فهرست مطالب به شرح زیر می باشد :
فصل دوم: مباني نظري و سير تطور موضوع 17
مقدمه 18
بخش اول 20
1- تکنولوژي 20
2- سيستمهاي تکنولوژي اطلاعات 23
3- تعريف تکنولوژي اطلاعات 24
4- تاريخچه تکنولوژي اطلاعات 28
5- کاربردهاي سيستم تکنولوژي اطلاعات در سازمان 30
الف ـ کاربرد عملياتي 30
ب ـ کاربرد اطلاعاتي 33
ج ـ کاربرد آموزشي 36
6- پياده سازي سيستم تکنولوژي اطلاعات 38
بخش دوم 44
1- جايگاه سيستمهاي نگهداري و تعميرات 44
2- تعريف سيستمهاي نگهداري و تعميرات 46
3- لزوم استفاده از سيستمهاي نگهداري و تعميرات 47
4- معايب ناشي از نداشتن سيستمهاي نگهداري و تعميرات 48
5- انواع روشهاي نگهداري و تعميرات 50
الف ـ نگهداري و تعميرات به منظور بهبود 50
ب ـ نگهداري و تعميرات در هنگام بروز اشکال 51
ج ـ نگهداري و تعميرات پيشگيري 52
د ـ نگهداري و تعميرات پيشگويي کننده 53
هـ ـ نگهداري و تعميرات بهرهور فراگير 54
6- نگهداري و تعميرات در سازمانها 56
7- نگهداري و تعميرات در شبکه انتقال نيرو 57
بخش سوم 59
1- تئوري هاي مبتني بر عامل تاثير 59
الف ـ جبر تکنولوژي 59
ب ـ جبر سازماني 61
ج ـ ديدگاه اقتضاء و ضرورت 62
2- انواع تاثير تکنولوژي بر سازمان 63
1-2- تاثير سيستمهاي انفورماتيک بر اقتصاد سازمان 63
2-2- تاثير سيستمهاي انفورماتيک بر ساختار سازمان 67
3-2- تاثير سيستمهاي انفورماتيک بر عملکرد سازمان 72
الف ـ تاثير بر مهندسي مجدد منابع انساني 72
ب ـ تاثير بر استراتژي سازمان 74
ج ـ تاثير بر متمايز ساختن عملکرد سازمان 75
د ـ تاثير بر کارايي عمليات 76
هـ ـ تاثير بر طراحي مجدد گردش کار 77
بخش چهارم 79
مهمترين تحقيقات پيرامون تکنولوژي اطلاعات و عملکرد سازمان 79
برگزيده تحقيقات انجام گرفته در ايران 84
خلاصه 88
منابع 167
الف ـ منابع فارسي 168
ب ـ منابع انگليسي 171
«بخش اول»
اينك در اولين بخش از فصل دوم به بيان «تكنولوژي اطلاعات» از وجوه مختلف ميپردازيم و در بيان موضوع خواننده را از مباني و تاريخچه آن به كاربردها و در نهايت روشهاي پياده سازي اين تكنولوژي رهنمون خواهيم ساخت.
1- تکنولوژي
در مورد مفهوم واقعي تکنولوژي، اتفاق نظر کاملي وجود ندارد. برداشتهاي متفاوت از تکنولوژي تحت تاثيــــر منظور و زمينه بررسي تاثير تکنولوژي در سازمان بوده است. از اينرو تعاريف نظري و عملياتي متفاوتي از آن بعمل آمده است. همچنين سطوح تجزيه و تحليل تاثير تکنولوژي در سازمان نيز متفاوت بوده است. عدهاي کل سازمان را به عنوان يک واحد داراي يک تکنولوژي يگانه، وعدهاي ديگر، واحدهاي سازمان را به عنوان استفادهکنندگان تکنولوژيهاي متفاوت، و حتي عدهاي ديگر فرد را به عنوان يک واحد تاثيرپذير از تکنولوژي مورد بررسي قراردادهاند. به همين جهت، تعريف واحدي از تکنولوژي ارائه نشده است.
در هر حال، تکنولوژي عبارتي است که براي هرنوع سازماني قابل کاربرد است. سازمانها همگي اعم از صنعتي و خدماتي از تکنولوژي استفاده ميکنند. همه سازمانها به اين منظور به وجود آمدهاند که تغييري را در «شئ» بوجود آورند و ايجاد اين تغيير مستلزم داشتن تکنولوژي است. البته شئ مذکور حتما" داراي صورت ظاهري و مادي نخواهد بود بلکه ميتواند شامل مواردي مانند اطلاعات، نمادها و حتي افراد نيز باشد. محسوس و ملموس بودن يا نبودن شئ مورد تغيير در سازمان، تاثيري در مفهوم و اهميت تکنولوژي به طور عام ندارد. به عبارت ديگر در تحليل تکنولوژي به عنوان عامل مؤثر همانگونه که يک پالايشگاه نفت مورد بررسي قرار ميگيرد به همان نحو يک مؤسسه بيمه نيز مورد بررسي قرارميگيرد (اسكات، 1981 ؛ بديان، 1984).
تعاريف متعددي از تکنولوژي ارائه شده است که چند مورد آنها عبارتند از:
1- به نظر گليپس و ميلتي تکنولوژي عبارت است از گونهها و الگوهاي فعاليت، تجهيزات، مواد، دانش و تجربه مورد استفاده براي انجام وظائف سازماني (گيرلوف، 1985)..
