بخش اول
برخي مفاهيم و نظريه هاي ناظر بر تأثير پيام هاي ارتباطي بر مخاطبان
- روند تاريخي – تحقيقي
1- نظريه تزريقي
2- نظريه استحكام يا تأثير محدود
3- نظريه استفاده و رضامندي (نيازجويي)
4- نظريه برجسته سازي
5- نظريه وابستگي مخاطبان
6- نظريه شكاف آگاهي
7- نظريه كاشت
بخش دوم –
شخصيت سازي و چهره پردازي در وسائل ارتباط جمعي :
- مقدمه
1- تحقيق درباره شخصيت
2- تعريف شخصيت بر مبناي خصلت هاي ثابت و متناقص نما
3- خلق پيش داستان
4- روانشناسي شخصيت
5- خلق روابط شخصيت
6- شخصيت هاي فرعي
7- گفتگو نويسي
8- خلق شخصيت هاي غير واقعي
9- ماواري خلق شخصيت هاي قالبي
بخش اول –
نظريه هاي مربوط به تأثير پيامدهاي ارتباطي
- تاريخچه تحقيق در تأثيرات رسانه ها
در بسياري از موارد ، تاريخ تحقيق در ارتباط ، در واقع تاريخ تحقيق در تأثيرات است كه خود نشان دهنده اهميت تأثيرات در مطالعات ارتباطات است . در طول سالها ، مفهوم سازي از تأثيرات حد زيادي تغيير كرده است . در اين تحول ، سه مرحله كم و بيش مجزا شناسايي شده است :
در مرحله آغازين ، تصور مي شد ارتباط جمعي داراي تأثيرات بسيار نيرومند است . اين نظريه در سالهاي ميانه دو جنگ جهاني برتري داشت . اصطلاحاتي مانند « نظريه گلوله جادويي» و « نظريه تزريقي » براي توصيف اين مرحله آغازين مفهوم سازي از تأثيرات ارتباط جمعي به كار مي رود .
مرحله دوم زماني پديدار شد كه محققان در باب اين تأثيرات به ترديد افتادند و شواهدي براي تأييد آنها پيدا نكردند . بسياري از آنان عباراتي مانند « نظريه تأثير محدود » يا « استحكام » را بكار گرفتند تا جريان عمده اين مرحله را كه از پايان جنگ جهاني دوم تا آغاز دهه هفتاد طول كشيد ، نامگذاري كنند .
از آن زمان تاكنون ، محققان بسياري از بازگشت به مفهوم رسانه هاي جمعي نيرومند جانبداري كرده اند . « اسپ » (1986) فرضيات اصلي مرحله اول را چنين توصيف مي كند :
1- عوامل محرك (محتواي رسانه ها ) نقش اصلي را در فراگرد تأثير بازي مي كنند ؛
2- مردمي كه محتواي رسانه ها به آنان عرضه مي شود ؛ به شكل يكساني واكنش نشان مي دهند ، يعني تفاوتهاي فردي روانشناختي چندان اهميتي ندارند ؛
3- تأثير فوراً و مستقيماً روي مي دهد . از آنجا كه فرد مجزا ديده مي شود ، عوامل زمينه اي در نظر گرفته نمي شوند .
امروزه ، محققان ارتباطي اين دوره از تحقيق را دوره خام دستي و ساده انديشي به شمار مي آورند .
در مرحله شك و ترديد نسبت به قوت و فوريت تأثيرات رسانه هاي جمعي افزايش مي يابد . به نظر « اسپ » اين ترديد دو خاستگاه داشت : اول ، گروه تحقيق دانشگاه « بيل » به رهبري « كارل هاولند » تعدادي از عوامل نافذ در فراگرد تأثير ار كشف كرد . يكي از الگوهايي كه از تحقيقات گروه بيل استخراج شده ، به تعبير « دي فلوئر » و « بال كيج » الگوي « روان پويايي » است :
الف : پيام هاي اقناع كننده ،
ب : فراگردهاي روان شناختي ناپيدا را تغيير مي دهند يا فعال مي كنند و
ج : از اين طريق كنش هاي مطلوب آشكار به دست مي آيند .
