یکی از مهمترین جنبه¬های آموزشی کودکان استثنایی به ویژه کودکان و نوجوانان آهسته گام، توجه به بعد عملی و تجربی برنامه¬های آموزشی است. اگر چه تا آنجا که مقدور است باید دروس اصلی و مهارتهای اساسی و کاربردی خواندن و نوشتن به کودکان آهسته گام آموخته شود، اما با توجه به محدودیت ذهنی آنها، لزوم گرایش برنامه های آموزشی به طرف آموزش مهارتهای شغلی و حرفه¬ای کاری است بسیاری ضروری. توانایی احراز یک شغل مناسب و نیل به خودکفایی اقتصادی و داشتن زندگی غیراتکایی برای دانش آموزان آهسته گام که تا پایان سنین دبیرستانی در مدارس ویژه آموزش در طرح و تنظیم برنامه های آموزشی کودکان آهسته گام از همان ابتدا ملحوظ باشد.
4 – پذیرش مسئولیت اجتماعی
احساس مسئولیت و ایفای وظایف ناشی از آن، قدم اولیه زندگی اجتماعی است. اولیا و مربیان کودکان آهسته گام می بایستی علی رغم نارساییهای ذهنی کودکان، آنان را به مسئولیتهای مختلف فردی و اجتماعی خود آگاه نمایند. از همان ابتدای سنین کودکستانی و دبستانی، کودکان آهسته گام باید یا دیگرند که چگونه در خانواده، کلاس و مدرسه و اجتماع فردی مفید و مؤثر و شریک در کارها و مسئولیتهای همگانی باشند در واقع ، در اینجا مراد ما داشتن توقع و انتظار فوق العاده و غیر ممکن از افراد عقب مانده که دارای محدودیت ذهنی¬اند، نیست و خداوند نیز انسانها را به قدر توان وسعشان مسئول می داند، از انسانها با توجه به قابلیتها و تواناییها که خود اعطا نموده است مسئولیت می خواهد. لذا ضمن آنکه با ملاحظه عقب ماندگی و محدودیت ذهنی این افراد انتظار پذیرش تمام مسئولیتها را از آنان نداریم، باید به تناسب تواناییهای ذهنی و جسمی ایشان، از آنها مسئولیت خواست. شروع مدرسه، آغاز اولین تجارب اجتماعی و جدی کودکان عقب مانده بوده و بیداری حس مسئولیتهای اجتماعی حتی در ساده ترین تعریف خود عینیت پیدا می کند.
ویژگیهای عمومی دانش آموزان آهسته گام
هدفها و برنامه های دانش آموزان، آهسته گام آموزش پذیر، اساساً مانند افراد عادی است. آهسته گامان آموزش پذیر مانند سایر همسالان خود باید به حد اعلا و به نحوی مطلوب از برنامه آموزش و پرورش بهره مند گردند. باید از حداکثر تواناییهای خود استفاده نموده و در جهت تأمین نیازهای خود و انتظارات معقول جامعه به کفایت لازم برسند. برنامه های آموزش باید به نحوی باشد که این قبیل دانش آموزان بتوانند به سهولت خود را تطبیق نموده و از روابط مفید و مؤثر انسانی و اجتماعی برخوردار شوند.
برنامه آموزشی افراد آهسته گام یا آموزش پذیر بایدبه نحوی تدوین گردد که تمامی برنامه و روشهای معمول تحقق هدفهای زیر را که از اولویت و ضرورت خاصی برخوردارند مقدور وسیله نماید:
1. سازگاری شخصی یا عاطفی
2. سازگاری اجتماعی
3. سازگاری و شایستگی شغلی و کفایت اقتصادی
به طور کلی سازگاری و تعادل عاطفی دانش آموز آهسته گام، در تحقق دیگر هدفهای آموزشی مهم بوده و از ضرورت فوق العاده¬ای برخوردار است. بدین دلیل که لازمه سازگاری اجتماعی و کفایت و شایستگی شغلی حرفه¬ای در درجه اول سازگاری شخصی و یا عاطفی است، زیرا تا زمانی که فردی از سلامت عاطفی و سازگاری اجتماعی برخوردار نباشد، نمی تواند با دیگر افرادی که به نحوی از انحاء در ارتباط با او هستند، روابط مفید و مؤثری برقرار نماید از جمله کوششها در نیل به این هدف، تدبیر و فراهم آوردن فرصتها و فعالیتهایی است که دانش آموزان به طور کاملاً فعال و ثمر بخشی در آن شرکت داشته باشند به طوری که به خوبی احساس نمایند که وجود و حضور و تلاش آنان مفید و با ارزش است.
مربیان و معلمان باید فرصتها و فعالیتها را به نحوی طرح ریزی و تدبر نمایند که موفقیت متعادل و مطلوب برای دانش آموزان عقب مانده یا برنامه ها و فعالیتهای غیر ضروری و غیر مفید که بیشتر جنبه سرگرمی و وقت گذرانی دارد حتی الامکان باید اجتناب نمایند. در اینجا تذکر این نکته ضروری است که تحقق بخشیدن به چنین برنامه های مدیرانه که دار آن سازگاری عاطفی و اجتماعی مقدم بر تحصیل مهارتهای علمی است، در کلاسها و مدارس عادی بسیار مشکل و یا چندان امکان پذیر نیست.
