واژهی دموکراسی مانند بسیاری از واژههای علم سیاست از قبیل آزادی، امنیت، انقلاب، حکومت و ... دست خوش تحولات مفهومی شد. دموکراسی در یونان باستان مطرح شد، افلاطون با دفاع از حکومت فیلسوفان، دموکراسی را حکومت اکثر نادانان دانست. ارسطو با تمجید از حکومت طبقهی متوسط، دموکراسی را حکومت تهی دستان بر شمرد، این برداشت تا عصر رنسانس تداوم داشت اما در عصر مدرن دموکراسی بهترین شیوهی حکومت شناخته شد، به گونهای که امروزه غیر دموکراتیکترین دولتها سعی دارند به نوعی خود را دموکراتیک معرفی نمایند.
علی رغم برداشتهای متفاوت از این واژه میتوان تعریف کلی آن را حکومت به وسیلهی مردم دانست. این واژه در قرن 16 میلادی از لفظ فرانسوی «Democratic» وارد زبان انگلیسی شد که اصل آن از واژهی «Democratia» یونانی میباشد که اجزای آن «Demos» «مردم» و «Krate»، «حکومت و فرمانروایی» هستند اولین شکل حکومت دموکراسی در آتن تحقق یافت ولی در بین مردم تبعیض وجود داشت مردم به شهروند و برده، زن و مرد و خارجیان یا بیگانگان تقسیم میشدند.
معهذا تاریخ دموکراسی را میتوان به دو دورهی دموکراسی کهن و دموکراسی جدید تقسیم نمود.
دموکراسی کهن به 2000 سال پیش و شهرهای یونان و رم باز میگردد. در میان شهرهای یونان آتن بهترین دموکراسی را از سال 508تا 338 قبل از میلاد دارا بود، در این دموکراسی فقط مردان 20 سال به بالا شهروند تلقی میشدند و از حق شرکت در قدرت بهره میبردند. زنان و بردگان و بیگانگان شهروند به حساب نمیآمدند و حق مشارکت سیاسی نداشتند. شهروندان به طور مستقیم در قانون گذاری شرکت میکردند ولی برای احراز از مناصب اجرایی و قضایی بختی برابر داشتند. احراز این مناصب بر اساس قرعه کشی صورت میگرفت.