مد نظر قرار گرفته است. به رغم آنکه برخي از صاحبنظران معتقدند با آموزش مستقيم حاصل نمي شود و بايد به روش پرورشي كارآفرينان را تربيت كرد، اما هيچ كس منكر اين مطلب نيست كه استفاده از فناوريهاي نو و ايجاد كسب وكار جديد بدون آموزش وپرورش در عمل دست نيافتني است، با مراجعه به اطلاعات موجود درباره افزايش رشته هاي دانشگاهي كارافريني درکشورهاي توسعه يافته و درحال توسعه، اهميت نظام آموزشي وپژوهشي در توسعه كارآفريني وتربيت كار آفرينان بيشتر مشخص ميشود.
معمولا واژه كار افريني با ايجاد شغل و كسب وكار مترادف شده است. در حالي كه اشتغال يكي از دستاوردهاي كارآفريني است. ممكن است فعاليتهاي كار آفرينانه اشتغال ايجاد نكند اما توليد انگيزش، رغبت شغلي و ثروت نمايد ويا به دانايي بيفزايد.
كساني كه ميخواهند كسب وكار جديدي راه اندازي كنند وثروت توليد كنند بايد به دانايي خود بيافزايند وبا فناوريهاي پيشرفته روز آشناگردند و بطورقطع پيش نياز دستيابي به اين هدف طراحي دوره هاي آموزشي كارآفريني ميباشد.
در اين راستا با توجه به سياستهاي اتخاذ شده توسط دانشگاه پيام نوركه آموزش براي همه مي باشد و براي حركت از دانشگاه نوع 1(آموزش محور) و نوع 2 (پژوهش محور) به دانشگاه نوع 3 (كارآفرين) وبا هدف ارتقاي سطح كارآفريني دانشجويان و دانش آموختگان دانشگاه پيام نور وفراهم سازي زمينه هر چه بيشتر مشاركت استانها و مراكز تابعه در امر كارآفريني اقدام به ايجاد نظام جامع كارآفريني دانشگاه پيام نور نموده است .
مسئله عمده اين پژوهش بررسي اثر بخشي آموزش مهارتهاي كارآفريني بردانش كسب وكار دانشجويان مراجعه كننده به واحد كارآفريني دانشگاه پيام نور همدان در سال 1389 مي باشد.
1-3-اهميت و ضرورت مسئله
از آنجا كه دانشگاه ها به عنوان متوليان اصلي تربيت و پرورش منابع انساني متخصص در جامعه، نقش اساسي دارند، توجه به مقوله ي كارآفريني دانشگاهي به توسعه ي بهتر اين امر كمك مي كند.
شايد تغيير رويكرد دانشجويان و دانش آموختگان از كارجويي به كارآفريني به سبب درك اين مطلب است كه در دنياي امروز دانش آموخته اي نسبت به سايرين داراي مزيت رقابتي است كه پا را از حوزه ي دانش و محفوظات خود فراتر گذاشته و در حل مسائل عملي آن محدوده ي تخصصي، مهارت داشته وموفق عمل كند. به همين دليل است كه آموزش كارآفريني در دو حالت ساخت يافته با برنامه هاي آموزشي گوناگون و گاهي با صرف وقت زياد يا كارگاه ها و سمينارهاي آموزشي كوتاه مدت مورد توجه بيشتري قرار مي گيرد.
دانشگاه مي تواند و انتظار مي رود كه با تكيه بر رسالت اصلي خود يعني آموزش و پژوهش، در تسهيل مسير کارآفريني نقش بسزايي داشته باشد. براي تبديل انسانهاي عادي به انسانهاي كارآفرين و پشتيباني همه جانبه ازآنها نياز به يك جهاد فراگير در آموزش گسترش زمينه هاي فناورانه و پشتيباني مالي ميباشد.در همين راستا وبا هدف بهره وري و بهبودكيفي وكمي برگزاري اينگونه دوره هاي آموزشي ضرورت انجام تحقيق با محوريت بررسي اثربخشي دوره هاي آموزشي كارآفريني بر دانش كسب وكار، انگيزش و رغبت شغلي دانشجويان ضروري مي باشد .
