اعتماد عبارتست از اینکه یک فرد متمایل است تا خود را از جانب یک مقام ذیصلاح در معرض خطر و آسیب پذیری قرار دهد و این تمایل، بر مبنای توقعات و انتظارات مثبتی است که درباره اقدامات و نیات آن مقام ذیصلاح وجود دارد. وقتی که ما اعتماد می کنیم با خواست و اراده خود را در این موضوع درگیر می سازیم، حتی اگر انتخاب ما در نهایت به نا امیدی منجر شود. این تعریف می تواند اهمیت تفاوت قائل شدن بین ریسک و اعتماد را روشن سازد. به طور واقعی خود را در معرض خطر و آسیب پذیری قرار دادن از جانب یک مقام ذیصلاح یک ریسک می باشد و اعتماد منعکس کننده تمایل به متحمل شدن آن ریسک می باشد. این تعریف همچنین جایگاهی را که اعتماد از آن ناشی می شود تشریح می نماید و بر مبنای این تشخیص قرار دارد که یک مقام ذیصلاح در موقعیتهای خاص چگونه رفتارهایی را از خود بروز می دهد.
همانطوریکه در شکل زیر نشان داده شده است اعتماد ریشه در عوامل مختلفی دارد. بعضی از اوقات اعتماد بر مبنای خلق و خو می باشد. بدین معنی که ویژگی های شخصیتی شما شامل یک گرایش کلی است که به سایرین اعتماد دارد. گاهی از اوقات نیز اعتماد شناخت محور می باشد، بدین معنی که اعتماد ریشه در یک ارزیابی منطقی از قابل اعتماد بودن افراد معتبر دارد. بعضی از اوقات نیز اعتماد بر مبنای عاطفه می باشد، بدین معنی که اعتماد به احساساتی که معطوف به افراد ذیصلاح است بستگی دارد و آن عاری از هرگونه ارزیابی منطقی می باشد(McAllister, 1995:24-59 ). در ادامه هر یک از انواع اعتماد را به طور مفصل تشریح می شود.