سواد رسانه ای (Media Literacy) مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود. برای حرکت در محیط رسانهای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیامهای رسانهای باشیم.
افراد، با سواد رسانه ای قادر به کشف پیامهای پیچیدهی موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد. آنها همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کرده و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند، این امر سبب میشود مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند.
سواد رسانه ای میتواند به افراد جامعه کمک کند تا:
۱. چگونگی ایجاد پیامهای رسانهای را درک کنند.
۲. آنچه که رسانهها میخواهند ما را به باور آن برسانند را تشخیص بدهند.
۳. تعصبات، اطلاعات غلط و دروغهای رسانهای را تشخیص بدهند.
۴. قسمتی از داستان که کتمان میشود را کشف کنند.
۵. پیامهای رسانهای را براساس تجربیات خود، باورها و ارزشهایشان ارزیابی کنند.
۶. پیامهای رسانهای خود را طراحی، ایجاد و توزیع کنند.
در جامعه آموزش سواد رسانه ای به رشد تفکر انتقادی و مشارکت فعال در فرهنگ رسانهای کمک میکند. هدف آن، دادن آزادی بیشتر به افراد به وسیلهی قدرت دادن به آنها برای دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد رسانه است. همچنین محققان به این نتیجه دست یافتهاند که آموزش سواد رسانه ای یک ابزار برای مقابله با الکل، تنباکو و سایر مواد مخدر، همچنین اختلالات تغذیهای، قلدری، خشونت، نژاد پرستی و تبعیض است. به طور کلی سواد رسانه ای یکی از مهارت های مهم زندگی کردن است.
در زندگی عمومی سواد رسانه ای به درک چگونگی ایجاد فرهنگ توسط رسانهها و انحصار رسانهای کمک میکند.
تعداد انگشتشماری از شرکتها هستند که بسیاری از رسانهها را کنترل میکنند، سواد رسانه ای افراد را برای تغییر سیستمهای رسانهای تشویق میکند.
مفاهیم سواد رسانه ای
مفاهیم سواد رسانه ای به سه سطح عمومی، متوسط و پیشرفته تقسیم میشوند. مفاهیم عمومی به اینکه چگونه رسانهها ما را تحت تاثیر قرار میدهند تمرکز میکند. مفاهیم متوسط به چگونگی ایجاد معنا از مفاهیم رسانهای میپردازد و مفاهیم پیشرفته تعامل رسانهها و جامعه و نقش سواد رسانه ای در ایجاد تغییرات را بررسی میکند.
مفاهیم عمومی
فرهنگ و جامعهی ما- حتی درک ما از واقعیت- از طریق اطلاعات و تصاویری که از طریق رسانهها دریافت میکنیم شکل میگیرد. چند نسل پیش خانواده و دوستان قصهگویان فرهنگی ما بودند اما امروز تلویزیون، فیلمها، موسیقی، بازیها و اینترنت قویترین قصهگویان هستند. پیامهای رسانهای افکار، نگرشها و اقدامات ما را تحت تاثیر قرار میدهند. ما دوست نداریم به این موضوع اعتراف کنیم اما همهی ما تحت تاثیر تبلیغات، اخبار، موسیقی و سایر اشکال رسانهای قرار میگیریم، به همین دلیل رسانهها یک نیروی فرهنگی قدرتمند در جامعه هستند.
رسانهها یک دنیای فانتزی میسازند. درحالی که این دنیا میتواند سرگرمکننده و لذتبخش باشد ممکن است الهامبخش کارهای غیرعاقلانه، ضداجتماعی ویا حتی خطرناک باشد. به عنوان مثال تبلیغات دنیایی تخیلی میسازند که در آن همهی مشکلات با خرید یک محصول حل شده است. سواد رسانه ای کمک خواهد کرد تا مردم دنیای فانتزی و خیالی سازنده را بشناسند و آن را با واقعیت ادغام کنند.
سازندگان رسانه برای انتقال پیامهای خاص تلاش میکنند، مردم این پیامها را دریافت و براساس اعتقادات، ارزشها و تجارب خود به صورتی متفاوت تعبیر میکنند. این بدین معنی است که مردم میتوانند از یک رسانه تعابیر متفاوتی ایجاد کنند و همهی این معانی و تفاسیر معتبر و قابل احترام هستند.
مفاهیم میانی
پردازش مغز انسان از تصاویر و کلمات متفاوت است. تصاویر در قسمتی از مغز که احساسات و غرایز قوی هستند؛ اما نوشتهها و زبان محاوره در بخشی از مغز به نام نئوکورتکس که علتها در آن پنهان شده است پردازش میشوند. به همین دلیل است که آگهیهای بازرگانی قویتر از تبلیغات چاپی هستند.