1-4-اهداف تحقيق
هدف اصلي: شناخت ميزان اثر بخشي دوره هاي آموزشي كارآفريني بر روي دانش مديريت كسب وكار، انگيزش و رغبت شغلي دانشجويان
اهداف ويژه:
تعيين ميزان اثرگذاري آموزش مهارتهاي كارآفريني بر دانش كسب و كار دانشجويان
تعيين ميزان اثرگذاري آموزش مهارتهاي كارآفريني بر انگيزش شغلي دانشجويان
تعيين ميزان اثربخشي آموزش مهارتهاي كارآفريني بر رغبت شغلي دانشجويان
1-6-فرضيههاي تحقيق
1- دانش کسب و کار دانشجويان شرکت کننده در دوره هاي آموزشي مهارت هاي كارآفريني بيشتر از دانشجويان است که در اين دوره ها شرکت نکرده اند.
2- انگيزش شغلي دانشجويان شرکت کننده در دوره هاي آموزشي مهارتهاي کارآفريني بيشتر از دانشجوياني است که در اين دوره ها شرکت نکرده اند.
3- رغبت شغلي دانشجويان شرکت کننده در دوره هاي آموزشي مهارتهاي كارآفريني بيشتر از دانشجوياني است که در اين دوره ها شرکت نکرده اند.
1-12-متغيرها و تعريف عملياتي آنها
خلاقيت[1] : يعني بکار گيري توانائيهاي ذهني براي ايجاد يا تبلور يک فکر يا مفهوم جديد است و نيز برخي خلاقيت را به ترکيب ايده ها يا ايجاد پيوستگي بين ايده ها تعبير نموده اند
نوآوري[2] : نوآوري بکار گيري ايده هاي نوين ناشي از خلاقيت مي باشد د ر واقع نو آوري عملي ساختن ايده ناشي از خلاقيت را امکان پذير مي سازد و آن را بصورت يک محصول جديد يا خدمت تازه ارائه مي نمايد .
کارآفريني[3]: بنابر تعريف واژه نامه وبستر كارآفرين كسي است كه متعهد مي شود يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل نمايد.از ديدگاه روانشناسان معتقدند کارآفرين کسي است که بوسيله نيروهاي شخصي خود به پيش مي رود، نيروهايي از قبيل نياز به کسب کردن يا رسيدن به چيزي، تجزبه نمودن، انجام دادن يا شايد فرار از قدرت اختيار ديگران. از ديدگاه مديران فرايند اداره و راهبري سازمان و ايجاد جو و محيط کارآفرينانه را کارآفريني مي نامند.
رغبت شغلي : ميزان خشنودي فرد از محتوي و شرايط شغلش ، به ويژه از جهت انگيزههاي دروني شغل.جنبههاي مثبت يا منفي طرز تلقّي فرد نسبت به شغلش.
دانش کسب و کار: مجموع اطلاعاتي ميباشد که به شخص جوياي کار کمک ميکند تا بامحيط اقتصادي وشرايط کسب وکار پيرامون خود آشنا شود وبهتر بتواند در فضاي جامعه به شغل مورد نظر خود بپردازد، اين اطلاعات ميتواند در زمينه قوانين تجارت،قوانين مالياتي،مديريت مالي وحسابداري واصول ثبت شرکت و ساير فنون و قوانين باشد.
انگيزش : حالتي در افراد كه آنان را به انجام رفتار وعمل خاصي متمايل مي سازد.
مباحث مربوط به كارآفريني به ويژه كارآفريني دانشي عمر چنداني ندارند. در كشور ما، با عنايتي كه برنامه ي سوم توسعه ي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور به موضوع كارآفريني داشته است، تصويب طرح توسعه ي كارآفريني در دانشگا ه هاي كشور (كاراد( انجام شده كه به فعاليتهايي در سطح برخي از دانشگا ههاي كشور منجر شده است. اگرچه آموزش به تنهايي زمينه ساز توسعه ي كارآفريني و ايجاد كسب و كار مؤثر نيست اما به عنوان جزئي از يك سيستم توسعه بسيار حائز اهميت است.
