آیات محکم
آیات محکم، به آیاتی گفته میشود که نص باشـند یا در حد ظهور باشـند و احتمال مخالفت در آن نباشد، یا احتمال آن ضعیف باشد.
به عبارت دیگر آیه اي مثل آیه «لیس کمثله شیء» هیـچ چیز ماننـد خدا نیست یا آیه «قل هو الله احد» بگو خدا یکی است؛ این آیات و مانند آن محکم است زیرا هیچ احتمال دومی در آنها وجود ندارد و اگر آیه نص باشد یعنی صد درصد لفـظ با معنا مطابقت داشـته باشـد و احتمال معناي دوم در مورد آیه نرود یا اینکه ظاهر باشـد یعنی بیش از 50 درصد احتمال داشته باشد بهطوريکه انسان به معنا اطمینان پیدا کند، این را میگویند آیه ظهور دارد. چنین آیاتی را آیات محکم مینامند.
آیات متشابه
آیاتی که به عنوان مثال دو احتمال مساوي در آن وجود داشـته باشد این آیات متشابه است یعنی اینها مشابه یکدیگرند و انسان را به اشتباه میاندازند. حدود 200 آیه را در قرآن شمردهاند، که از آیات متشابه است.
روش تفسیر آیات متشابه
در مورد تفسـیر آیات متشابه، وظیفه مفسـر این است که آیات متشابه را به محکمات برگرداند براي مثال اگر شـما به آیه شـریفه «یدالله فوق ایدیهم» دست خدا بالاي دستهاي آنهاست، ظاهر واژه «ید» یعنی دست، ممکن است کسـی توهم کند که مقصود این است که خدا مثل مـا دست دارد، چـون این احتمـال در آیه وجود دارد و احتمـال دومی هم وجود دارد، که بگوئیم «نه مقصود از دست اینجـا قـدرت است» چون عقًلا دلیل داریم که «خداوند جسم نیست» بنابراین مقصود اینجا «دست جسمانی نیست» بلکه مقصود قدرت خداست که فراي همه قدرتهاست، یا معناي دیگري را در آن احتمال بدهیم.
در این موارد که آیه متشابه میشود و چنـد احتمال در آن وجود دارد، بایـد آیه را به آیات محکم ارجاع بـدهیم. به عنوان مثال این آیه شریفه را ارجاع میدهیم به آیه «لیس کمثله شیء».
در سوره شوري میفرماید «یدالله» و اینجا میفرماید «لیس کمثله شیء» چیزي مانند خدا نیست یعنی خدا مثل ما دست ندارد یعنی جسم نیست، پس معلوم میشود که ظاهر این آیه «یدالله» مراد نیست و باید آیه را به معناي «قدرت» تأویل کنیم. بنابراین آیات متشابه را باید به محکمات برگردانیم. در همین آیه هفتم سوره آل عمران هم، ما را راهنمایی میکند و میفرماید: «هن ام الکتاب»
یعنی این آیات محکم، مادر «کتاب» است. «ام» یعنی «محل رجوع» به امام جماعت هم که میگوئیم «امام» چون دیگران به او رجوع میکننـد و اقتدا میکنند و محل رجوع دیگران است. آیات محکم محل رجوع و اساس است و بقیه به او بر میگردند. به «مادر» هم که «ام» میگوینـد به این علت است که فرزنـد به سوي او باز میگردد. بنابراین محکمات در آیات قرآن حکم مادر را دارند و باید آیات متشابه به آنها برگردند تا معناي آنها روشن شود.
مثال دیگر: در سوره قیامت میفرماید: «اِلَی رَبِهَا نَاظِرَهٌ» برخی انسانهـا روز قیـامت به پروردگارشـان نگاه میکننـد. اگر ظاهر این آیه شـریفه را بگیریم نتیجه این میشود که یا «خـداوند جسم است که دیگران میتوانند به آن نگاه کنند» یا نه مقصود از «ناظره»، در اینجا «شهود دل» است یعنی با چشم دل او را در مییابند؛ چون دو احتمال در آیه وجود دارد، بنـابراین آیه از آیـات متشابه میشود و براي تفسـیرش بایـد آن را به آیات محکم ارجاع بـدهیم. آیه محکمی مثل: «لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَار»َ (انعام ـ 103)
خداونـد را چشمها درکش نمیکننـد ولی او چشمها را درك میکنـد. از این آیه فهمیـده میشود که خداونـد دیدنی نیست، چون جسم نیست که کسـی او را ببینـد، اگر جسم باشـد محـدود است و مخلوق است، بنابراین «إلی ربها ناظرة» که دو احتمال در آن بود یکی «شـهود با چشم» و یکی «شـهود با دل» معلوم میشود معنایش شـهود با چشم نمیباشـد که انسان با چشم سـر خدا را ببیند زیرا دیـدن با چشم سـر لازمه اش این میشود که خداونـد جسم باشـد از این رو با توجه به آیه محکم 103 سوره انعام، معناي آیه متشابه «الی ربها ناضره» روشن میشود.