بخشی از مطالب
نگرشهاي فلسفي و اجتماعي به كار و مسائل آن
كار براي اكثريت انسانها عمددهترين فعاليت زندگي را تشكيل و كار به زندگي انسانها معني ميبخشد و اهميت آن بيش از يك فعاليت براي بدست آوردن درآمد و ادامه زندگي است كار، انسان را در عرصه زندگي كامروا و با به عكس ناكامي ميكشد. هر چند كه بسياري از مردم براي خود كار ميكنند ولي در عين حال عده كثيري براي ديگران كار ميكنند و از طريق فروش نيروي كار خود امرار معاش مينمايند.
معماي آزادي و اجبار
هرچند كارفرما به انسان اين آزادي را ميدهد كه از زندگي و دنياي موجود استفاده بيشتري ببرد اما محدوديتهايي را نيز براي او و آزادي او در پي دارد.
معماي فراهمي
انسان امروز از دنياي در دسترس استفاده ميكند و از زندگي خود بهره ميگيرد. هر چند دنياي او فراهمتر ميگردد او نيز درمييابد در دسترستر و فراهمتر باشد. فراهم بودن او دنياي او را ميسازد.
معماي فقر و غناي كار
انساني كه كار بيشتري انجام ميدهد توانايي آن را خواهد يافت كه زندگي بهتري براي خود و افراد وابستهاش پديد آورد.
مفهوم كار در نگرشهاي نو
نگرش غالب امروز ما بر اين دلالت دارد كه انسان بگونهاي خلاق و آزدانه هستي و ارزش انساني خود را در حيات مولد خود جستجو ميكند.
كاربه معناي وسيع كلمه WORK در نگرشها غربي با مفهوم كار يدي متفاوت بوده است.