بررسي هاي انجام شده در ايالات متحده، اروپا و كشورهاي جنوب شرقي آسيا نشان مي دهد كه اگر آموزش هاي كارآفريني در كنار ساير اقدامات ترغيب كننده و تسهيل كننده قرار گيرند، اثربخشي قابل توجهي خواهند داشت. (شهركي پور، بني سي:1384)
در دهه ي 70 ميلادي دانشگاه هاي آمريكا به خاطر چيرگي بر توسعه ي فناوري هاي جديد و عدم انتقال آن به شركت ها و بخش خصوصي مورد انتقاد قرار گرفتند. تا اينكه كنگره ي آمريكا قانون "باي دل" را جهت "يكسان سازي حق امتياز" تصويب كرد.اين قانون محدوديت بهره گيري از مالكيت حق امتياز را براي دانشگاه هايي كه از كمك هاي دولتي استفاده مي كردند مرتفع مي ساخت( فردمن و ديگران[1] ، مترجم طالبي ، زارعي يکتا ، 2002)
بررسي ها نشان داد كه اين قانون ، دانشگاه را به نيروهاي اجرايي و كارآفريناني كه به دنبال تجاري سازي تكنولوژي هاي دانش بنيان هستند ، نزديك تر مي كند(جنسون و ترسبي[2] 2001: ص 91) .
دنبال اين قانون بسياري از دانشگاه ها براي مديريت و حفاظت از دارايي فكريشان،دفاتر انتقال تكنولوژي راه اندازي كردند. نقش اين دفاتر كه گاهي دفاتر حق امتياز تكنولوژي نيز ناميده مي شوند، تسهيل انتقال دانش تجاري (گسترش تكنولوژيك ) ازطريق دادن حق امتياز اختراعات و ساير شكل هاي دارايي فكري منتج از تحقيقات دانشگاهي به صنايع بود، به طوري كه حق امتياز دانشگاه ها از 300 مورد در سال 1980 به3700مورد در سال 1999 رسيد. مهم تر از آن، محصولات زيادي از صنايع كليدي استراتژيك يا فناوري بالا از جمله رايانه، داروسازي، بيوتكنولوژي و ... از طريق فرآيند انتقال تكنولوژي از دانشگاه به صنعت توسعه پيدا كرده اند.(طالبي ، زارعي يکتا ، 1387)
از اين رو در اين تحقيق مطالب مورد نظر را در چهار بخش مجزا شامل کارآفريني ، دانش کسب و کار ، انگيزش و رغبت شغلي مورد بررسي قرار مي دهيم .
2-2- بخش اول : کارآفريني 2-2-1-كارآفريني چيست؟
در مورد تعريف كارآفريني ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد و درك كامل مفهوم و موضوع " كارآفريني " نيازمند اطلاع از ديدگاه هاي بين رشته اي مي باشد. كارآفريني برحسب ماهيت خود و توجه محققان رشته هاي مختلف از نظر روانشناسي، جامعه شناسي، اقتصاد، صنعت و حتي تاريخي تعريف شده است.
واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي "Entrepreneurs" به معناي "متعهد شدن" نشات گرفته است. كارآفريني اولين بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامي مكاتب اقتصادي از قرن 16 ميلادي تا كنون به نحوي كارآفريني را در نظريه هاي اقتصادي خويش تشريح نموده اند.
