چکیده :
یکى از مشکلات مهم در جهان ماشینى امروز، بخصوص در جهان غرب، عدم کنترل عوامل انحراف و فقدان راهنمایان فرهنگى و سقوط شخصیت والاى انسانى است از این رو نقش تقوا در رشد شخصیتها و تکامل آنها و جلوگیرى از انحراف روحى اهمیت واقعى خود را یافته و به عنوان درمان اصلى براى اصلاح ساختار انسانها مطرح مىگردد.
از این رو، در این مقاله نظر اسلام و کلام وحى به طور دقیق و گسترده و جامع الاطراف پیرامون تقوا در مسائل زیر مورد تحقیق و بررسى قرار مىگیرد:
تقوا و شخصیت والاى انسان و تاثیر تقوا در تکامل شخصیت انسانها با توجه به متون معتبر اسلامى-معناى تقوا از دیدگاه قرآن و مراتب تقوا و اقسام آن و عوامل پیدایش تقوا در قرآن و در گفتار پیشوایان اسلام و آثار فردى و اجتماعى تقوا و امتیازات خانوادگى و قبیلهاى-تقوا و مقاومت و غیر اینها از مسائلى در معرفى تقوا از دیدگاه اسلام مىتواند مورد بحث قرار بگیرد.
نقش تقوا در رشد شخصیت انسان
این حقیقت مسلم است که مشکلات و ناراحتیها و ناکامیهاى روحى در جهان، بخصوص در جهان غرب در اثر زندگانى ماشینى روبتزاید گزارده است، آمارهاى موجود بازگوى این حقیقت میباشد 1 و نیز مطالعه در حالات گناهکاران و حتى اعتراف آنان در پارهیى اوقات این حقیقت را نیز روشن مىسازد که ضمیر اکثر این افراد(یعنى خیانتگران و مبتلایان به بیمارى هاى روحى)در دوران طفولیت مثل آسمان صاف بوده، سرکشى نداشته ولى به مرور زمان در اثر نبودن راهنمایان دلسوز و تمرکز انحرافهاى قواى روحى و تأثیر روابط خارجى محیط، ناپاک و تیره و تبدیل به یک عناصر خطرناک شدهاند و از همه مهمتر فقدان راهنمایان فرهنگى در محیط خانواده و خارج از خانواده و عدم کنترل عوامل انحراف در مسیر فضیلت و تقوا، بالاترین مصیبتى است که حیات اجتماعى و ترقیات روز افزون اجتماع را در جنبههاى مختلف علم و صنعت تهدید مىنماید.
راهنمایان فاسد و بىدین و بىتقوا قادرند چنان زیانهاى غیر قابل جبرانى بار آورند که عملا اکثر افراد فعال مملکت یعنى سرمایههاى پر ارزش کشور را به عدهیى افراد ضعیف و وامانده تبدیل کنند و افراد بىشخصیت تحویل جامعه دهند از این رو است که نقش تقوا در رشد شخصیتها و تکامل اهمیت واقعى خود را پیدا مىکند.
براى اینکه خوانندگان اهمیت تقوا را در تبیین شخصیت و تکامل آن به خوبى بدانند لازم است دیدگاه اسلام در مساله تقوا و شخصیت والاى انسان و تأثیر تقوا در تکامل شخصیت با توجه به متون معتبر اسلامى (قرآن و سخنان پیشوایان اسلام)و بطور کلى نظر اسلام و وحى در این باره مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد.
براى این کار لازم است قبلا معناى شخصیت و اجزاء متشکله آن بیان شود و سپس تقوا و نشانههاى آن و عوامل پیدایش تقوا و مسائل مربوط به تقوا از دیدگاه قرآن و اخبار و احادیث معتبر اسلامى بازگو گردد تا ابعاد گوناگون مسالهى، تبیین و روشن گردد.
شخصیت چیست؟
براى کلمهى«شخصیت»که در صحبتهاى روزانهى خود آنرا زیاد استعمال مىکنیم تعبیرهاى مختلفى وجود دارد معناى معمولى آن عبارت است از آنچه که یک شخص در زمان سابق بوده، در حال است و آنچه در آینده خواهد بود و لکن در فّن روان شناسى عبارت است از کلیه چیزهائى که وجود فردى را تشکیل میدهد از قبیل دست و پا و مغز و قلب و استخوان و اعصاب و فکر و کلیه احساسات شخص مثل عشق و نفرت و محبت و قدرت و ضعف حافظه و قوه دراکه و... 2 ولى این دو تعبیر براى شخصیت اشکال بزرگى دارد و آن اینکه بنا بر هر دو تعبیر فکر و بدن(روح و جسم) جدا و مجزا از هم فرض شده است به طورى که هیچ یک از فکر و بدن در یکدیگر تأثیر متقابل ندارند در حالى که در علم طب ثابت شده است که وضع فکرى یک فرد بتوسط رشتههاى بسیار قوى با وضع بدنى انسان ارتباط کامل داشته و تمام فعالیتهاى بدن تحت تأثیر وضع فکرى مىباشند.
