مقدمه:
ادوارد دوبونو ( 1992) دركتاب خلاقيت كارآمد مي گويد " هيچ چيز سودمندتر و باشكوهتر از اين نيست كه ايده ي جديد و ثمربخشي اهداف شما را برآورده سازد. خلق فکر ، ایده و مفاهیم نو همواره اساس اختراعات ، اکتشافات و پیدایش راههای مناسب برای حل مسائل و مشکلات در زندگی انسان به شمار می آیند . جوامع پیشرفته و متمدن گذشته وحال پیوسته به ارزش و اهمیت این جنبه از توانائیها ی ذهنی و فکری انسان توجه نموده و در صدد تقویت آن برآمده و از این طریق به توسعه ، رفاه ، ترقی و خوشبختی نائل آمده اند. چراکه بقول ارسطو " ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان به شمار مي آيد "(موید نیا ، 1384، ص 165). به این ترتیب ضعیف بودن فرآيند بروز خلاقيت ها در جوامع عقب مانده نیز موجب بدبختی ، فقر و فلاکت خواهد بود . در دنياي پيچيده كنوني كه شاهد رقابتهاي بسيار فشرده جوامع مختلف براي دستيابي به جديدترين تكنولوژيها و منابع قدرت هستيم ، افراد تيزهوش ، خلاق و صاحبان انديشه هاي نو و مبتكرانه ، همانند گرانبهاترين سرمايه ها، از جايگاه بسيار والا و ارزشمندي برخوردار هستند بطوريكه بقول توين بي شانس بدست آوردن خلاقيت بالقوه ، مي تواند موضوع زندگي و مرگ هرجامعه اي باشد( كفايت ، 1373، ص 3). بی مبالغه می توان گفت که وجه مشخص و بارز جهان امروز ، همانا تغییر و تحول است که هیچ زمینه ای بدون تاثیر آن باقی نیست چرا كه بقول هراکلیتوس در حیات چیزی پایدار نیست مگر دگرگونی. براین اساس امرسون ثبات احمقانه را زائیده مغزهای کوچک می شمارد (مویدنیا،1384،ص 164). صرف تغییر ارزش تلقی شده و عاملان تغییر نوآوران ارزشمند محسوب می شوند که دگرگونی ها را با امید به بهبودی هرچه بیشتر و بیشتر سبب می شوند از این رو هرگونه اختراع ، اکتشاف ، ابداع و ابتکار خود اشکال تحول بوده و موجب تغییرند .
بدیهی است خلاقیت صرفا مشتمل بر تفکر و عملکرد ذهنی افراد خاص و عرصه های ویژه زندگی نیست بلکه تقریبا تمامی افراد اعم از دانش آموز ، دانشجو ، کارمند ، کشاورز ، خانه دار و... در مدرسه ، محيط كار و مزرعه حتی با دارا بودن حد متوسط بهره هوشی مي توانند دارای عملکرد خلاقانه در زمینه های مختلف زندگی باشند . تحقيقات اخير تورنس ( 1973) و پارنز ( 1963) و ديگران نشان داده است كه خلاقيت در تمام فعاليتهاي فردي و گروهي مشاهده شده و با شدت و ضعف بالقوه قابل پرورش ، در همه انسانها وجود دارد. ( همتي ، 1387،ص 12). تورنس و تورنس اشاره می کنند که طی 15 سال تجربه مطالعاتی و آموزش تفکرات خلاق ، شواهدی را یافته اند که نشان می دهند خلاقیت را می توان آموزش داد براین اساس است که طی سالهای اخیر پژوهش و ساخت آزمونهای خلاقیت رونق پيدا کرده است .
نوآوري و خلاقيت بعنوان ويژگي شگرف انساني نه تنها در دوران كودكي و جواني ، بلكه درتمامي طول عمر قابل ظهور است . در واقع توانايي شخص براي خلاق و نوآور بودن ممكن است در مراحلي بصورت كمون باقي بماند اما مي توان آنرا دوباره احياء كرد .پس همه ما ذاتا واجد توانائي تفكر و عملكرد خلاقانه هستيم لكن به واسطه شرائط محيطي به جاي آنكه راههاي بروز آنرا ياد بگيريم چگونگي سركوب آنرا فرا مي گيريم يعني مي آموزيم كه چگونه خلاق نباشيم ( همتي ، 1378،ص 1) چنين برخوردي با خلاقيت نياز مسلم جوامع ، خانواده ها ، محيطهاي آموزشي و كاري سنتي است . در محيطهاي سنتي روياروئي با مسائل ، مشكلات و پديده ها ، واكنشهاي قالبي و راههاي تجربه و تائيد شده را مي طلبد( آقايي فيشاني ، 1377، ص 158) . برعکس برخی جوامع توسعه یافته فضای بسیار مساعدی برای بروز و رشد خلاقیت دارند مثلا امروزه در ایالات متحده آمريكا، خلاقیت در زمینه های علمی و تکنولوژی ، بالاترین پاداشها را دریافت می دارد . بنابراین بی جهت نیست که حدود یک سوم اختراعات مهم جهان بنام آمریکا ثبت شده است.