كارآفريني از مباحثي است كه در تمامي ابعاد توسعه اقتصادي و اجتماعي از حدود 20 سال به اين طرف عملاً در دنياي تجارت و كسب و كار مطرح شده است. از جمله تعاريف كارآفريني مي توان به موارد زير اشاره نمود:
ژوزف شومپيتر[3]( 1934) فرآيند كارآفريني را " تخريب خلاق" مي نامد به عبارت ديگر ويژگي تعيين كننده در كارآفريني همانا انجام كارهاي جديد و يا ابداع روشهاي نوين در امور جاري است. روش نوين همان "تخريب خلاق" مي باشد. از نظر وي نوآوري در هر يك از زمينه هاي ذيل كار آفريني محسوب مي شود:
1-ارائه كالاي جديد.
2-ارائه روش جديد در فرآيند توليد.
3-گشايش بازاري جديد.
4-يافتن منابع جديد.
5- ايجاد هر گونه تشكيلات جديد در صنعت.
كارآفريني كيفيتي است كه افراد را قادر مي سازد يك فعاليت جديد را شروع كنند يا با قدرت و به طور ناباورانه فعاليت موجود را توسعه دهند.
كارآفريني موتور تحول و توسعه اقتصاد، فرهنگ و جامعه است. رشد و فراگيري اين پديده مي تواند به تحول و دگرگوني اساسي در اقتصاد ملي منجر شود. كارافريني فرآيندي است كه طي ان فرد كارآفرين با ارائه ايده و فكر جديد ايجاد كسب و كار با قبول مخاطره و تحمل ريسك، محصول و خدمت جديد را ارائه ميكند.
اگرچه تعاريف گوناگوني از كارآفريني ارائه شده است، ليكن بيشتر نويسندگان و صاحب نظران در مجموع كارآفريني را " فرآيند شناسايي فرصتهاي اقتصادي، ايجاد كسب و كار و شركتهاي جديد، نوآور و رشد يابنده براي بهره برداري از فرصتهاي شناسايي شده مي دانند كه در نتيجه آن كالا ها و خدمات جديدي عرضه مي شود."
2-2-2-تعاريف كارآفرين
ريچارد كانتيلون (1730) اولين كسي بود كه اين واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را اينچنين تعريف نمود : كارآفرين فردي است كه ابزار توليد را به منظور تركيب به صورت محصولاتي قابل عرضه به بازار خريداري مي كند. كارآفرين در هنگام خريد از قيمت نهايي محصولات اطلاع ندارد .
جان باپتيست (1803) كار آفرين را فردي ميداند كه مسووليت توليد و توزيع فعاليت اقتصادي خود را بر عهده دارد.
فرانك نايت (1921) كار آفرينان را كساني ميشناسد كه در شرايط عدم قطعيت4 به اتخاذ تصميم مي پردازند و پيامدهاي كامل آن تصميمات را نيز شخصاً مي پذ يرند.
طبق نظر كاسون (1982) كار آفرين فردي است كه تخصص وي "تصميم گيري عقلايي و منطقي در مورد ايجاد هماهنگي در منابع كمياب" ميباشد. وي "داشتن توان داوري و قضاوت6" را عنصري مشترك در تمامي كار آفرينان تشخيص داده است . از ديدگاه كارلند (1984) كار آفرين فردي است كه شركتي را به منظور سود و رشد تاسيس مينمايد و آنرا مديريت كرده و از آن براي پيشبرد اهداف شخصي استفاده ميكند .(مرکز کارآفريني دانشگاه تبريز ، 1388)
همچنين به تعاريف زير نيز مي توان اشاره كرد: كارافرين كسي است كه توانايي آن را دارد تا فرصتهاي كسب و كار را ببيند و آنها را ارزيابي كند، منابع لازم را جمع آوري و از آنها بهره برداري نمايد، و سپس عمليات مناسبي را براي رسيدن به موفقيت پي ريزي نمايد .
كارآفرينان كساني هستند كه با ايجاد محصولات وخدمات نوين مورد نسياز مردم، درآمد خوبي كسب مي كنند. معمولاً گمان مي رود كه كارآفرينان در راه اندازي شركتها تبهر دارند در هر حال، آنها، از هيچ، كسب و كارجديد خلق مي كنند. انها به رغم مخاطرات بسيار، پيشگام كارهاي جديد مي شوند.
