مقدمه
هر چند اولین نشانه های ظهور تکنیک تحلیل محتوا را به اواخر قرن هفدهم نسبت میدهند، لیکن توجه جدی به این تکنیک در اواسط قرن نوزده و در جریان جنگ جهانی دوم صورت گرفت. تا این زمان میان انواع تحلیل های اسنادی که بر روی متون انجام می گرفت، سلطه اصلی مربوط به تفسیر یا تاویل متون مذهبی و مقدس بود. توجه علما و دانشمندان یا بر روی مطالعه و استخراج نظرات مطرح و هدفمند نویسندگان به منظور ارائه تلفیقی نوین از این نظرات و یا انتقال و بکارگیری این داده ها بود و یا اینکه با تأمل و غور بر روی متون مقدس تلاش می شد منظور نظر صاحب مقدس متن کشف گردد و از زبان رمز گونه آن رمز گشایی شود.
اواخر قرن نوزده با رواج روزنامه در کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا، موجی از نگرانیها نسبت به تحولات این نشریات به وجود آمده بود. محافظه کاران عمدتاً از نظرات و اندیشه هایی که این جراید به خوانندگان خود عرضه می کردند واهمه داشتند و البته برای محکوم نمودن
آنها و اثبات اتهامات خود نیاز به شیوه های علمی و محکمه پسند داشتند. شیوه ای که نتوان آن را به سلیقه محافظه کاران نسبت داد و می توان همچون مدرکی محکم به دادگاه ارائه داد. در اینجا بود که اولین گونه های ساده تحلیل محتوا به شیوه شمارش مضامین و الفاظ خاص بروز پیدا نمود. با این حال چنانچه گفته شد بروز جنگ جهانی دوم و بکار گیری وسیع از رسانه های صوتی(رادیو) و متنی(جراید ) به عنوان ابزارهای تبلیغاتی این ایده را در ذهن دریافتکنندگان تبلیغات دشمن(متحدین) به وجود آورد که شاید بتوان با تحلیل دقیق سخنان رهبران دشمن(همچون هیتلر) و یا تبلیغات آنان به عناصر قصد ناشده ای از اطلاعات مهم دست یافت که برای نیروهای خودی ذی قیمت باشد. این حدس البته به وقوع پیوست چنانچه با تحلیل دقیق تبلیغات نازیها، تحلیل گران توانستند با اختلاف دو هفته، زمان پرتاب موشکی خاص به انگلستان را تعیین کنند. همچنین میزان پیشروی دشمن، شکست یا پیروزی او در جبههای خاص، وضعیت پشتیبانی نیروها، قدرت روحی سربازان و... نیز از لابلای سخنان و نوشتارهایی که برای منظور دیگر انتشار می یافت، قابل کشف بود. بدین ترتیب تحلیل محتوا به عنوان ابزاری استراتژیک در موسسه مطالعات جنگ ایالات متحده مطرح گردید و بودجه مطالعاتی خاص خود را یافت. پس از جنگ متد های بکار رفته تا حدودی دوباره جمع آوری گردید و این تکنیک پژوهشی از ابزاری استراتژیک در جنگ به حوزه علو آکادمیک راه یافت. امروزه با وجود کثرت فراوان داده ها و حجم عظیم آنها، امکان اشراف و تحلیل ذهنی آنها وجود ندارد. تعیین نوع محتوای برنامه های یک شبکه تلویزیونی، جریان سینمایی کشور در دهه ای خاص، سرمقاله های یک روزنامه در مدت یک سال و... با مطالعه ضمنی و بدون روش امکان پذیر نمی باشد. از سوی دیگر شناخت خطمشی و رویکردهای این رسانه ها چه برای کنترل آنها و یا بازشناسی آنها برای خود تولیدکنندگان اهمیتی ویژه یافته است.
مسئولان پژوهشکده ای خاص مایلند از رویکرد کلان پژوهشی خود مطلع شوند، مدیران علمی دانشکده ها نیازمند آن هستند تا بدانند پایان نامه های ارائه شده از سوی دانش جویان بیشتر بر روی چه مسایلی متمرکز بوده است. از سوی دیگر و در پژوهشهایی تلفیقی ممکن است مایل باشیم به علل تولید محتوایی خاص پی ببریم و یا تاثیر ارائه محتوا و پیامی را بر مخاطبان بسنجیم و در تمامی این پژوهشها تحلیل محتوا بکار ما می آید. تحقیقات نشان میدهند که میزان گرایش به این تکنیک و درصد پژوهشهای انجام شده به وسیله آن سال به سال در حال افزایش هستند که نشان از کار بردی شدن آن در تحقیقات حوزههای مختلف علوم ارتباطات، علوم اجتماعی و حتی سایر حوزه های علمی می دهد
برچسب ها:
تکنیک تحلیل محتوا