رسانههای مبتنی بر زمان متفاوت از رسانههای بدون حرکت هستند. تاثیرگذاری عظیم فیلمها، بازیها، موسیقی و غیره در بخش ناخودآگاه مغز صورت میگیرد و احساسات تحلیلی و مغز را دور میزنند؛ اما هنگام خواندن متن یک روزنامه یا مجله فرصت متوقف کردن و یکپارچهسازی اطلاعات عقلانی وجود دارد. رسانهها زمانی که قلب و ذهن ما را درگیر میکنند و احساسات ما را هدف می گیرند، قویترین تاثیر را دارند.
پیامهای رسانهای را با استفاده از تکنیکهای مختلف(مانند زاویهی دوربین، جلوههای ویژه، ترفندهای نورپردازی، موسیقی و غیره) میتوان دستکاری کرد و تاثیر عاطفی آن را افزایش داد. اثرات رسانهها بسیار پیچیده هستند. پیامهای رسانهای به طور مستقیم روی افراد تاثیر میگذارند، اما آنها به طور غیرمستقیم روی خانواده، دوستان و جامعهی ما نیز تاثیر میگذارند. بنابراین برخی اثرات رسانهها غیرمستقیم هستند، ما باید بتوانیم اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اثرات واقعی آنها را درک کنیم.
تولید محتوا
مفاهیم پیچیده
سیستمهای رسانهای ما نشاندهندهی پویایی قدرت در جامعه ما هستند. مردم پولدار، نفوذپذیر و قدرتمند به راحتی میتوانند محتوای عظیم و پیامهای رسانهای بسیاری را ایجاد و توزیع کنند، بیشتر رسانهها با منافع تجاری کنترل میشوند. ما اغلب در انتخاب چیزهایی که ببینیم، بشنویم و یا بخوانیم در مقایسه با سازندگان رسانهها نقش زیادی نداریم، بنابراین همواره باید مراقب باشیم و با دید هوشمندانه به مسائل نگاه کنیم. آیا آنها واقعا نگران شما هستند؟ آیا آنها در ایجاد فرهنگ مناسب برای جامعه تلاش میکنند، یا صرفا به دنبال منافع شخصی خود هستند؟
زمانی که قدرت در اختیار چند رسانهی بزرگ باشد، آنها روند تولید محتوا را کنترل میکنند و به دیدگاههایی که به نفع خودشان باشد امتیاز ویژهای خواهند داد و دیدگاههای مخالف را به حاشیه میرانند و یا حتی سانسور میکنند. ما میتوانیم سیستمهای رسانهایمان را تغییر بدهیم و نشان دهیم که افزایش ارزشهای انسانی مهمتر از ارزشهای تجاری است.
به طور خلاصه، بدون این توانایی اساسی افراد ارزش انسانی و یا شهروندی در یک جامعهی دموکراتیک را ندارند. افراد جامعه باید بر سواد رسانه ای درست به اندازهی سواد خواندن، سواد ریاضی و سواد فناوری تسلط داشته باشند تا بدانند چگونه از وقت خود برای استفاده از رسانههای مختلف بهرهمند شوند.
این متن از پروژهی سواد رسانه ای برگرفته شده است.
برای مطالعه بیشتر می توانید به مقالهی سواد رسانه ای چیست؟ نوشتهی دکتر یونس شکرخواه و مقالهای از Wired در بررسی تاثیرگذاری بر ذهن در فیلم قوی سیاه نگاهی بیاندازید.
مقدمه
با پیشرفت فناوری ارتباطات و از بین رفتن فاصله های مکانی، اکنون جهانی پدیدار گشته که مشخصات، ملاکهاو معیارهای متفاوتی نسبت به دوران گذشته دارد. در جهان کنونی دیگر روابط بین کشورهاهمچون گذشته نیست که تنهادولتهاو حاکمیتها از یکدیگر تأثیر بپذیرند، بلکه در عرصه جدید، علاوه بر دولتها، افکار عمومی کشورهایا به تعبیر بهتر افکار عمومی جهانی نیز به عنوان یک عامل تأثیرگذار شناخته شده و در برنامه ریزیهای روابط بین الملل منظور می گردد. بنابراین در عصر کنونی، روابط بین کشورها را تنها حاکمیتها تعیین نمی کنند، بلکه دولتها، افکار عمومی و رسانه هادر مجموع معادلات روابط بین الملل را می سازند. امروزه روابط بین کشورهابا عنوان دیپلماسی عمومی و اختصاصا در حوزه فناوریهای ارتباطی با عنوان دیپلماسی رسانه ای تعریف می شود، لذا کارگزاران سیاسی انقلاب اسلامی برای اینکه بتوانند به اهداف خود جهت تحکیم امنیت ملی نائل آیند، باید به ابزار دیپلماسی رسانه ای مجهز شوند، چرا که احساس می شود در این زمینه تحقیقات و اقدامات اندکی صورت گرفته است و دوم اینکه دشمنان انقلاب و اسلام از این حربه علیه ایران و مسلمانان استفاده کرده، آنان را به عنوان تروریست و خشونت طلب معرفی می کنند. همچنین دیپلماسی رسانه ای در مقایسه با سایر راهبردها مثمرثمرتر و کم هزینه تر می باشد.
