مسيحيت در منطقه فلسطين در حوزه درياى مديترانه كه منطقهاى سرسبز و بارانى است و هميشه از رونق و تراكم جمعيت برخوردار بوده، به ظهور رسيد. سرزمين فلسطين كه در واقع همان سرزمين موعود بنىاسرائيل بود.
و خداوند وعدهاش را به ابراهيم و انبياى پس از او داده بود و حضرت موسى بنىاسرائيل را به اميد رسيدن به آن از مصر حركت داد، پس از حضرت موسى به دست بنىاسرائيل افتاد و آنان به رهبرى مردان مقتدرى چون داود و سليمان آن را به مملكتآباد و قدرتمندى تبديل كردند. مدت زمانى بيش از يك هزاره اين قوم، ساكنِ آن سرزمين بودند و هر چند در مقطعى از آن سرزمين تبعيد شدند، اما در تمام اين دوران ساكنان اصلى آن بودند. در اين دوره هزار ساله بنىاسرائيل گاه داراى حكومتى مستقل بودند و گاه تحت سلطه حاكمان بيگانه، يعنى ايرانيان، يونانيان و روميان قرار داشتند. به هر حال توجه قدرتهاى سياسى و امپراتورىها به اين منطقه اهميت بيش از حد آن را نشان مىدهد. منطقه فلسطين در سال 63 قبل از ميلاد تحت سلطه امپراتورى قدرتمند روم درآمد. بنابراين در زمان ظهور مسيحيت به يكى از استانهاى يك امپراتورى آباد و پهناور تبديل شده بود. امپراتورى روم هم از نظر آبادانى و هم ساختار مدنى و حقوقى از وضعيت بسيار مطلوبى برخوردار بود. دورترين نقطه كشور پهناور از امكانات بسيارى برخوردار بود و راهها و پلها و كشتىها مسافرت را در اين امپراتورى آسان میكرد.
اين امر باعث شد كه رسولان مسيحى به راحتى به دورترين نقطه امپراتورى سفر كرده، آيين خود را تبليغ كنند. از سوى ديگر اين امپراتورى از قوانين حقوقى و مدنى خاصى برخوردار بود و هر چند در اين نظام بين روميان و ديگران تبعيض بود، اما ديگران نيز از حقوقى برخوردار بودند و به هر حال نظم و قانون در سراسر كشور حكم مىراند. اين امر باعث شد كه سفيران مسيحى بتوانند در همه جا به ترويج دين خود بپردازند و مخالفان، بهويژه يهوديان، نتوانند از كار آنان جلوگيرى كنند. بدينرو اقتدار امپراتورى، از جهاتى به سود مسيحيت بود؛ اما نكتهاى كه از اين جهت قابل توجه است، اين است كه مؤسسان دو دين همخانواده مسيحيت، يعنى يهوديت و اسلام، بهراحتى حكومتى تشكيل داده، اداره امت خود را برعهده گرفتند. اما براى مؤسس مسيحيت هرگز چنين كارى ممكن نبود، چرا كه در زير سايه يك امپراتورى بسيار قدرتمند قرار داشت. بنابراين از اينكه حضرت عيسى عليهالسلام حكومتى تشكيل نداد، نمىتوان نتيجه گرفت كه جزو برنامه او نبوده است.
فهرست مطالب:
ظهور مسيحيت
الف) بستر پيدايش مسيحيت
مؤسس مسيحيت
عصر حواريون
پطرس و پولس
تدوين متون مقدس مسيحى
عصر مناقشات و نزاع هاى فرقه اى
دوران فشار و شكنجه
مناقشات الهياتى و فرقهاى
اعلاميه ميلان و آزادى رسمى مسيحيان
شوراى نيقيه
مسيحيت رسمى و شكل نهايى نظام الهيات
مسيحيت پس از رسميت يافتن
ظهور رهبانيت
شكل نهايى نظام الهياتى
بحثهاى الهياتى در شرق امپراتورى
بحثهاى الهياتى در غرب امپراتورى
مسيحيت در قرون وسطا
جدايى كليساهاى شرق از غرب
تلاشهاى الهياتى در كليساى غرب در قرون وسطا
عملكرد كليساى كاتوليك در قرون وسطا
مسيحيت پس از قرون وسطا
واكنش كليساى كاتوليك
مسيحيت پس از عصر اصلاحات