نگاه و معنا در هنر عكاسي
پيشگفتار:
مطلبي كه به دنبال مي آيد، رساله نظري نگارنده است. اين تحقيق به بررسي نگاه، جايگاه ديدن و فرآيند بينايي در هنر عكاسي مي پردازد.
از گذشته تا كنون براي نگارنده اين سوال مطرح بود كه عكاس به عنوان هنرمند چگونه جهان رودرروي خود را گزينش ميكند. اين دغدغه از ابتداي تحصيل ذهن مرا به خود مشغول كرد. در سال آخر تحصيل هنگامي كه جهت انتخاب پروژه پاياننامه به استاد راهنمايم رجوع كردم، موضوع خود را به ايشان گفته و ايشان عنوان نگاه و معنا در عكاسي را براي من انتخاب كردند و از من خواستند تا به مطالعه اين موضوع بپردازم. پس از يافتن چند منبع و پيگيري در مورد چند عكاس و چند نظريه پرداز در حوزه هنر و عكاسي موضوع پيشنهادي را پذيرفتم و شروع به فعاليت كردم.
رسالة مذكور داراي بحث بنيادي و نظري است. عكاسان هنگام ثبت عكسهاي خود به جهان بيرون از دوربين و يا به تعبيري به جهان رودرروي دوربين از طريق انديشة دروني و عنصر بينايي يعني چشمها دست مي يابند. هنر عكاسي هنر عيني است و در مرحله رؤيت، عكاس تصوير خود را ثبت مي كند – در اين فرآيند چشمها عمل نمي كند بلكه جهان، جهان عكاس كه همان گذشته، حال و تجربيات و نحوة انديشيدن اوست كه در سطح عكسها مؤثر است. مبناي اين تحقيق نظري بر دو مسئله دستگاه بينايي و لحظة رويت و گزينش كادر و ثبت تصوير استوار است.
تحقيق شامل يك چكيده، پيشگفتار و مقدمه اي در باب عكاسي و چهار فصل تحت عنوان دستگاه بينايي و ديدن در عكاسي – خواستگاه عكاس، گزينش كادر و زيبايي شناسي عكس مي باشد. در پايان يك فهرست منابع و مآخذ و يك گزارش عملي درج شده است. نگارنده خود معتقد است كه اين دو مقالة نظري پيچيده، اما در عين حال مهماند. نظريه ژاك لكان در باره فرآيند بينايي و نظرية رولان بارت در زمينة عكاسي همچنان براي من سنگين، اما قابل احترام است. بديهي است مي بايستي حوزة مطالعات دانشجويان عكاسي و همچنين خودم گسترش يابد تا اين گونه موارد را بيشتر درك كنيم.
در پايان هيچ ادعايي در كامل بودن اين تحقيق ندارم و اميدوارم در پژوهشهاي بعدي بيشتر در بارة عكاسي فرا گيرم.
در اينجا بر خود واجب مي دانم از استاد گرامي، جناب آقاي شهاب الدين عادل كه مرا در تمامي مشكلات و در تمامي دوران تحصيل راهنمايي كردند، كمال سپاسگذاري را به جا بياورم.
عكاسي
انديشه انتقادي در باب عكاسي در سدهي بيستم، بحثهايي در قبال قبول عكاسي به عنوان يك شكل هنري درابتداي اين قرن، آثاري در بارة تأثير عكاسي بر رسانههاي هنري قديميتر، تحول تاريخ اين رسانه و آثار اخر نويسندگان و در راستاي ارائهي نظريهي در باره اين راسانه را در بر ميگيرد.
بسياري از آثار متأخر در زمينة عكاسي معطوف به جريانهاي گوناگون انديشهي پسيمدرن در راستاي شالودهشكنيمدرنيسم در هنر است.
در نظر نويسندگان و هنرمنداني كه اين آثار اخير را عرضه كردهاند، پسي مدرنيسم را بحراني در فرآيند بازنمايي غربتعريف كرد و عكاسي نقش بسيار مهمي ر در آن ايفا كرده است.
بسياري از نظريهپردازان مطرح حوزهي عكاسي را به خاطر سرشت بينا رشتهايياش مورد توجه قرار ميدهند. شايد تنها خصلت غالب اين رسانه انعطافپذيرياش باشد. اين نكته با كاربردهاي گوناگون اين رسانه در عرصة فرهنگروشن ميشود. كاربردهايي كه تنها بخش اندكي از آنها وجهي هنري دارند.
نخستين تاريخ جامع عكاسي بو مونت نيوهال بود. به عنوان كاتالوگ نمايشگاهي در «موزه هنر مدرن» با نام «عكاسي: 1937-1839» نوشته بود، نقش بسيار مهمي در مورد پذيرش قرارگرفتن عكاسي به عنوان يك شكل هنري مشروع ايفاكرد.
برچسب ها:
نگاه و معنا در هنر عكاسي