آنچه در دهه هاي اخير بيش از پيش نمود پيدا كرده است، بين المللي شدن تجارت و روي آوردن شركت ها به بازار جهاني است. تعداد فزاينده اي از شركت ها در اين فضا فرصت مناسبي براي گسترش فعاليت هاي بين المللي شان به منظور كسب اهدافي چون رشد، كسب سود و فروش، ايجاد تنوع براي ريسك هاي تجاري و حتي تلافي حضور خارجي ها در بازارشان، يافته اند. در اين شرايط تقريباً تمام شركت ها بدون توجه به اندازه آنها و صنعت در حال فعاليت يا مليت شان با اين واقعيت مواجه هستند و دريافته اند كه انتخاب گزينه عدم فعاليت در بازارهاي جهاني به زودي براي آنها ديگر وجود نخواهد داشت .در اين راستا و در جهت توسعه تجارت، اقتصادها در سراسر جهان در حال پيچيدگي زدايي جهت دستيابي به بازارهاي بين المللي و نيز آزادسازي تجاري هستند. براي ورود به اين بازار جهاني شركت ها از رويكردهاي مختلفي بهره گرفته اند كه يكي از آنها رويكرد توسعه صادرات مي باشد. از آن جايي كه صادرات مستلزم به كارگيري كمترين منابع بوده، كمترين ريسك را دارد و نيز كمترين تعهد سازماني را در پي دارد، لذا اين رويكرد، معروف ترين و آسان ترين رويكرد اتخاذ شده توسط شركت ها در تلاش براي ورود و نفوذ به بازارهاي خارجي مي باشد.