اين مقاله به مهمترين اشتباهات مديران منابع انساني و كاركنان در رابطه با مديريت عملكرد ميپردازد و د ر رابطه با پرهيز از اين اشتباهات رايج الگويي ارائه ميكند. اين مقاله سعي دارد، تا بازگو نمايد كه چگونه فرآيند مديريت عملكرد با رويكردي نوين و كاربردي، سازمان را در جهت تشخيص مشكلات عملكردي و در نتيجه از ميان برداشتن موانع در قالب الگويي هفت عامله، حمايت ميكند.
ده اشتباه رايج ارزشيابي، اشتباهات رايج دپارتمانهاي منابع انساني در خصوص فرايند و اجراي ارزشيابي، ماهيت، بهبود، مشكلات و الگوي ارزشيابي عملكرد مباحث اين مقاله را تشكيل ميدهند.
منبع : روزنامه همشهري، شنبه 8 مرداد 1384، سال سيزدهم، شماره 3760، صفحه 10.توضيح : اين مقاله در منبع مذكور با عنوان «10 اشتباه رايج مديران» ارائه شده است كه در اينجا با هدف دسترسي دقيقتر كاربران به اين مقاله، عنوان مشخصتري براي آن در نظر گرفته شده است.كليدواژه : ارزشيابي؛ مديريت عملكرد؛ ارزيابي عملكرد
1- مقدمه
نميتوان سنجيد اما نسنجيده عمل كرد. بسياري از مديران امروزه به دلايل متعدد دچار روزمرگي (مودا) شده و در نتيجه فعاليتهاي فاقد ارزش افزوده انجام ميدهند كه تكرار انجام آنها منجر به باورهاي غلط ميشود. اين مقاله سعي دارد مهمترين اشتباهات مديران منابع انساني و كاركنان را در رابطه با مديريت عملكرد بيان نمايد و د ر رابطه با پرهيز از اين اشتباهات رايج الگويي ارائه كند.
همزمان با گرايش سازمانها به سوي رقابت، تكنولوژي و مديريت و ترقي اقتصاد نوين، فشار در جهت ايجاد لبه برنده طرحهاي استراتژيك براي سازمانها افزايش مييابد. اين طرحها جهت اجرا نياز به روش فوق العادهاي دارند تا سازمانها را در صدر رقابت ابقا نموده و به طور پيوسته براي سازمان، صاحبان سهام و تمامي ذينفعان ذيربط، ايجاد ارزش نمايند.
خوشبختانه سازمانها در اين دهه يا حتي در اين چند سال اخير دست از خيالبافي برداشته و امروزه به طرقي در حال ايجاد ارزش ميباشند. وليكن در جاده منتهي به ارزش افزوده، با موانعي برخورد مينمايند كه تا همين اواخر كسي حتي فكرش را هم نميكرد. سهم قابل توجهي از اين موانع از پارادايمهاي ذهني مزمن، باورهاي غلط و گاه اشتباهات مديران نشأت ميگيرد. ذكر اين نكته ضروري است كه حتي بهترين فرآيند مديريت عملكرد طراحي شده، تنها زماني اثربخش خواهد بود كه متناسب با سبك رهبري، سبك مديريت، باورهاي مديران و كاركنان و فرهنگ سازمان ذيربط باشد. اين مقاله سعي دارد، تا بازگو نمايد كه چگونه فرآيند مديريت عملكرد با رويكردي نوين و كاربردي، سازمان را در جهت تشخيص مشكلات عملكردي و در نتيجه از ميان برداشتن موانع در قالب الگويي هفت عامله، حمايت ميكند. اين مقاله شامل چهار بخش است. در بخش اول ده اشتباه رايج مديران كه موجب اشتباه در ارزشيابي عملكرد ميشود مطرح ميگردد. در بخش دوم طي بررسيهاي به عمل آمده در دپارتمانهاي منابع انساني، به رايجترين اشتباهات مديران منابع انساني اشاره خواهد شد. سپس در بخش سوم پيرامون بهبود عملكرد مواردي مطرح خواهند شد و نهايتاً در بخش چهارم جمعبندي و نتيجهگيري خواهيم كرد.
2- ده اشتباه رايج ارزشيابي
1- صرف وقت بيشتر براي ارزشيابي عملكرد نسبت به طرحريزي عملكرد و يا نسبت به ارتباط كاري موجود ارزشيابي عملكرد، نقطه پايان يك فرآيند پيوسته است . فرآيندي كه مبناي آن ارتباط مطلوب ميان مدير و كارمند است. بنابراين به جاي ارزشيابي در پايان سال، وقت بيشتري را بايد صرف پيشگيري از مشكلات عملكردي نمود. هنگامي كه مديران در طول سال رويه مثبتي را اتخاذ ميكنند، ارزشيابي ساده و آسان خواهد بود.