گرچه معمولاً اهداف آموزشی مدارس به نحوی به سازگاری و شکوفایی استعدادها و تواناییها استوار است، اما تأکید عمده در مدارس عادی و کلاسهای درس، ویژه در کلاس اول دبستان، بیشتر بر آموزش و تحصیل مهارتهای علمی استوار است. این مهمترین تفاوت و اختلاف اساسی بابرنامه آموزشی و پرورشی افراد آهسته گام است. چنانچه معلم در زمینه مذکور سعی نماید به کودک آهسته گام نیز مانند سایر همسالان او آموزش دوره، کودک در اینجا چاره¬ای جز نگاه کردن و توجه به دیگر همسالان و همکلاسان و مقایسه خود با آنان نداشته و دچار احساس شکست و ناامیدیو یأس خواهد شد و بالطبع رفتار او نیزمتأثر از چنین حالات و شرایط عاطفی و اجتماعی خواهد بود. دانش آموز دیر آموز یا آهسته گام اگر نتواند رضایت و توجه معلم را در مورد مهارتهای درسی جلب کند، ناگزیر سعی خواهد نمود که در زمینه دیگری که او توانایی بیشتر دارد فعالیت نموده و توجه همکلاسان و همسالان خود را جلب نماید. توجهی که تحصیل آن مسلماً از نظر اجتماعی و کلاس درس نامطلوب دانش آموزی که بر خلاف نظر کلاس و معلم است موجب تشویق و تقویت چنین رفتار نامطلوب خواهند شد.
دانش آموزان آهسته گام با رفتار نامطلوب به دنیا نیامده¬اند، بلکه غالباً چنین رفتار نامطلوبی به طور مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از شرایط اجتماعی، انتظارات و توقعات نامناسب اولیا و مربیان است. اصولاً تشکیل مدرسه و کلاس استثنایی برای پرهیز از همین عوامل و شرایط و فراهم آوردن زمینه¬های صحیح رشد عاطفی و شکل گیری رفتار مطلوب که لازمه موفقیت در دیگر زمینه های آموزشی و شغلی است می باشد.
هدف نهایی از سازگاری اجتماعی عقب ماندگی ذهنی داشتن کفایت و توان زندگی اجتماعی در جامعه است. تحقق این هدف صرفاً با آموزش علوم اجتماعی مقدور نخواهد بود، بلکه لازم است به دانش آموزان با توجه به رشد ذهنی و توانایی سازگاری، آنان آموزش داده و به تناسب تجارب مختلف، رفتار و فعالیتهای اجتماعی را فراهم آورد. در واقع باید جنبه¬های عملی آموزش شغلی و حرفه¬ای گردد. هر قدر عقب ماندگی بیشتر باشد، می بایست آموزش حرفه¬ای و شغلی در سطوح ساده تر و یکنواخت تر انجام گیرد.
تحقق یکی دیگر از هدفهای آموزشی افراد آهسته گام آموزش پذیر یعنی کفایت اقتصادی بیشتر ، بستگی به سازگاری شخصی و اجتماعی آنان دارد.
در این زمینه تحقیقات و مطالعاتی که به عمل آمده بیانگر این است که در غالب موارد بیکاری افراد آهسته گام آمورش پذیر، بیشتر به دلیل عدم سازگاری شخصی و اجتماعی است تا نقصان رشد ذهنی. آنان نیاز به تشویق و راهنمایی بیشتر دارند . تحصیل تجارب و مهارتهای شغلی و حرفه¬ای جهت خودکفایی اقتصادی قبل از سازگاری اجتماعی و برخورداری از سلامت عاطفی و روابط مفید و مؤثر و معشوق در محیط کار بسیار دشوار خواهد بود. البته آموزش تجارب و مهارتهای شغلی و حرفه¬ای می بایست با تنظیم برنامه¬ای معین و متناسب با رشد جسمی و ذهنی فرد آموزش پذیر باشد. بدیهی است در مراحل اولیه و کلاسهای دوره اول ابتدایی از جمله برنامه های درسی آموزش مهارتهای مقدماتی و ساده خواهد بود که دانستن آنها ضروری است و آموزش رسمی مهارتهای حرفه¬ای و شغلی مستلزم تحصیل قبلی آنهاست.
تحقق اهداف و برنامه¬های فوق همواره توأم بوده و در برنامه ریزی های آموزشی می بایست به طور هماهنگ به آنها توجه داشت.
اصول آموزش و توانبخشی کودکان و نوجوانان آهسته گام
اساساً باید توجه داشت که فرایند یادگیری امری نیست که به خودی خود در فردی که هنوز آمادگی یادگیری را به معنای اخص آن ندارد به وقوع بپیوندد. آمادگی لازم برای حضور مؤثر و فعال در امر یادگیری ، مستلزم شرایط و عوامل مختلفی است.
عوامل مؤثر در یادگیری کودکان آهسته گام
1 – رشد بدنی و ذهنی
کودک تا زمانی که به اندازه کافی رشد نکرده باشد، نمی تواند بایستد، راه برود ، بدود، لی لی کند، و دیگر فعالیتهای حسی و حرکتی از خود نشان بدهد. تا زمانی که از نظر ذهنی رشد کافی نداشته باشد، نمی توان موفقیتی در درک مفاهیم ذهنی و انتزاعی از او انتظار داشت. به همین دلیل، برای کودکانی که از نظر بهره هوشی عادی یا طبیعی ( 100 – Ia ) می باشند. آغاز این قبیل فعالیتهای ذهنی، خواندن و نوشتن و حساب کردن بعد از پایان شش سالگی توصیه گردیده است. به عبارت دیگر، میزان و چگونگی رشد بدنی و ذهنی کودک از اساسی ترین عوامل یادگیری محسوب می گردد، و برای آنکه برنامه های آموزشی منجر به یادگیری مؤثر گردد، در جداول، باید متناسب با شرایط جسمی و ذهنی کودک باشد. متناسب بودن برنامه¬های آموزشی با ویژگی های بدنی و ذهنی کودکان آهسته گام ، امری است مهم و اجتناب ناپذیر.