با ملاحظه ارتباط بین فکر و جسم و تأثیر متقابل آندو در یکدیگر معناى شخصیت عوض شده عبارت مىشود از کلیه چیزهائى که وجود شخصى را تشکیل مىدهند و با یکدیگر همکارى مىکنند.
مطابق این تعریف عکس العمل اشخاص در مقابل وقایع نیز جزئى از شخصیت آنها را تشکیل مىدهد و از همین جا است که پزشکان مىگویند سوء هاضمه اغلب در اثر بعضى از هیجانات روحى پیدا مىشود.
روانشناسان شخصیت انسان را به سه قسمت متمایز (قسمت ناخود آگاه-قسمت خود آگاه و وجدان) تقسیم کردهاند و خویشتن شناسى را بر روى این سه پایه قرار دادهاند.
خود آگاه عبارت است از آن قسمت از فعالیت فکرى (2)-خویشتن شناسى تألیف دکتر«ویلیام سبى مینجر»امریکائى ترجمه هوشنگ مستوفى در تاریخ 1333 شمسى
ما است که از وجود آنها آگاهیم و ناخود آگاه عبارت از آن قسمت از فعالیت فکرى ما است که بدون اراده و اطلاع، انجام یافته کاملا از کنترل انسان خارج است.
وجدان عبارت است از نیرویى است در درون انسان که در اثر تعالیم و تکالیف موجود در اجتماع و با ملاحظه نمونههاى خوب و بدى که به افراد آموخته مىشود تشکیل مىگردد و از مهمترین اجزاء شخصیت انسان به شمار مىرود.
وظیفهى این نیروى عظیم درونى جلوگیرى از ارتکاب اعمال زشت و ناشایست مىباشد.
وجدان چون پاسبان مقتدر و باوفائى است که در مسیر حرکات آرزوها و آمال قسمت ناخود آگاه که با فشار زیادى مىخواهند ابراز وجود نمایند به مقاومت پرداخته مانع از اظهار وجود برخى از آرزوهاى ناخود آگاه که به حال اجتماع یا شخص مضر است مىگردد.
این آرزوهاى رانده شده دوباره به منبع اصلى خود( وادى ناخود آگاه)بازگشت مىنمایند و گاهى از اوقات این آرزوها و احساسات درونى رانده شده به صورت رفتارهاى غیر ارادى از قبیل عشق و محبت و نفرت و...در افراد بروز مىکنند مسالهى مهم و اساسى در این مرحله این است که وجدان انسانها یعنى آن پاسبان مقتدر و باوفا در برابر شهوات و تمایلات قواى نفسانى که عامل اصلى انحراف انسانها مى باشند مغلوب واقع نشود و چون چراغ روشن، صفحهى دل و قلب انسانها را تا اعماق آن روشن و زنده نگاه دارد.و در این مرحله است که اسلام از طریق ارشاد و راهنمایى و تقویت وجدان به کمک آن مىآید تا وجدان بتواند در برابر قواى غضبیه و شهویه و سایر تمایلات نفسانى منحرف کننده مقاومت کند.
و طریق مقاومت انسان در برابر عوامل گناه و انحراف تنها وقتى است که حالت تقوا و ترس از خدا و ایمان کامل نسبت به او در اعماق روح هر انسانى وجود داشته باشد اینجا است که نقش سازنده تقوا در رشد شخصیت انسان به خوبى آشکار مىگردد.
حال باید دید این حالت باز دارنده از انحراف در باطن انسانها به نام تقوا چیست؟و دیدگاه اسلام و قرآن درباره آن کدام است؟
معناى تقوا از دیدگاه قرآن
در قرآن مجید 210 آیه وجود دارد که کلمه تقوا به صورتهاى مختلف و صیغههاى گوناگون بکار رفته است و لکن تمام آنها در یکى از چهار معناى زیر استعمال شده است:
1-خشیت(ترس)چنانکه در سورهى حج وارد است:
«یا ایهّا الذین آمنوا اتقوا ربّکم»«اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید»و در سورهى شعراء: «اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقّون»«به یاد آورید زمانى را که نوح خطاب به قوم خود گفت آیا از خدا نمىترسید»و...