امروزه نقش رسانه ها، نقشی فراتر از اطلاع رسانی صرف است. هم اینک رسانه هاابعاد امنیتی جدیدی در سطح ملی و بین المللی ایجاد کرده اند و بسیاری از مفروضات و اصول پیشین را در ساختار روابط و حقوق بین الملل به چالش طلبیده اند. رسانه های امروز به عنوان مکمل نیروی نظامی و تهدید کننده امنیت در سطوح مختلف آن اعم از فردی، ملی، بین المللی و جهانی به شمار می روند. (پورطهماسبی، 1387)
رسانه ها علاوه بر تاثیرگذاری بر افکار عمومی و مهارت دهی به آنها، بر حکومت ها نیز تاثیر بسیاری برجا می گذارند، به گونه ای که امروزه از آنها با عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می کنند. در کنار توده ها، احزاب سیاسی و نظام های انتخاباتی، رسانه هانیز یکی از ارکان نظام های توسعه یافته سیاسی محسوب می شوند. (علوی، 1375) یکی از کارکردهای رسانه هادر عرصه سیاسی، واداشتن حکومت و مسئولان به پاسخگویی است. در این فرایند رسانه ها همچون وجدان جمعی ناظر بر اعمال نظام سیاسی، از طریق فرایند اطلاع رسانی و شفاف سازی، مانع از هر گونه پنهان کاری شده و حکومت را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار می دهند.
رسانه ها در کنار دیگر نهادهای سازنده طرز تفکر جامعه نقش عمده ای ایفا می کنند. رسانه هاافکار، عقاید و نگرش های جدید را در میان افراد جامعه منتشر می کنند و با تاکید بر برخی نگرش ها، جنبه های مثبت یا منفی، آن را آشکار می سازند. رسانه ها از طریق ارائه درست و یا نادرست مطالب، باعث جهت گیری افراد می شوند و به نوعی، قادرند یک طرز تفکر عمومی در جامعه ایجاد کنند. به دلیل ارائه پیام از طریق رسانه ها، افراد عقیده فردی خود را در مقابل عقیده اجتماعی (رسانه) می بینند و در بسیاری موارد در جهت پیام رسانه تغییر عقیده می دهند. به عبارت دیگر رسانه ها در عصر حاضر، اقتدار اغوا کننده و متقاعد کننده را جایگزین اقتدار از طریق زور کرده اند. (مهرداد، 1380)
یکی از مهم ترین آثار رسانه ها، سیاسی کردن توده هاست. بدین ترتیب که چون وسیله پخش و اشاعه اخبار و ارزش های فرهنگی هستند، خود به خود مسائل سیاسی را که در گذشته اغلب در قالب نشست هاو گفتارهای گروهی محدود، حل و فصل می شد، در سطح وسیع و به صورت یک واقعه ملی مطرح می سازند. به سخن دیگر، رسانه های گروهی سیاست را به میان توده ها می برند و از آنها انسان سیاسی می سازند. (دینزن، 1995) یکی( Denzin. )
دیگر از آثار رسانه هادر جامعه، ترویج و تقویت روحیه ملی است. بدین سان که از سویی با فراهم آوردن زمینه برای شناخت بهتر هویت ملی و ایجاد تفاهم در میان مردم، باعث تحکیم هویت ملی می شوند و از سویی دیگر آشنا کردن افراد یک جامعه با موقعیت زندگی و فرهنگ کشورهای دیگر، نوعی همبستگی جهانی و روحیه انترناسیونالیستی ایجاد می کنند. (سودارشان و سوزا، 1998)( Souza & Sudarshan. )
1. امنیت ملی( Nation Security. )
ترگر و سیمونی (1973) هدف امنیت ملی را ایجاد شرایط سیاسی ملی و بین المللی برای حفظ یا گسترش ارزش های بنیادین و اساسی ملی برای مقابله با مناقشات بالقوه تعریف می کند.
