بیان مسئله:
اعتیاد1 پدیده ای است که از زمان¬های دور در جوامع بشری وجود داشته است و در حال حاضر نیز به موازات پیشرفت های علمی و افزایش غیر قابل تردید سطح شعور و اگاهی مردم همچنان در حال گسترش می¬باشد و هر ساله افراد زیادی را به دام خود می¬کشد. اعتیاد جنبه فردی ندارد بلکه یک آسیب اجتماعی نیز محسوب می¬شود و علاوه بر تهدید سلامت جسم و روان افراد بر جنبه¬های اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز اثرات زیان آور غیر قابل جبرانی وارد می¬سازد (احمدوند، 1377).
امروزه استعمال به مواد مخدر یکی از چالش¬های مهم سلامت عمومی است که همه جوامع با آن رو به رو هستند و یکی از معظلات عمدۀ بهداشتی که گروه¬های جمعیّت مختلفی را مورد تهدید قرار می¬دهد و بعد از بحران نابودی محیط زیست، بحران بمب اتمی و بحران فقر به عنوان چهارمین بحران جهان مطرح است. گسترۀ مواد مخدر آن چنان است که پیر و جوان، مرد و زن، داغدار این شعلۀ سوزانده شده¬اند. مصیبتی که زندگی میلیون¬ها انسان را ویران و سرمایۀ کلان ملی را صرف مبارزه و یا جبران صدمات ناشی از آن می¬نماید (احمدوند، 1377).
اعتیاد به سوء مصرف مواد محرک در میان جوانان، که یکی از معضلات بهداشتی¬- اجتماعی و اقتصادی جهان امروز است و تاثیر مستقیمی بر سلامتی آنها دارد گفته می¬شود (دلاوری و همکاران، 2006). در حال حاضر حداقل 1300 نوع ماده محرك وجود دارد كه از بين آنها تركيبات آمفتاميني و فرآورده¬هاي كوكا، بيشترين مصرف را در جهان دارد (سجّادی و همکاران، 2009). بر اساس مطالعات انجام شده، این مواد موجب تغییر در سطح هوشیاری شده و تمایلات عاطفی و احساسی فرد را افزایش می¬دهد. بروز توهمات بینایی به همراه اختلال در تمرکز و تصمیم¬گیری به دنبال مصرف مواد محرک امری محتمل است و درک زمان و فضا برای مصرف¬کنندگان، تغییر می¬کند (سیّد فاطمی و همکاران، 2007). احساس غیر واقعی قدرت و موفقیت، تمایلات خودکشی و دیگرکشی و همچنین وابستگی شدید روانی از دیگر عوارض مصرف این مواد می¬باشد (پورافکاری و همکاران، 2007).
امروزه اعتیاد یک بیماری زیستی- روانی- اجتماعی قلمداد می¬شود که عبارت است از، مصرف مکرر و زیاد یک ماده که محرومیت از آن موجب علایم ناراحتی و میل شدید به مصرف دو باره می¬شود و همچنین منجر به تباهی جسمی و روانی می¬گردد. این اصطلاح، دیگر در نامگذاری رسمی استفاده نمی¬شود و به جای آن از واژه وابستگی1 استفاده می¬شود اما در گفتگوهای روز¬مره کاربرد دارد (ارجمند و همکاران، 1389).
اولین متغیری که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می¬گیرد، پرخاشگری است. پرخاشگری به هر گونه رفتاری اطلاق می¬شود که به قصد آسیب رساندن به دیگران از یک فرد سر می¬زند (اندرسون و بوشمن2، 2002). پرخاشگری ممکن است به شیوه¬های متفاوتی خود را نشان دهد. خصومت، معرف جنبه¬های شناختی پرخاشگری و خشم نشان دهندۀ جنبۀ هیجانی آن است. جنبۀ رفتاری پرخاشگری نیز به شکل کلامی و جسمانی بروز می¬کند (بوش و پری 3، 1992). عدم کنترل رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه می¬تواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران شود، می¬تواند درون ریزی شده و باعث بروز انواع مشکلات جسمی و روانی، مانند زخم معده، سر دردهای میگرنی و افسردگی گردد (الیس 4، 1998). در پژوهش دیگری به ارتباط بین پرخاشگری، خودکشی، مصرف مواد و رفتار جنسی خطرناک با یکدیگر تاکید شد ( هاوارد و همکاران 5، 2008).
دومین متغیری که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می¬گیرد، گرایش به خودکشی می¬باشد. خودکشی عملی است که به قصد خاتمه دادن عمدی به زندگی خود به طور آگاهانه و هدفمند، که غالباً در افراد خود محور، مضطرب، متخاصم و ناتوان در برقراری ارتباط صورت می¬گیرد. خودکشی از پیدایش تاریخ وجود داشته است. انگیزه¬های خودکشی و تکرار آن متفاوتند (ارجمند و همکاران، 1389). مصرف مواد مخدر نیز عامل زمینه ساز عمده برای خودکشی محسوب می¬شود. احتمال خود¬کشی موفق بین مبتلایان به سوء مصرف مواد در یک جامعه، تقریبا 20 برابر بیشتر از کل جمعیت آن جامعه است (رضاعی، 1389). افراد اقدام کننده به خود کشی، خطر بالایی جهت اقدام مجدد دارند (پولوک 6، 2004).
برچسب ها:
مقایسۀ سطح پرخاشگری گرایش خودکشی نشانگان اختلالات روانی معتادان مواد مخدر محرک جامعۀ