2- مقايسه كاركنان با يكديگر: چنانچه ميخواهيد موجب پديد آوردن احساسات منفي شويد، به روحيه كاركنان خود آسيب بزنيد و در آنها به گونهاي نامطلوب چنان حس رقابتي بوجود آوريد كه توان كار گروهي را از دست دهند، آنان را درجه بندي نموده يا با هم مقايسه نماييد. اين شگردي تضمين شده است. بدين ترتيب مدير نه تنها موجبات اصطكاك ميان كاركنان را پديد ميآورد، بلكه خود، هدف اصلي اين كينه توزي قرار ميگيرد.
3- فراموش كردن اين مطلب كه هدف از ارزشيابي، پيشرفت است، نه سرزنش كردن: ما بدين منظور دست به ارزشيابي ميزنيم كه به بهبود عملكرد كمك كنيم، نه آن كه مقصر بيابيم و سرزنش كنيم. مديراني كه اين امر را فراموش ميكنند اعتماد كاركنانشان و حتي سازگاري آنها را از دست ميدهند.
4- باور به اين كه فرم نرخ ارزيابي وسيلهاي است عيني و بازتاب دهنده واقعيت به طور منصفانه: بسياري از مديران براي ارزشيابي كاركنان از فرمهاي نرخ ارزشيابي استفاده ميكنند، چرا كه نسبت به گونههاي ديگر ارزشيابي سريعتر انجام ميگيرد. واقعيت اين است كه اگر از دو شخص بخواهيد يك كارمند را ارزشيابي كند، احتمال تطابق نتايج بسيار اندك است و اين نشان ميدهد اين شيوه ارزشيابي تا چه حد ذهني است. اين مطلب را بارها و بارها به خود گوشزد كنيد. نرخها ذهني هستند. فرمهاي نرخ ذهني است، عيني نيست.
5- استفاده صرف از ارزشيابي براي تعيين حقوق كاركنان: بسياري از مديران چنين ميكنند. آنان تنها هنگاميكه بخواهند افزايش حقوق كاركنان را تأييد يا رد كنند، دست به ارزشيابي ميزنند. اما بايد به خاطر داشت كه ارزشيابي عملكرد براي «بهبود عملكرد» است نه فقط براي حقوق (گو اين كه برخي ميپندارند، تنها براي حقوق است) هر شخصي؛ صرف نظر از اين كه مسأله پول (حقوق) در ميان باشد يا خير، نياز به بازخورد در زمينه شغلي خود دارد.
6- باور بدان كه آنها در موقعيتي قرار دارند كه ميتوانند ارزشيابي صحيحي به عمل آورند: چنين امري غيرممكن است. بيشتر مديران در موقعيتي نيستند كه به حد كافي بر كاركنانشان نظارت مستمر داشته باشند. وانگهي، كدام مدير تمايل به چنين كاري داشته يا زمان كافي در اختيار دارد؟ و كدام كارمند مايل است، مدير كوچكترين حركات وي را زير نظر داشته باشد؟ به همين دليل است كه ارزشيابي، گونهاي همكاري ميان مدير و كارمند است.
7- به تعويق انداختن يا لغو نشستهاي ارزشيابي: اين رويدادي بسيار شايع است. اما چرا نامطلوب است؟زيرا كارمندان در مييابند كه اين فرآيند در سازمان آنها بي اهميت يا ساختگي است. آنها آنقدر زيرك هستند كه دريابند به ارزشيابي بهاي چنداني داده نميشود.
8- سنجش يا ارزيابي امور كم اهميت: يكي از حقايق زندگي اين است كه در انجام هر كار، آسانترين چيزهايي كه ميتوان سنجيد يا ارزشيابي نمود، كم اهميت ترين آنهاست. مديران، ارائه خدمات به مشتريان را فوراً با عباراتي چون «جواب تلفن را در زنگ تلفن دادن» يا مطالبي مشابه وصف و تعريف ميكنند. اما آنچه را كه آسان نميتوان سنجيد، كيفيت كلي خدماتي است كه مشتريان را جذب نموده و نگاه ميدارد.
9- شگفت زده كردن كاركنان در حين ارزشيابي: يك فن تضمين شده براي اتلاف وقت و اثر نامساعد گذاردن بر عملكرد اين است: در طول سال با كاركنان پيرامون عملكردشان صحبت نكنيد! وقتي اشتباهي مرتكب ميشوند، بدان نپردازيد و آن را «ذخيره» كنيد، سپس در نشست ارزشيابي تك تك موارد را مطرح كنيد!