2-2-3-کارآفرين کيست
بطور خلاصه كارآفرين فردي است عملگرا و خلاق كه قدرت ريسكپذيري بالائي دارد. حاصل جمع شدن اين ويژگيها در يك شخص، زمينهاي است براي ايجاد كسبوكارهاي جديد مبتني برنوآوري. كارآفرين منتظر فرصت نميماند بلكه فرصتهاي موردنياز را با خلاقيت ايجاد ميكند، يعني كارآفريني، مقدمهاي است بر فرصتآفريني. كارآفرين به هدف و به آنچه ميبايست انجام گيرد توجه ميكند نه به امكانات موجود. نياز رشد و توسعه كارآفريني است و نياز نگهداري از دستآوردهاي كارآفريني، پشتيباني از جانب سيستمهاي مديريتي. كارآفرين حوزههاي جديد كسبوكار را ايجاد ميكند و حفظ آنها نيازمند مديريت است تا كارآفرين همچنان بدنبال كارآفريني و فرصتآفريني باشد. كارآفرين با نمايش افقهاي جديد، انگيزة لازم و با ابداع روشهاي جديد، حداكثر بهرهوري لازم را در پرسنل ايجاد ميكند. كارآفرين موتور توسعة اقتصادي، پايهگذار كسبوكارهاي جديد، و بسترساز آيندهاي پربار است.
و...
فهرست مطالب :
فصل اول. 1
1-1-مقدمه 2
1-2- بيان مساله 2
1-3-اهميت و ضرورت مسئله 3
1-4-اهداف تحقيق. 4
1-6-فرضيههاي تحقيق. 4
1-12-متغيرها و تعريف عملياتي آنها 5
فصل دوم 7
ادبيات و پيشينه پژوهش... 7
2-1-مقدمه 8
2-2- بخش اول : کارآفريني. 9
2-2-1-كارآفريني چيست؟.. 9
2- 2-2-تعاريف كارآفرين.. 10
2-2-3-کارآفرين کيست.. 11
2-2-4- کارآفريني سازماني.. 12
2-2-5- چارچوب كارآفريني سازماني.. 13
2-2-5-1-آموزش كارآفريني سازماني 14
2-2-5-2-پرورش كارآفرينان سازماني 15
2-2-5-3-ابعاد ساختاري كارآفريني سازماني 17
2-2-6- عوامل تسهيل كننده در رشد کارآفريني.. 19
2-2-7-اهميت فرهنگ در توسعه کارآفريني.. 20
2-2-8-يک کارآفرين بايد چه مهارتهايي داشته باشد؟.. 21
2-2-9-چرا بايد کارآفريني را آموخت؟.. 22
2-2-10-خلاقيت، نوآوري و کار آفريني.. 23
2-2-11-فرآيند خلاقيت.. 24
2-2-12- انواع کارآفريني.. 25
2-2-13-آموزش کارآفريني در دانشگاه ها.. 26
2-2-14-مشارکت فناوري اطلاعات در کارآفريني.. 28
2-2-15- ويژگي هاي مؤثر فناوري اطلاعات در کارآفريني.. 30
2-2-16-آشنايي بامنافع اقتصادي کارآفريني دانشگاهي.. 32
2-2-17- آموزش کار آفريني و نقش مراکز علمي دانشگاهي.. 34
2-2-18-چالشهاي آموزش کار آفريني.. 37
2-2-19- پرورش گروهي از جوانان مستعد کار آفرين. 39
2-2-20-برنامههاي کارآفريني در دانشگاهها و کشورهاي مختلف 41
2-2-20-1- اندونزي.. 41
2-2-20-2-اتريش.. 43
2-2-21-وضعيت شاخصهاي كارآفريني در ايران.. 50
2-2-22- موانع حرکت کارآفريني در ايران.. 53
2-3-بخش دوم : دانش کسب و کار 56
2-3-1-دانش به عنوان منبع.. 56
2-3-2-دانش و قابليتها.. 57
2-3-3-حوزه هاي دانش کسب و کار.. 58
2-4-بخش سوم : رغبت شغلي. 60
