فهرستمقدمه1
خیانت به همسر در زندگی زناشویی2
تاثیرات و پیامدهای فیزیولوژیک
تاثیرات و پیامدهای روانشناختی
طبقه بندی خیانت
- عوامل کلان و ذهنی
- عوامل کلان و عینی
- عوامل خرد و ذهنی
-عوامل خرد و عینی
انواع رابطه عشقی خیانت آمیز
انواع خیانت جنسی
تاثیرات روانی اجتماعی خیانت بر زن و شوهر
ذکر چند نکته
عکس العمل زنان و مردان خیانت دیده
بررسی علل و عوامل خیانت به مردان در زندگی
بررسی علل و عوامل خیانت به زنان در زندگی
آیا زوج ها می توانند از خیانت یکدیگر چشم پوشی کنند؟
چگونه با همسر خود صمیم شویم؟
زن و شوهر چه زمانی صمیمی می شوند؟
رابطه زناشویی سالم تا چه اندازه در صمیمت زوجین موثر است؟
چگونه همسر خیانت کار را تشخیص دهیم؟
پژوهش: منشاء ژنتیکی خیانت
پژوهش 1 : به دنیا آمده تا خیانت بکند
پ=وهش 2: رنگ صورت خبر می دهد از سر درون
پژوهش 3: بگذارید همسرتان بخوابد
پژوهش 4: زنان مردان خیانتکار را می شناسند
پژوهش 5: خیانت در ژن کدام مردان است؟
پژوهش 6: آیا خیانت ارثی است؟
دیدگاه روانشناسی در مورد خیانت زنان به مردان
خیانت همسر و کنار آمدن با آن
منابع
مقدمه
برداشت مردان و زنان از رابطهي نامشروع همسرشان با هم متفاوت است و همين تفاوت به نوبهي خود واكنشهاي عاطفي مربوطه را تحتالشعاع قرار ميدهد. مهم آن است كه از كلگويي بيش از حد بپرهيزيم. چيزي كه در مورد عدهاي صادق است، ممكن است شامل حال عدهاي ديگر نباشد. اما شواهد حاكي از آن است كه اكثر مردم لااقل به طور نسبي به روشهاي جنس وابسته از خود واكنش نشان ميدهند. آگاهي نسبت به اين اجبارهاي زيست شناختي و فرهنگي، سواي عدم دقت يا تغييرپذيري آنها، واكنش شمانسبت به رابطهي نامشروع توجيه كرده باعث ميشود كمتر احساس حماقت و تنهايي كنيد. به علاوه، كمك ميكند تا همسرتان بهتر شما را درك كند.
در كل، زنها بيشتر سعي دارند رابطهي زناشويي خود را از نو ترميم كرده آن را زنده نگه دارند؛ در حالي كه مردها تمايل به خاتمهي آن داشته و به دنبال جانشين ميگردند. زنها بيشتر به افسردگي روي ميآورند و بر سر و روي خود ميزنند و به جان خود ميافتند؛ در حالي كه مردها با گرايش به عصبانيت بيشتر مايلند ـ حتي در رؤيا هم كه شده ـ به طور بيرحمانهاي به ديگران بپرند و خشم و عصبانيت خود را سر آنها خالي كنند. زنها رابطهي نامشروع همسرشان را بيشتر به بيلياقتي خود و مردها به عدم كفايت جنسي خود نسبت ميدهند. زنها در مورد اهميت رابطهي پنهاني همسرشان مبالغه ميكنند و بهبودي وضع روحي آنها مدت بيشتري طول ميكشد؛ در حالي كه مردها رنج روحي خود را به مقولات جداگانهاي دستهبندي كرده خيلي زود عنان زندگي خود را به دست ميگيرند.
خیانت به همسر در زندگی زناشویی
خیانت، زیانآورترین عمل در یک ارتباط زناشویی است که نهتنها منجربه صدمات غیرقابل جبرانی میشود، بلکه اعتماد، اطمینان و اعتقاد کسی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبتبه افراد دیگر از بین خواهد برد.
معمولاً نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه، موجب خیانت میشود اما بهطور کلی، هیچ دلیل و بهانهای برای این عمل زشت و ناپسند نمیتواند قابل قبول باشد.
تأثیرات و پیامدهای فیزیولوژیک
بیشک ما در اینگونه مواقع، دچار تغییرات فیزیولوژیکی خاصی در سیستم اعصاب مرکزی و نیز فعالیتهای شناختی خود میشویم. شما تحت تأثیر ترشح هورمون «آدرنالین» و سایر هورمونهای تنشزای وابسته به درون سیستم اعصاب مرکزی بدنتان، به حالت برانگیختگی شدیدی دچار میشوید و احساس میکنید که شاید مدام نشانههایی از خیانت و کجروی در رفتار شوهرتان بروز میکند.
تأثیرات و پیامدهای روانشناختی
همسری که در زندگی زناشوییاش به او خیانت شده، براساس تحقیقات روانشناختی، دچار 9نوع ضایعهی «احساس فقدان» میشود که همهی این موارد، پیرامون از دستدادن شریک زندگی، دور میزنند و آن هم ضایعهی «از دستدادن خویش» است.
