مقدمه:
از زمان تولد تا هنگام مرگ هر انساني در موقعيت هاي گوناگون بالندگي درگير مسائل و مشكلاتي مي شود كه به نحوي روان او را متأثر مي سازد. از جملة اين مسائل مي توان ترس و اضطراب را نام برد كه در تمام دوره هاي زندگي ممكن است بر انسان چيره شود.
بخشي از رشد كودك، متضمن آموختن و كنترل اضطراب و ترس است، كودكان ترس هاي بسياري دارند و ممكن است برخي از آن ها در بزرگسالي هم دچار ترس باشند. اما بسياري از استرس هاي و اضطرابهاي دوران كودكي در اثر گذشت زمان و تجربه از بين مي روند و تنها بخشي از آنها تغيير شكل مي دهد و بصورت نيرويي مؤثر در رفتار درمي آيند. اما ترس و اضطراب به يك مفهوم نيستند، ترس علت و موقعيت مشخص دارد و در اكثر موارد، كاربرد و تأثير مثبت دارد . مثلاً كودكان با وجود ترس مي تواند از جان خود حفاظت كنند. اما اضطراب هم كاركرد مثبت دارد و هم كاركرد منفي. يا به عبارت بهتر، احساس اضطراب تا يك جاي خاص كاركرد افراد را بهتر مي كند و از يك جايي به بعد، افزايش اضطراب باعث افت كاركرد مي شود.
تفاوت ديگري كه اضطراب با ترس دارد اين است كه علت شفاف و واضحي براي اضطراب نمي توان يافت. اگر چه براي برخي افراد، اضطراب ناشي از موقعيت خاصي است كه در آن قرار مي گيرند (در يك جمع جديدي از انسان ها، زمان امتحان هنگام جدايي از خانواده و ...) اما در هيچ يك علت بيروني دليل قابل استناد و ملموس براي اين نگراني و اضطراب وجود ندارد . بلكه تصور فرد نسبت به اين موقعيت ها مثبت نيست.
تعريفي از اضطراب:
اضطراب عبارت از ترس فرد از نتايج مجهول مربوط به آينده كه گاهي تفكر و اعمال گوناگون را به تعويق مي اندازد و يا از ديدگاهي ديگر مي توان گفت كه اضطراب شامل احساس عدم اطمينان درماندگي و برانگيختگي فيزيولوژيكي است. به طور كلي اضطراب يك احساس منتشر، بسيار ناخوشايند و اغلب مبهم دلواپسي است كه با يك يا چند حس جسمي مانند احساس خالي شدنِ سردل، تنگي قفسه سينه، تپش قلب، تعرق؛ سردرد و ... همراه است از ديگر علايم مربوط به اضطراب مي توان به عصبي بودن، تنش، احساس خستگي، بي خوابي، لرزش، تنگي نفس، بي حالي، اشكال در تمركز حواس، تپش قلب، تكرار ادرار، سرگيجه و گوش به زنگ بودن اشاره كرد.
توصيف وضعيت موجود:
9سال است كه مشغول به تدريس در آموزش و پرورش در مقطع ابتدايي هستم سابقه سال هاي تدريس در پايه پنجم را دارم. در طول اين مدت هميشه سعي كرده ام نسبت به شاگردانم احساس مسئوليت داشته باشم، در سال تحصيلي 89-88 در دبستان شهيد كوشكي(2) از توابع شهرستان كوهدشت مشغول به تدريس در پايه پنجم شدم. در اين كلاس 23 دانش آموز مشغول به تحصيل بودند؛ طبق روال هر سال روزهاي ابتداي سال تحصيلي جديد را به ارزش ورودي دانش آموزان پرداختيم تا حدودي از وضعيت درسي دانش آموزان آگاه شدم. در اين بررسي و ارزش يابي متوجه شدم كه هر وقت به يكي از دانش آموزان به اسم زينب (اسم مستعار) تكليفي مي دادم يا سوالي مي پرسيدم با ترس و لرز مي گفت كه امروز امادگي ندارد و فردا از روي متن مي خواند و هر وقت علتش را جويا شدم با گريه و زاري التماس مي كرد كه امشب حتما مي خوانم مدتي همين روال گذشت و دانش آموز تغييري نكرد و متوجه شدم اين دانش اموز داراي اضطراب شديد و با توجه به مسئوليت ها در قبال او احساس مي كردم تصميم گرفتم كه در صورت رفع مشكل او برايم.
برچسب ها:
اقدام پژوهی علل اضطراب ترس بین دانش آموزان ابتدایی