2-به معناى عبادت و بندگى چنان که در سورهى نحل وارد است:
«لا اله الا انا فاتقون»«معبودى جز من نیست پس مرا بپرستید»و در سورهى 16 آیهى 52:«افعیز اللّه تتقون»«آیا جز خدا را عبادت مىکنید؟»و در سورهى شعراء:«...قوم فرعون الا یتقوّن»«آیا قوم فرعون خدا را عبادت نمىکنند؟»
3-عدم عصیان چنان که در سورهى بقره وارد است:«...و دخلوا البیوت من ابوابها و اتقوّا اللّه»« به منزلها از طریق درهاى آن وارد شوید و از اطاعت خدا سرپیچى و عصیان نکنید».
4-یکتا داشتن خدا و اخلاص در عمل چنان که در سورهى نساء مىفرماید:«اتقوّا اللّه»یعنى«خدا را یکى قرار دهید»و در سوره حجرات وارد است: «اوتلک الذیّن امتحن اللّه قلوبهم للتقوى»یعنى«آنان کسانى هستند که خداوند دلهاى آنان را براى توحید و اخلاص و یکتا گرایى قرار داده است»و در سورهى حج مىفرماید:«...فانها من تقوى القلوب»یعنى«این اعمال و شعائر اسلامى همانا از اخلاص دلها ناشى شده است» 3 و در کتب لغت نیز نظیر این معانى گفته شده است مثل این که اتقّاء به معناى پرهیز کردن و ترسیدن، خویشتن را به شدت از چیز زیان آور حفظ کردن و نگاهداشتن آمده است مثلا ابى القاسم حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانى متوفاى 502 هجرى در کتاب:المفردات فى غریب القرآن»ص 530 در مادهى«وقى»مىنویسد:« الوقایة حفظ الشّى ما یوذیه و یضرّه»«وقایه حفظ شى است از چیزهایى که او را از ایذاء و زیان حفظ مى کند و تقوى نیز از این ماده آمده است و معناى تقوى:«جعل النفس فى وقایة مما یخاف»یعنى انسان نفس خود را از چیزهایى که از آن مىترسد حفظ کند»سپس نقل مىکند که تقوى به معناى خوف و ترس نیز آمده است و استعمال تقوى به معناى خوف از باب استعمال مقتضاى شى بجاى مقتضى آن شى مىباشد.
سپس به معناى شرعى تقوى اشاره مىکند و مىنویسد:«و صارا التقوى فى تعارف الشرع حفظ النّفس عمّا یوثم و ذلک بترک المحطور و یتّم ذلک بترک بعض المباحث»یعنى«معناى تقوى در اصطلاح شرع حفظ انسان نفس خود را از گناهان باینکه محرمات شرعى را ترک کند که برخى از مباحات را نیز انجام ندهد.»
تقوا در دین اجتناب و دورى کردن از کارهایى است که موجب زوال و از بین رفتن دین و یا ضعف و سستى آن و سبب عقوبت و عذاب دنیا و آخرت و یا محروم شدن از فیوضات و برخوردارى از درجات آخرت مىگردد.
تقوا به معناى پارسایى و پرهیزگارى و یک نوع احتراز و پرهیز کردن است اگر به خدا نسبت داده شود معنایش دورى جستن از عذاب الهى است و البته این معنى وقتى تحقق مىپذیرد که آدمى راه رضایت و خشنودى او را بپیماید آنهم با فرمان بردن اوامر خداى تعالى و شکر گزارى نعمتهاى او و این کلمه در قرآن 17 بار آمده است. 4
به ملاحظه همین معنا است که مرحوم شهید آیة... مطهرى در کتاب«ده گفتار ص 7 و 8 از معناى تقوا به عبارات زیر تعبیر آورده است»:
«تقوا دینى و الهى یعنى اینکه انسان خود را از آن چه از نظر دین و اصولى که دین در زندگى معین کرده است و خطا و گناه و پلیدى و زشتى شناخته شده حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود».
چیزى که هست حفظ و صیانت خود از گناه که نامش تقوا است بدو شکل و دو صورت ممکن است صورت بگیرد و به تعبیر دیگر ما دو نوع تقوا مىتوانیم داشته باشیم:تقوائى که ضعیف است و تقوائى که قوّت است.
در نوع اول، انسان براى این که خود را از آلودگیهاى معاصى حفظ کند از موجبات آن فرار کند و خود را همیشه از محیط گناه دور نگهدارد شبیه کسى که براى رعایت حفظ الصحهى خود کوشش مىکند خود را از محیط مرض و میکرب و از موجبات انتقال بیمارى دور نگهدارد، سعى مىکند مثلا به محیط مالاریا خیز نزدیک نشود و با کسانى که به نوعى از بیماریهاى واگیردار مبتلا هستند معاشرت نکند.
برچسب ها:
تحقیق نقش ایمان در شخصیت انسان مقاله نقش ایمان در شخصیت انسان دانلود مقاله نقش ایمان در شخصیت انسان مطلب درباره نقش ایمان در شخصیت انسان دانلود تحقیق درباره نقش ایمان در شخصیت انسان