10- باور به اين كه تماميكاركنان و مشاغل را ميبايست دقيقاً به طريقي يكسان و با يك شيوه واحد ارزشيابي نمود: آيا تمام كاركنان براي بهبود عملكرد خود نياز به چيزي يكسان دارند؟ بديهي است، پاسخ منفي است. پارهاي نياز به بازخورد مشخص دارند، پارهاي خير. برخي بيشتر از ديگران نياز به ارتباط دارند و بديهي است كه شغلها متفاوت است. آيا گمان ميكنيد، ميتوان مدير عامل شركت فورد را با همان رويكردي ارزشيابي كرد كه مسئول نظافت كارخانه را؟ در بيشتر موارد علت اين اشتباه رايج اين است كه بخش پرسنلي يا منابع انساني، مديران را به چنين كاري واميدارد. اين امر تقريباً قابل درك است، اما هرگز از بيهودگي آن نميكاهد.
در اقتصاد نوين، برد و پيروزي از قابليتهاي سازماني همچون سرعت، پاسخگويي، چالاكي، ظرفيت يادگيري و صلاحيت كاركنان سرچشمه خواهد گرفت. سازمانهاي موفق، سازمانهايي هستند كه قادرند:
به سرعت استراتژي را به عمل تبديل نمايند.
به طور مؤثر و هوشمندانه فرآيندهاي سازمان را مديريت نمايند.
تعهد و همكاري كاركنان را به حداكثر برسانند.
شرايط را به منظور ايجاد تغييري يك پارچه، فراهم سازند.
3- اشتباهات رايج دپارتمانهاي منابع انساني
3-1- تأكيد و تمركز بر كاغذ بازي
ميتوان علت نياز بخش منابع انساني را به استفاده از فرم و كاغذ براي ارزشيابي عملكرد درك نمود، اما هنگاميكه هدف واقعي از ارزشيابي در جريان كاغذبازي فراموش ميشود، مقدار فراواني از منابع به هدر ميرود. ماداميكه بخش منابع انساني بيش از حد بر فرم تأكيد ميكند، تنها چيزي كه به دست ميآورد همان خواهد بود: فرم پر شده.
3-2- باور به اين كه فرم ارزشيابي بر مبناي نرخ ميتواند از طر ح دعويهاي حقوقي توسط كاركنان جلوگيري كند
اين يك اشتباه بزرگ است. بخشهاي منابع انساني به اشتباه بر اين گمان هستند كه، فرميكه «خودشان» تهيه كردهاند ميتواند در برابر بررسيهاي حقوقي تاب آورد. اما چنين نيست، اين فرمها به شدت ذهني و داراي ابهام اند.
3-3- به كار بردن يك سيستم خودكار
تنها فايده اين كار اين است كه با به كارگيري نرم افزار، يك فرآيند توخالي كاغذي به يك فرآيند توخالي كامپيوتري بدل ميشود و بدين ترتيب اين پندار نادرست در ما پديد ميآيد كه كاري سودمند را با سرعتي بيشتر انجام ميدهيم. ارزشيابي عملكرد يك فرآيند ارتباطي ميان فردي است و حتي ميان دو شخص اين فرآيند غالباً به نحو مطلوب انجام نميشود.
اين كه با استفاده از فرمهاي كاغذي يك فرآيند انساني را به شكل مكانيكي در آوريم به اندازه كافي نادرست است. چه رسد به آن كه، قدميفراتر بگذاريم تا بدين ترتيب مديران هرگز ناچار نباشند با كاركنان صحبت كنند.
3-4- آموزش ناكافي يا ناصحيح مديران پيرامون فرآيند ارزشيابي
هنگاميكه تصميميبراي ارزشيابي اتخاذ ميشود، بخش منابع انساني فرمهاي جديدي را طراحي نموده در اختيار مديران قرار ميدهد و فرض را بر اين ميگذارد كه، مديران واحدها ميدانند هدف بسي فراتر از تكميل فرمهاست. اما چنين نيست. بخش منابع انساني در نهايت چيزي بيش از فرمهاي تكميل شده، دريافت نخواهند نمود. مديران نه تنها در باره كم و كيف فرآيند ارزشيابي، بلكه درباره چراها و جنبههاي بين فردي آن، نياز به آموزش گسترده دارند.
برچسب ها:
اشتباهات مديران منابع انساني تحقیق اشتباهات مديران منابع انساني اشتباهات مدیران پروژه اشتباهات مديران منابع انساني مقاله اشتباهات مديران منابع انساني