1. هویت خود را از دست دادهاید.
2. عزم، اراده، انگیزه و حتی ارادهی ادامهی زندگیکردن را از دست دادهاید.
3. عزتنفس خود را بهخاطر رفتار همسرتان و قربانیشدن امیالاش از دست دادهاید.
4. قدرت برقراری و ادامهی ارتباط با دیگران را از دست دادهاید.
5. ایمان دینی خود را کمرنگتر میبینید.
6. احساس استثنائیبودن خود را از دست دادهاید.
7. کنترل بر افکار و اعمال خویش را از دست دادهاید.
8. احساس درونی و ذاتی خویش را دربارهی عدالت از دست دادهاید.
9. به این خاطر که نتوانستهاید همسرتان را توجیه کنید که نسبتبه شما خیلی بیانصافی کرده، احساس میکنید اعتمادبهنفس خود را از دست دادهاید.
طبقه بندی خیانت
خیانت زناشویی را می توان به سادگی نقض پیمان یا مفاد پیمان زناشویی دانست. این نقض کردن می تواند عمدی یا غیرعمدی باشد. فرد ممکن است با دانستن و آگاهی از ضروریات حقوقی و عرفی ازدواج یا بدون علم به آنها خیانت کند
اما خیانت می تواند مستقیم و با انجام عملی که معنای آن خیانت است یا به واسطه عملی که در ادامه به خیانت منجر می شود، خیانت تلقی شود؛ مثلا داشتن رابطه جنسی با فردی غیر از همسر بدون اجازه وی یا قانون. اما در معنای وسیع، خیانت شامل هر نوع نقض در پیمان های زناشویی است. این پیمان به صورت ضمنی شامل پیمانی برای تشریک مساعی در زمینه جنسی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، روانی و حتی فرهنگی است، بنابراین هرگونه کوتاهی عامدانه یا سهوی در انجام این وظایف می تواند خیانت تلقی شود. مثلا حتی فکر کردن به شخص دیگری جز همسر، صحبت کردن هر روزه با او، پیامک زدن مداوم به او یا برقراری رابطه دوستانه مستمر از طریق چت کردن با او هم می تواند خیانت به همسر محسوب شود. حتی اگر فردی در ذهن خودش عاشق فرد دیگری جز همسرش باشد و آن شخص سوم هم از این عشق بی خبر باشد، باز هم نوعی خیانت در زندگی زناشویی رخ داده است ،کوتاهی مرد در تامین معاش فرزندان بدون عذر موجه یا بی توجهی به علایق و عواطف همسرهم نوعی خیانت است، بنابراین مفهوم خیانت در ازدواج را نباید تنها به داشتن رابطه زناشویی خارج از چارچوب خانواده محدود کرد اما در معنای کاملا بسته و خاص، خیانت به معنی نادیده گرفتن پیمان برقراری رابطه زناشویی با یک نفر است، مگر با اجازه زن اول یا قانون. بهتر است ابتدا عوامل این کار را به عوامل ذهنی و عوامل عینی تقسیم کنیم. عوامل ذهنی از جنس نگرش ها و اعتقادها هستند و عوامل عینی از جنس ساختارها. طبقه بندی لازم دیگر، توجه به تفاوت عوامل کلان و عوامل خرد است. عوامل کلان عواملی هستند که در کلیت جامعه تولید می شوند و از بیرون بر فرد و جامعه اثر می گذارند و دست هیچ فردی در آن به تنهایی دخیل نیست اما عوامل خرد، عواملی هستند در سطح افراد و وضع نگرشی یا واقعی زندگی فرد، به وجود آورنده آن است.
با توجه به این دو طبقه بندی، حال می توان گفت عوامل خیانت زناشویی ۴ دسته اند:
الف. عوامل کلان و ذهنی
ب. عوامل کلان و عینی
پ. عوامل خرد و ذهنی
ت. عوامل خرد و عینی
در باره هر کدام می توان توضیح کوتاهی داد:
▪ عوامل کلان و ذهنی
منظور از این عوامل، نگرش هایی هستند که در کل جامعه در طول زمانی قابل توجه پدید می آیند. مثلا وقتی گروهی از مردم با تغییر در نگرش های مذهبی خود، اهداف زندگی را به جای آسمان در زمین جستجو می کنند، دنیاگرایی به عنوان نگرشی کلان در کلیت یک جامعه توسعه می یابد. این نگرش، زمینه توجه به لذت های این جهانی را فراهم می کند و از آنجا که لذت جنسی از جمله قوی ترین نیازهای بشر است، فرد به دنبال بیشینه کردن لذت های خود در این جهان است و در این راه هیچ سدی در مقابل خود نمی بیند، مگر آنکه به وسیله عقل و خرد جمعی خود را از این موضوع دور نگه دارد. از جمله سایر عوامل کلان ذهنی، میزان کارآمدی نگرش ها و ارزش های خانوادگی برای تامین نیازهای انسان و سرعت تغییر در نگرش های اجتماعی در یک جامعه است. توضیح اینکه اگر امروزه نوعی بحران در ازدواج جوانان به چشم می خورد، شاید بتوان به نوعی آن را به معنی ناکارآمدی برخی قواعد و هنجارهای حاکم بر نهاد ازدواج دانست و بخشی از خیانت ها را به طور غیرمستقیم ناشی از این عامل تلقی کرد.