کالینز (1373) امنیت ملی را از زاویه علایق مربوط به آن توضیح می دهد و از این زاویه امنیت ملی را تمایل به بقاء به حساب می آورد. صحفی (1380) به جنبه های نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن اشاره دارد و چنین می گوید: »وارد آمدن خدشه و آسیب به هر یک از این حوزه ها امکان بی ثباتی و تهدید امنیت ملی را فراهم می آورد.«
در یکی از تعاریف، امنیت ملی به »هویت یکپارچه و انسجام ملی و حفظ ارزش های اساسی اشاره شده است.« (حاجیان، 1384، ص 25) از سویی کارشناسان معتقدند که رسانه ها در ارتقای امنیت ملی موثر هستند. پس اگر تعریف فوق از امنیت ملی را قبول داشته باشیم، با توجه به نظرات کارشناسان، باید بپذیریم که رسانه در ارتقای امنیت ملی، موثر است. چگونگی این تاثیر در اینجا مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی عوامل موثر در امنیت ملی، مستلزم شناخت تعاریف متعددی است که از آن شده است. با این حال، در اینجا سعی شده کمتر به این مقوله پرداخته شود؛ زیرا دستیابی به تعریفی کامل و جامع از امنیت ملی، نه هدف این مقاله است و نه می توان، چنین رویکردی را نسبت به امنیت ملی پذیرفت. به همین جهت، افروغ (1375، ص 24) بر این اعتقاد است که مفهوم امنیت ملی در کشورهای جهان سوم لزوما و باید متفاوت با مفهوم آن در کشورهای توسعه یافته باشد. صحفی (1380) چندوجهی و نسبی بودن امنیت ملی را تایید می کند و روشندل (1374) به دلایل تفاوت در دیدگاههای مربوط به امنیت ملی اشاره دارد و میزان قدرت، موقعیت جغرافیایی، جمعیت، سنن و سوابق تاریخی و عقیدتی را خاطر نشان می سازد.
شواهد موجود نشان می دهد که جنگ های جدید در حوزه هویتی مفهوم می یابند. در چنین شرایطی بیش از آنکه بر نشانه های قدرت سخت افزاری تاکید شود، بر تمایلاتی برای حداکثرسازی مطلوبیت های محتوایی و راهبری تاکید می شود. فناوری مدرن نه تنهامنجر به گسترش جدال های هنجاری می شود، بلکه زمینه را برای خودآگاهی جدید بازیگرانی فراهم می سازد که از شکل بندی قدرت رضایت ندارند. (لینک لاتر، 1995، ص 89) عاملی که هویت یکپارچه و وحدت ملی سرزمینی و در نهایت احساس تعلق به ارزش ها، هنجارهاو سرزمین مشترک را تحلیل دهد، عامل ضد امنیتی تلقی می شود؛ زیرا در صورت عدم انسجام ملی، زمینه برای بی ثباتی فراهم می آید و هر نظام سیاسی بر اساس ارزش های مشترک و مورد توافق عموم، سامان یافته و در صورت اختلال در نظام هویتی و تضعیف ارزش های مشترک و در نهایت بی انسجامی اجتماعی، نظام اجتماعی با چالش های اساسی رو به رو می شود. (جانسون، ترجمه الیاسی، 1362)
2. کارکردهای سیاسی رسانه ها
1 - 2. طرح افکار عمومی
در عصر حاضر همراه با گسترش رسانه ها و با سواد شدن عامه مردم، افکار عمومی و مسائل پیرامون آن به یکی از مباحث اصلی رسانه ها انجامیده است و امروزه کمتر دولتی است که بتواند از آن سرپیچی کند و یا آن را به حساب نیاورد. (اسدی، 1370، ص4) در واقع ظهور حکومتهای مردمی، افکار عمومی عمدتا به صورت مرجعی نقاد پا به صحنه گذارده است. از این رو دولت ها تا آنجا که خود را متکی بر حاکمیت ملی می بینند، موظف به رعایت افکار عمومی هستند. قطعنا در میان کانالهای مهم ابزار و طرح افکار عمومی، رسانه ها، کم هزینه ترین وسیله برای سلامت نگه داشتن سیستم سیاسی است. (هابرماس، 1989، ص244).( Habermas. )
2 - 2. رسانه های جدید و مبارزات سیاسی
رسانه های جدید در هر زمان می تواند به دگرگونی یا ثبات در نهادهاو فرایندهای سیاسی کمک کنند. مورخان، ترقی و اعتلای رسانه های چاپی را به تحولاتی چون عرصه امپراتوریها پیوند داده و طلوع رسانه های الکترونیکی را با تغییرات عمده در مبارزات سیاسی مربوط کرده اند. از دهه 1970 پژوهشگران با پیچیدگی ها و مفاهیم رسانه های جدیدتر که از طریق پیشرفت ها در کامپیوتر و ارتباطات راه دور شکل گرفته و با تحولات و پیشرفت در زمینه های میکروالکترونیک و تقویت رادیویی میکروویو، ماهواره ها و فیبرهای نوری تسریع شده، دست و پنجه نرم کرده اند.
برچسب ها:
تاثیر سواد رسانه برصلح