مقايسه رضايت از زندگي زناشويي در زنان شاغل و خانه دار ساكن شهر تهران
مقدمه
انسان به طورکلی موجودی اجتماعی است.این صفت باعث شده که انسان به طرف ایجاد روابط روابط با محیط و روابط با هم نوع خود جذب شود.از دیرباز تا اکنون این غریزه اجتماعی بودن انسان به چشم میخورد و مطالب بسیاری در کتابها و مقاله ها در این مورد نوشته شده است.
شاید این ارتباطات و نزدیکی ها به نوعی آرامش را برای او به ارمغان آورده باشد.همچنین به نظر بسیاری از صاحبنظران از جمله مزلو انسان دارای نیازهای فراوانی است که در راس آن نیازهای جسمانی است سپس عاطفی اما برآورده شدن نیازهای جسمانی به اندازه نیازهای عاطفی مشکل نیست. (قبادیان-1379)
از جمله نیازهای عاطفی انسان نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن است به طوری که انسان برای به دست آوردن آن تلاش میکند. از تلاش هایی که یک انسان برای رسیدن به عشق و مورد محبت واقع شدن انجام میدهد شریک شدن با کسی در جنبه های مختلف زندگی است.این شریک شدن و زیر یک سقف زندگی کردن جنبه رسمی و اجتماعی پیدا کرده و بهازدواج شهرت پیدا کرده است.
همچنین جنبه دیگر این نیازها در اشتغال و کار بیرون از منزل برآورد میشود که اینها هم جز نیازهای عاطفی ومعنوی انسان است و موجب روابط با همنوع ودرنتیجه علاقه محبت میشود. (بک-ترجمه:قراچه داغی-1378)
مسلما زمانی زوجین به وظایف خود به طور کامل عمل خواهند کرد که احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی خود داشته باشند.امکان توجه به تامین نیازهای روانی عاطفی و جسمانی فرزندان و تربیت صحیح آنها منوط به داشتن احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی میباشد.
احساس رضایتمندی همچنین توان مقابله دربرابر مشکلات وفشارهای روانی راافزایش میدهد
و سبب ارتقاء سطح بهداشت روانی و جسمانی زوجین و نهایتا افراد جامعه خواهد گردید. (غفوری- 1356)
زناشویی به لحاظ اثری که در زمینه های گوناگون زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه دارد از دیدگاههای مختلف اهمیت یافته و مور د برسی قرار میگیرد . این پدیده باعث تغییر در متغیرهای جمعیتی میشود . از طرفی شرایط اجتماعی و اقتصادی جاممعه اثر آنرا نشان میدهد و از طرف دیگردر ساختار اقتصادی جامعه تغییراتی حاصل شده که فرصتهای شغلی برای زنان ایجاد کرده است.
زنان دامنه فعالیت خود را از محدوده خانه فراتر میبرند و به نظام های شغلی میپیوندند پیوستن آنها در جامعه تغییراتی در نقشهای سنتی زنان ایجاد کرده است و این جنبه دیگراز اجتماعی شدن است.
اشتغال جنبه دیگری ازفرایند اجتماعی شدن است. این فرایند برای مردان پذیرفته شده است وو گویا در طول تاریخ کار بیرون را برای مردان ثبت کرده اند که دستمزد حاصل از آن در راه رفاه زن و فرزندان مصرف میشود. ولی امروزه همانتورکه عنوان شد به دلیل تغییراتی در ساختار اقتصاذدی جوامع دیدن زن در بازارهای تجاری و اماکن شخصی باعث تعجب نمیشود و گهگاه به دلیل نبودن مرد در عرصه زندگی زناشویی هزینه زندگی به عهده زن است.(رسول زاده-1371 )
چگونه است این فرایند اجتمایی شدن که بسیار از آن سخن گفته اند زمانی خوب وزمانی بد است؟ مگر نه ابن که اشتغال شاید تنها انگیزه ارتباط زن با محیط بیرون از حانه است پس چرا این نیاز که قابل احترام است در بسیاری از موارد باعث اختلافاتی میشود؟
آیا باید این اجازه بیشتر به زنان داده شود؟ آیا واقعا اشتغال زنان به زندگی شخصی و زناشویی آنها لطمه وارد میکند؟ لذا برای پاسخ گیری به سوالات متعدد و انجام پژوهشی در مورد تاثیر اشتغال زنان بررضایتمندی یا نارضایتی زندگی زناشویی انها لازم به نظرمیرسد.
1-1 بیان مساله
همانطور که گفته شد یکی ازاختلافاتی که درجریان ازدواج و زناشویی به وجود می آید مربوط به نقشهای برابر زن ومرد در زندگی است. منظوراز این نقشهای برابرنقشهایی است که برای هر دو جنس در زندگی مطرح استمثل پدریا مادر بودن ولی چیزی که دراینجامورد نظر میباشد
نقش نان آور خانه بودن است که امروزه در جوامع نوین زنان این نقش را نیز ایفا میکنند.
کار بسیاری از زوجها بر سر تقسیم وظایف و اینکه زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چه مسئولیتهایی هستند به اختلاف میکشد.
از دیر باز بر اساس یک رسم متداول نقش مرد در خانواده تحصیل درآمد و نقش زن انجام کارهای خانه و نگهداری از بچه ها بوده است. اما وقتی هر دو بیرون از خانه کار میکنند زن اغلب مسئولیت دوگانه ای پیدا میکند. امروزه زن وشوهر در کار تامین درآمد و انجام وظایف خانهداری با هم مشارکت میکنند و گاه زن و شوهر در انجام این وظایف یکدیگر را متهم به زیر پا گذاشتن پیمان نامه ازدواج میکنند.(بک-ترجمه:قراچه داغی-1378)
با توجه به این مورد می خواهیم در این پژوهش به این نتیجه برسیم که آیا اساسا اشتغال زن در زندگی خصوصی او تاثیرگذار است ؟ آیا اشتغال زن کمک کننده است یا آزار دهنده ؟ آیا آیا زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار رضایتمندی بیشتری درزندگی زناشویی خود احساس میکنند ؟ آیا زنان خانه دار با توجه به وقت بیشتری که برای انجام امور منزل دارند از زندگی زناشویی خودراضی هستند ؟ آیا شوهران زنان خامه داراز آنها بیشتر راضی هستند؟
به طور کلی مساله این است که آیا اشتغال یا عدم اشتغال زن تاثیری در روابط زناشویی آنها و رضایت از آن دارد ؟ و اگر تاثیر دارد در چه زمینه هایی دیده میشود ؟
1-2- سوالات پژوهشی
1-آیا میزلن رضایت زناشوویی زنان شاغل و خانه دار متفاوت است ؟
2-آیا بین میزان تحصیلات در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد؟
3-آیا بین داشتن فرزند در رضلیتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد ؟
4-آیا بین میزان درآمد در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد ؟
5-آیا بین سابقه ازدواج و رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد ؟
2-2 فرضیه های پژوهشی
1-یبن میزان رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار تفاوت وجود دارد .
2-بین میزان تحصیلات در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد .
3-بین داشتن فرزند در زضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد.
4-بین میزان درآمد در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد.
5-بین سابقه ازدواج و زضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد.
برچسب ها:
مقايسه رضايت زندگي زناشويي زنان شاغل خانه دار ساكن شهر تهران