كارآفريني يك شغل نيست، بلكه فراتر از آن يك سبك زندگي يا يك فرهنگ است كه همواره همراه كارآفرين است و بر تمام شئونات زندگي او از جهان بيني و ايدئولوژي و انتخاب دين وي گرفته تا انتخاب همسر، شغل، حرفه و روش انجام كارهايش تأثير مي گذارد. بنابراين كارآفرينان به سبك خاصي زندگي مي كنند، با عينك خاصي به جهان نگاه مي كنند و به روش خاصي با مسائل، مشكلات و پديده ها برخورد مي كنند آنها يك زندگي كارآفرينانه دارند كه ممكن است در اين زندگي كسب و كا ر كارآفرينانه اي داشته يا نداشته باشند. (كردي و آفتاب آذري، 1387) كارآفريني با ايجاد فرصتهاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي پيش زمينه اي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است. با برآورده شدن نيازهاي اوليه معيشتي، زمينه براي بروز نيازهاي عالي تر انساني فراهم مي شود كه اگر در مسيري درست هدايت شود به شكوفايي و تعالي انسانها و جامعه مي انجامد. علاوه بر آن نوآوري كه از مشخصه هاي اساسي كارآفريني است كارآفريني منجر به توليد محصولات جديدتر و ارائه خدمات جديدتر و متنوع تر شده و به اين ترتيب قدرت انتخاب مردم افزايش يافته و زندگي ساده تر مي شود. اين امر در بلند مدت موجب تشكيل و گسترش تشكلهاي مردمي مي شود كه با هدايت مناسب آنها مي توان گامهاي بلندي را براي ارتقاي فرهنگي جامعه برداشت از طرف ديگر نحوه شكل گيري و ثمربخشي كارآفريني، روش ها و شيوه هاي خاصي را مي طلبد كه بر پايه باورها و ارزشهاي ويژه اي استوار شده است. مجموعه اين روشها و باروها را مي توان يك فرهنگ تلقي كرد. در واقع فرايند كارآفريني در بطن خود فرهنگ خاصي را نهفته دارد.(كاوسي و چاوش باشي، 1387)
همچنين تربيت نيروي انساني و آموزش در جامعه با هدف بهره برداري اين نيرو صورت مي گيرد. امروزه بسياري از جواناني كه در دانشگاه ها و مراكز علمي كشور تحصيل مي كنند، اميدوارند كه پس از فراغت از تحصيل هر چه سريعتر وارد «بازار كار» شوند. عبارت «بازار كار» عبارتي است بسيار حساس و برداشت جوانان از اين عبارت، يكي از عوامل حياتي مؤثر در آينده كشور محسوب مي شود. متاسفانه امروزه «بازار كار» در اذهان بسياري از جوانان و دانشجويان كشور پست هاي از پيش تعيين شده و «صندلي هاي پيش ساخته اي» تعبير مي شود كه در جامعه منتظر آنهاست؛ اما ديدگاه كارآفرينانه نسبت به پديده اشتغال، ايجاد كالا يا خدمت و شغل جديد مي باشد كه تا حد زيادي از مشكلات جوانان در مواجهه با آينده، خواهد كاست. چنين ديدگاهي مي تواند پوشش تحولات فرهنگي لازم براي توسعه كارآفريني در كشور، حاصل نمايد. (سيد نوراني و وفايي يگانه، 1389)
پس از در مجموع، شناسايي ويژگي هاي منحصر به فرد كارآفرينان و عوامل موثر بر رشد فرهنگ كارآفريني در جامعه و نيز سازمان شغلي يك فرد مي تواند در دنياي معاصر به عنوان عنصر رشد و توسعه، در ابعاد مختلف اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي محسوب شود. به گونه اي كه عنصر كارآفريني به عنوان موتور حركت توليد و توسعه اقتصادي و تقويت كننده روحيه سرمايه گذاري در نيروي انساني تلقي گردد. با توجه به نقش كارآفريني در توسعه همه جانبه در كشورهاي صنعتي و پيشرفته، كشورهاي در حال توسعه نيز به دنبال ايجاد مجموعه گسترده اي از سازمان هاي كارآفرين هستند. از اين رو، بايد نقش و اهميت فرهنگ كارآفريني و عوامل رشد و توسعه يا موانع آن در سازمان ها مشخص و معرفي شوند(جدي،1380).
بي شك در توسعه فرهنگ كارآفريني، عوامل متعددي دخيل هستند كه ضرورت دارد شناسايي شوند و درجه تاثير گذاري هر يك از آنها مشخص گردد. با توجه به ضرورت تقويت زمينه هاي ايجاد و توسعه فرهنگ كارآفريني دانشجويان دانشگاه ها نتوانسته اند انعطاف پذيري لازم را در مواجه با فعل و انفعالات محيطي كسب كنند. از اين رو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگويي به اين سوال است كه عوامل موثر بر توسعه فرهنگ كارآفريني در دانشگاه هاي شهر -- كدام هستند و ميزان اهميت هر يك از آنها چقدر است؟
اين پروپوزال شامل موارد ذيل است:
بيان مسئله
اهميت و ضرورت تحقيق
سوابق مربوطه
اهداف پژوهش
فرضيه هاي پژوهش
تعاريف نظري و عملياتي مفاهيم
تعريف و تعيين جامعه
نمونه و روش نمونهگيري
نوع پژوهش و طرح تحقيق
ابزار تحقيق
روش تحليل دادهها و روشهاي آماري
منابع