با اين استدلال ، اهميت پيام كمتر مي شود . عوامل ديگر ، مثل ويژگي هاي گيرنده اهميت بسيار مي يابند و در فراگرد ميان محرك ها و واكنش ها دخالت مي كنند .
خاستگاه دوم اين شك ، مطالعات گروهي از محققان دانشگاه « كلمبيا» بود كه رياست آن را« پل لازارسفلد » به عهده داشت . مطالعات اين گروه درباره رفتار رأي دادن نشان داد كه توانايي ارتباط جمعي براي تغيير سليقه هاي حزبي مردم بسي كمتر از آن چيزي است كه انتظار مي رفت . حداقل دو عامل در اين باره مؤثر بودند : به نظر مي رسيد كه مردم از رسانه ها هرچه را مي خواهند بر مي گزينند و ارتباط ميان فردي در تغيير عقائد و نگرشه مؤثرتر از ارتباط جمعي است .
« كلاپر» تفكر مرحله دوم را با اين عبارت خلاصه كرد كه ارتباط جمعي معمولاً علت ضروري و كافي تأثير بر مخاطب نيست ، بلكه به عنوان بخشي از مجموعه عوامل ميانجي عمل مي كند.
مرحله سوم شاهد بازگشت به مفهوم رسانه هاي جمعي پرقدرت بوده است . محققان به چند دليل مفهوم تأثيرات محدود را ، حداقل بطور نسبي ، كنار گذاشتند . استفاده گسترده از تلويزيون باعث شده است كه اعتقاد به تأثيرات قوي دوباره پديدار شود . محققان ماركسيست هم اعتقاد دارند كه ارتباط جمعي در مشروعيت دهي به جوامع سرمايه داري و بوروكراتيك بسيار مؤثر است . انواع تازه هاي از تأثيرات ، مثل « اثرات كاشت » و « برجسته سازي » پديدار شده اند .
« اسپ » معتقد است كه نظريات مربوط به تأثير به دلايل متعددي تغيير كردند ، از جمله به دليل تغييراتي كه در درك فراگرد نفوذ پيش آمد ، به ويژه با توجه به اينكه تأثيراتي براي مطالعه داراي اهميت اند . در مرحله اول ، عوامل محتواي در ايجاد اثرات برتري داشتند ، در مرحله دوم ، ويژگي هاي فردي مهم تر قلمداد شدند . سومين مرحله ، طبق نظر « اسپ » عوامل محتوايي و فردي را با هم تركيب كرد . مرحله اول رسانه ها « قدرت مطلق » مي پنداشت . مرحله دوم رسانه ها را « فاقد قدرت » تلقي مي كرد و مرحله سوم رسانه ها را « قدرتمند » مي داند .
1- نظريه تزريقي (Hypoderamic T .) :
اساس اين نظريه بر قدرت نامحدود « پيام » استوار است و بر اين عقيده است كه اگر پيام خوب و قوي ارائه شود بيشترين تأثير ار بر مخاطب دارد . در اين نظريه ، مخاطب بسيار منفعل در نظر گرفته مي شود و جامعه به صورت مجموعه اي از اتم هاي مجزا و پراكنده . در اين نظريه ، به ارتباطات ميان فردي توجهي نمي شود و چون فرد ساكن است مي توان پيام را به او تزريق كرد . هدف اين نظريه ، ايجاد نظم و پيوستگي اجتماعي در كوتاه مدت است و در اين راستا به عواملي چون تحريك و تهييج احساسات و عواطف متوسل مي شود .
برچسب ها:
نظريه ها و مفاهيم ارتباطات اجتماعي