به طور کلی فرهنگ و منش افراد یک جامعه چگونگی روابط بین آنها را تعریف میکند و این رابطه خواه¬نا¬خواه در شکل¬گیری فضاهای زیستی و عمومی جامعه جلوه پیدا می¬کند. معماری جامعه را مختص به همان جامعه می¬نماید. محدوده این تحقیق نیز در واقع بررسی نقش فرهنگ جامعه در شکل¬گیری معماری و نقش معماری در کمک به تعامل افراد جامعه می¬باشد. نیاز بشر به فضاهای مورد نیاز از زندگی اولیه تا کنون روند تکاملی طی کرده است. زندگی امروزی علاوه بر فضاهای زندگی، بهداشتی و صنعتی، به فضاهای آموزشی هنری نیز احتیاج دارد. برای موسیقی باید فضایی را بوجود آورد که هم صداهای محیط در آن وجود نداشته باشد، هم محل مناسبی برای هنرجویان و بینندگان داشته باشد تا ارتباط سمعی و بصری کامل بینشان بوجود آید. فضای ایجاد شده باید علاوه بر پاسخگویی به این مسائل، به معماری، فرهنگ، عادات و زیبایی شناختی نیز جواب دهد. پس مساله¬ای به نام آموزشگاه موسیقی به وجود می¬آید تا معمار به حل آن بپردازد و فضایی درخور هنر موسیقی و شان معماری پایه¬ریزی کند. در این پژوهش فضای معماری به عنوان مکانی برای برقراری تعامل بین افراد جامعه و کمک به منظور برقراری تعامل ساخته شده است. فرهنگ و روابط خود را زنده نگه می دارند بدون آنکه خود متوجه این مهم باشند. تمرکز بر این مساله و فاکتورهایی که منجر به ایجاد فضای معماری درخور و ایجاد تعامل بیشتر بین افراد می¬شوند موضوع اصلی نگارش این رساله است.
نخستين مسئله اي كه به هنگام آغاز گفت و شنود و بررسي معماري- موسيقي پيش روي داشتيم- و هنوز داريم- فضا بود و پس از شناخت اين مقوله، مي خواستيم به دو پديده معماري و موسيقي، درون آن، بپردازيم.
انسان در فضا مي زيد و در طول تجربه كردن ابعاد آن، به مناسبت ها و فرصت هايي گوناگون، زاده شدن و پاگرفتن و گسترش يافتن پديده هايي مهم را دامن مي زند؛ يك روز ديوار غاز مسكوني خود را به تصويرهايي برگرفته از خيال خود تجهيز مي كند و روزي ديگر آب رودخانه ها را به طريقي از سطوح زيرين خاك عبور مي دهد كه هم ترنم بيافريند و هم نيروي مكانيكي رايگان به دست دهد؛ روزي ديگر راز و رمزهايي را در وجود خود باز مي شناسد كه تنها در بيان و تنها در حركت متظاهر نمي شوند تا جهان دروني او را به وجد آورند و او را به تصورها و خيال هايي نو و متعالي راه دهند. و همين توجه به ابعاد فضا است كه به تعيين جاي دست ساخته ها راه مي دهد تا براساس جنس و بافت و حالت و رنگ هر چيز، شكلي خاص براي آن در نظر گرفته شود.
بنابر آنچه آمد، حركت در فضا، موضوع اصلي كار ما است. فضا هنگامي فهم مي شود كه دو مؤلفه اصلي و اساس اش- مكان و زمان- در تشخص و تعين مقداري اش، به ميان آورده مي شوند. فضا به معناي گسترده اي در اصل اثيري ، به تدريج كه به وسيله انسان زيست مي شود هويت مكاني- زماني پيدا مي كند.
فهرست مطالب:
بیان مساله
اهمیت و ضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق
فرضیه ها
اهداف تحقیق
جنبه نوآوری در تحقیق
روش تحقیق
برنامه فیزیکی
معرفی سایت
منابع و مآخذ