هرچند فرض است که خلاقیت به عنوان توانائی ذهنی ابداع و نوآوری از ابتدای زندگی بشر وجود داشته و همواره نيز ارزشمند بوده است لکن توجه به آن در طول تاریخ ، بیشتر به عنوان نتیجه طبیعی عملکرد ذهنی افراد با هوش و مستعد تلقی گرديده و تا یک قرن پیش مطالعه اختصاصی در مورد آن صورت نگرفته بود. اما خوشبختانه امروزه دانشمندان ، متخصصان ، کتابها ، مجلات ، تست ها و... زیادی وجود دارند که اختصاصاً به بحث خلاقیت می پردازند . با وجود این ، توجه علمی به بحث خلاقیت عمر چندان طولانی ندارد در واقع تاریخچه مطالعات علمی در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن به بیش از یک قرن نمی رسد. موضوع خلاقیت ابتدا مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسی قرار گرفته و برای اولین بار دانشمندی بنام گیلفورد درسال 1950 میلادی تحقیقات علمی خود را در مورد ماهیت ، عناصر تشکیل دهنده و کارکرد تفکر خلاق شروع نموده است(طالب زاده ،1375،ص 1و2). با فرض اينكه والدين و مربيان از مهم ترين عوامل حمايت كننده بروز خلاقيت كودكان هستند ضروري خواهد بود كه برنامه آگاه سازي خانواده ها ، معلمين و مسئولان آموزشي كشور در اين خصوص با اهميت تلقي گرديده و شناخت شيوه هاي تقويت بروز خلاقيت كودكان و نوجوانان مد نظر قرار گيرد. پژوهش حاضر هدف شناخت ماهيت خلاقيت ، تاثير رفتار متقابل والدين و مربيان با دانش آموزان و ارائه پيشنهادهاي لازم به آنان را در نظر دارد .
بیان مسئله
آدمی ذاتاً خلاق متولد می شود با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته و پیشرفته نیست و به همین دلیل نیازمند به توجه و هدایت است . قطعاً نخستین جایگاه خلاقیت دوران کودکی است بنابراین مدت زمان زیادی لازم است که کودک تجربه اندوزی کند و خلاقیت اش را غنا بخشد ، بدون تردد خلاقیت تنها برای دوران کودکی مورد نیاز نیست ، کودک به خلاقیت برای تمامی عمر نیاز دارد .گیلفورد خلاقیت راعمل یا رفتاری میداند که راه حل مناسب برای مشکل ارائه نماید او می گوید : خلاقیت عبارت است از نشان دادن عمل یا رفتار و توانایی خلاق و به طورکلی عمل خلاقانه یعنی ارائه راه حل مناسبی برای مسائل و مشکلات بنابراین انسان تا با مشکلاتی روبرو نشود خلاقیتی از او صادر نمی شود بنابراین مستلزم بهره گیری ازنوعی تفکر است که گیلفورد آن را تفکر واگرا می نامد یعنی یافتن راه حل مساله به صورت متفاوت از راه حل معمولی .(پیرخانی:1384) با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات . امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت هایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. (خداپناهی:1379) هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هرکس که درگوشه ذهن او نهفته است پی برد این اطلاعات زمانی به حرکت در می اید که انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن ان به بیرون ذهن می شود دراین مرحله دانش آموزان به سرنوشت یکدیگر حساسند و درجهت رشد یکدیگر می کوشند و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری می شود که همین امر زمینه ساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود .(کلثومی :1377) یکی از مسائل اصلی درخلاقیت دوران کودکی است دوران کودکی مسئله آزادی در رشد و آزادی در تجربه اندوزی است در این دوران چون ذهن کودک هنوز رشد کافی نکرده است عملاً برای تجزیه و تحلیل عقلی آمادگی ندارد و از طرفی حواس نقش بسیار مهمی در فعالیت های کودک بازی می کند . آزادی در استفاده و بهره گیری از این حواس و عضلات است که موجب خلاقیت و رشدو شکوفایی حس و حرکتی کودک می شود . و دراین دوران والدینی در پرورش فرزندان خود موفق هستند که برای تربیت کودک خویش وقت می گذارند که بسیاری از والدین این کار را نمی کنند و این یکی از مهمترین مسئله ها در پرورش خلاقیت است . (احمدوند :1382)
برچسب ها:
بررسی مقایسه خلاقیت دانش آموزان دخترانه هنرستان تربیت بدنی معارف اسلامی