2-4-1- رغبت شغلي يا رضايت شغلي.. 60
2-4-2-آزمون رغبت سنجي چيست؟.. 61
2-5-بخش چهارم انگيزش.. 69
2-5-1-انگيزش شغلي.. 69
2-6- پيشينه تحقيق. 72
2-7- جمع بندي. 74
فصل سوم روش شناسي تحقيق. 77
3-1- مقدمه 78
3-2-روش پژوهش... 79
3-3- جامعه آماري. 79
3-4- روش نمونه گيري و تعداد نمونه 80
3-5-ابزارهاي جمعآوري اطلاعات.. 80
3-6-تعيين اعتبار دروني(روايي) و بيروني(پايايي) ابزار جمعآوري اطلاعات.. 84
3-7-روش تجزيه تحليل اطلاعات.. 84
3-8-روند اجرا و چگونگي گردآوري داده ها 85
فصل چهارم يافته هاي پژوهش... 86
4-1-مقدمه 87
4-2 توصيف يافته ها 87
4-2- ميزان دانش کسب و کار دانشجويان: 89
4-3-ميزان انگيزش شغلي دانشجويان: 90
4-4-ميزان رغبت شغلي دانشجويان: 93
4-5-تحليل يافته ها: 95
4-5-1-فرضيه اول:.. 95
4-5-2-فرضيه دوم:.. 96
4-5-3-فرضيه سوم:.. 98
فصل پنجم بحث و نتيجه گيري. 102
5-1-مقدمه 103
5-1-نتيجهگيري. 103
5-2-بحث در نتايج. 103
5-3-محدوديتهاي تحقيق. 112
5-4-پيشنهادات کاربردي و پژوهشي. 113
1-4-5.پيشنهاد هاي پژوهشي:.. 113
2-4-5.پيشنهادهاي کاربردي.. 113
منابع فارسي. 115
منابع لاتين. 117
پيوست ها 118
Abstract 137
Key Words: 137
فهرست جدوال :
جدول 1-4- توصيف ويژگي هاي جمعيت شناختي نمونه مورد مطالعه برحسب فراواني و درصد فراواني
جدول 2-4- توصيف و مقايسه ميزان دانش کسب و کار دانشجوياني که دوره هاي آموزشي مهارتهاي کارآفريني را گذرانده اند و دانشجوياني که اين دوره ها را نگذرانده اند..89
جدول 3-4- توصيف و مقايسه ميزان انگيزش شغلي دانشجوياني که دوره هاي آموزشي مهارتهاي کارآفريني را گذرانده اند و دانشجوياني که اين دوره ها را نگذرانده اند
جدول 4-4- توصيف و مقايسه ميزان رغبت شغلي دانشجوياني که دوره هاي آموزشي مهارتهاي کارآفريني را گذرانده اند و دانشجوياني که اين دوره ها را نگذرانده اند ...................
جدول5-4- نتايج آزمونt براي گروه هاي مستقل در مورد ميزان دانش کسب و کار دانشجوياني که دوره هاي آموزش کارآفريني را گذرانده اند و دانشجوياني که اين دوره ها را نگذرانده اند..........95
جدول6-4- نتايج آزمونt براي گروه هاي مستقل در مورد ميزان انگيزش شغلي دانشجوياني که دوره هاي آموزش کارآفريني را گذرانده اند و دانشجوياني که اين دوره ها را نگذرانده اند ............. 96
جدول7-4- نتايج آزمونt براي گروه هاي مستقل در مورد ميزان رغبت شغلي دانشجوياني که دوره هاي آموزش کارآفريني را گذرانده اند و دانشجوياني که اين دوره ها را نگذرانده اند .......................99
برچسب ها:
اثر بخشی دوره های اموزشی کار افرینی بر روی دانش کسب و کار دانلود پایان نامه مدیریت پایان نامه مدیریت درمورد اثر بخشی