▪ عوامل کلان و عینی
عوامل عینی خارج از وجود انسان قرار دارند و کلان بودن آنها به این معنی است که برای یک فرد یا از حیث فرد بررسی نمی شوند و حیطه آنها کل جامعه است. از جمله عوامل کلان عینی برای ایجاد و گسترش خیانت، می توان به ضعف ساختارهای فراغتی یا ضعف ساختارهای اقتصادی اشاره کرد. شاید تعجب آور باشد، اما ضعف نهادهای فراغتی باعث می شود فرد ساعت های فراغت خود را به شناخته شده ترین و سرکش ترین نیازها بسپارد. وقتی به دلیل ضعف نهاد اوقات فراغت، فرد نتواند از خردسالی برای ساعت های فراغت خود برنامه ریزی کند، لاجرم در بزرگسالی خود را صرف امور جنسی می کند. اوقات فراغت باید بتواند به شیوه ای جامعه پسند هیجانات فرد را تخلیه یا او را برای داشتن اوقاتی لذتبخش راهنمایی کند. در جامعه ای که در آن اوقات فراغت نمی تواند نیازهای فراغتی را پاسخ دهد و در برخی موارد یک گفتمان را تغذیه فرهنگی می کند، گاهی با گرسنه نگه داشتن سایر افراد غیرهمراه، برخی افراد راه دیگری را تا حدودی برای رفتارهای خودانگیخته و ارتجالی باز می کنند. اینجاست که فرد ممکن است به هر لذتی، حتی اگر برخلاف عرف و اعتقاداتش باشد، برای گذران وقت و داشتن هیجان و اوقاتی که فشارهای اجتماعی در آن همه کاره نباشند، تن دهد.
شرایط اقتصادی نامطلوب نیز بر خیانت های زناشویی موثر است. در جامعه ای که افراد با انجام وظایف شغلی نمی توانند به سطح مناسبی از رفاه برسند، لاجرم «الاهم فی الاهم» می کنند و مهم ترین نیازها را مقدم می شمارند. در این صورت شاید نیازهای فراغتی، رفاهی و تفریح ها به فراموشی سپرده شود و جایگزین همه این نیازهای تفریحی و ناکامی ها، تمتع جنسی از طریق روابط نامشروع تلقی شود.
از سایر عوامل رشد خیانت های زناشویی می توان رشد شهرنشینی، رشد مصرف رسانه های گروهی، گسترش فضای مجازی، کمبود فرصت های ازدواج و رشد ناکافی فضاهای عمومی و… را نام برد.
▪ عوامل خرد و ذهنی
سومین گروه عوامل، عواملی هستند که عمدتا فردی و با جنس اعتقادی مشاهده می شوند. اگر به ذهن افرادی که مرتکب خیانت های زناشویی می شوند، رجوع کنیم، می توانیم نگرش هایی را پیدا کنیم که با افراد معمول، متفاوت است؛ به طور مثال هدف از زندگی، میزان گرایش دینی، میزان تقید های خانوادگی، میزان رشد اخلاقی، میزان رضایت جنسی در زندگی زناشویی، میزان رضایت از زندگی، احساس محرومیت و محرومیت نسبی و یادگیری های اجتماعی خیانتکاران و افراد دیگر متفاوت است.
▪ عوامل خرد و عینی
از جمله عوامل خرد و عینی، می توان به میزان روابط اجتماعی و کیفیت روابط زناشویی، میزان کنترل اجتماعی، تجربه خیانت در دوران کودکی، برخورد با خیانت، میزان رفاه و رفاه زدگی وعوامل دیگر اشاره کرد. رفاه ممکن است خود به دو طریق در گرایش به خیانت موثر باشد. افراد غیرمرفه، عمدتا مجال خیانت های جنسی نمی یابند حتی اگر زمینه های ذهنی شان آماده باشد، اما افراد مرفه به دلیل داشتن امکان و فرصت های مختلف، مستعد انجام خیانت های زناشویی اند خصوصا اگر برای شرایط رفاه آموزش ندیده باشند و ندانند که از این امکانِ پدیدآمده چگونه باید استفاده کنند. عوامل ایجاد و گسترش خیانت های زناشویی به اندازه ای زیاد و متنوع هستند که بلافاصله می توان چند نتیجه مهم گرفت:
برچسب ها:
تحقیق درباره خیانت به همسر علل آن و تاثیرات آن بر خانواده تحقیق درباره خیانت به همسر تحقیق درباره خیانت زن به مرد تحقیق در مورد خیانت مرد به زن تحقیق درباره علل خیانت به همسر