2- تکنولوژي عبارت است از ابزاري که براي دگرگون کردن «وارده» به «بازده يا ستاده» درهسته عملياتي بکار مي رود.مجموع تکنولوژيهاي مورد استفاده سازمان، نظام فني سازمان را تشکيل ميدهند که شامل سه تکنولوژي انساني، تکنولوژي ماشيني و تکنولوژي روشهاي انجام کار ميباشد (مينتز برگ، 1371)..
3- تکنولوژي عبارت است از استفاده از ابزارهاي فيزيکي و نيروهاي فکري براي ايجاد ساختارها، توليد و ارائه کالاها و خدمات، به طوري که کارائي انسان را از طريق درک، سازگاري و کنترل بهتر محيط پيرامونش افزايش دهد.
4- تکنولوژي به دانش و تخصص چگونگي انجام کارها اشاره دارد و شامل نوآوريها، ابداعات، تکنيکها و حد گستردهاي از دانش و اطلاعات ميشود (كونتزوويهريچ، 1988).
5- تکنولوژي شامل دانش، ابزار، تکنيکها و فعاليتهاي مورد استفاده براي تبديل دادهها به ستادههاست و در بردارنده ماشينآلات، مهارتهاي کارکنان و روشهاي کاراست (دفت، 1378).
6- تكنولوژي در مطالعات مردمشناسي به ابزاري اشاره دارد كه انسانهاي نخستين براي حفظ بقاي خود به كار ميبردهاند. امروز كاربرد تكنولوژي به طور عمده اشاره به اسباب تكنيكي نظير ماشينها، ابزار و تجهيزات، خودروها، كشتيها، ساختمانها و بزرگراهها دارد (نژي، 1992).
7- تكنولوژي تمامي دانشها، محصولات، ابزار و روشها و سيستمهايي است كه به خدمت گرفته ميشود تا محصول يا سرويسي ارائه شود. تكنولوژي فرآيند انتقال و تبديل منابع به محصول از طريق دانش، تجربه، اطلاعات و ابزار است. (خليل، 2000).
تعاريف فوق اغلب تعاريف نظري ميباشند، تعاريف عملياتي نيز در مورد تکنولوژي ارائه شده است که در مباحث آينده مورد بررسي قرار خواهند گرفت. در اينجا ذکر دو نکته لازم است:
1- تکنولوژيهاي مورد استفاده سازمانها بر حسب اينکه مستقيما" در فرآيند تبديل دخالت داشته باشند يا نه، با يکديگر تفاوت دارند. تکنولوژي که مستقيما"از آن در فرآيند تبديل استفاده شده و در تبديل داده به ستاده نقش اصلي را بازي ميکند را «تکنولوژي عملياتي» مينامند.
تکنولوژي عملياتي شامل تجهيزات، ماشين آلات و ابزارهايي ميگردد که در فرآيند تبديل داده به ستاده بطور خودکار عمل نموده و جايگزين فعاليتهاي انسان ميشوند. تکنولوژي ديگر، تکنولوژي است که مستقيما" در فرآيند تبديل دخالت ندارند، بلکه با فراهم کردن اطلاعات لازم فرآيند تبديل را تسهيل نموده و بر دقت و کيفيت آن مي افزايد. اين تکنولوژيها را «تکنولوژي اطلاعات» مينامند.
2- تکنولوژي مورد استفاده بر اساس اينکه در سازمانهاي خدماتي و يا صنعتي باشند نيز با هم تفاوت دارند. تفاوت «تکنولوژي خدماتي» با «تکنولوژي صنعتي» درماهيت کالا وخدمت نهفته است. بازده يک موسسه خدماتي ناملموس، فناپذير، غيرقابل تعويض در مصرف و غيرقابل ذخيره ميباشد. از سوي ديگر، سازمانهايخدماتي بعضا" روي افراد کار ميکنند و سازمانهاي توليد تنها روي اشيا از اينرو تحليل تکنولوژي براي سازمانهاي صنعتي و خدماتي از بعضي ابعاد متفاوت خواهد بود.
در نهايت براي بحث «تكنولوژي» و ارائه قدرت تاثير آن به اين نكته بسنده ميكنيم كه مهمترين تفاوت عصر حاضر با دوران گذشته در تغييرات سريع و تنوع زياد تكنولوژي نهفته است. رقابت جهاني نيز موضوع جديدي است. تكنولوژي درچند دهه اخير با يك رشد نمايي مواجه بوده و بيش از مجموع رشد آن در چند هزار سال قبل بوده است (پريتچت، 1994).
در هر حال، پيشرفت علمي و فني دوران حاضر اهميت تکنولوژي درسازمانها را روز افزون نموده است. تمامي صاحبنظران و محققين به درجات متفاوتي توافق نظر دارند که تکنولوژي بر عملکرد سازمان داراي تاثير بوده و يکي از عواملي است که نميتوان در تحليل عملکرد آنرا ناديده گرفت. امروزه تکنولوژي به عنوان عامل اصلي افزايش بهرهوري تلقي ميشود و ورود آن به سازمان باعث تغيير ساختارهاي شغلي و نحوه انجام کارها ميگردد، نگرشها و رفتار کارکنان را تحت تاثير قرارميدهد. اين تاثيرات بر کل سازمان نيز موثر بوده و داراي اهميت حياتي براي سازمانها ميباشد (بديان 1984).