مقدمه
اسلام، دینی یکتاپرستی و ابراهیمی است که عمدتاً پیرامون و حول کتاب قرآن متمرکز شده است. کتابی مذهبی که مسلمانان آن را کلام مستقیم خدا (الله) میدانند و معتقدند بر محمد، پیامبر اسلام، نازل شده است. اسلام دومین دین پرجمعیت جهان پس از مسیحیت است و پیروان آن بین ۱ تا 8/1میلیارد نفر در سراسر جهان یا حدود یک چهارم جمعیت جهان را شامل میشوند. با توجه به میانگین سن کمتر و نرخ باروری بالاتر، اسلام سریعترین دین بزرگ در حال رشد در جهان است و مرکز تحقیقاتی پیو پیشبینی میکند که تا پایان قرن بیست و یکم بزرگترین دین جهان باشد و از مسیحیت پیشی بگیرد. اسلام تعلیم میدهد که خداوند بخشنده، توانا و بیهمتا است و بشریت را از طریق پیامبران مختلف، کتب آسمانی نازل شده و نشانههای طبیعی (آیات) هدایت کرده است. مسلمانان بر این باورند که قرآن به عنوان وحی نهایی و جهانی بر محمد به عنوان آخرین پیامبر خدا نازل شده است. آموزهها و اعمال محمد (سنت) هستند و احادیث، قوانین و آموزههای مهم اسلام پس از قرآن میباشند.
مسلمانان بر این باورند که خدا، قرآن را از طریق فرشتهای به نام جبرئیل (گابریل) به محمد داده است. مهمترین آموزههای اسلام، توحید، معاد و نبوت است. به باور مسلمانان، اسلام کاملترین دین جهان و خدا بر همه پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعادهکننده «بازگرداننده» ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران میدانند. اسلام اعمال مختلف را در قالب شش دستور واجب، مستحب، مباح، حرام، حلال و مکروه برای پیروانش وضع کرده و مهمترین اعمالی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته، روزه، نماز، حج و زکات است. مسلمانان با ادای شهادتین، اسلام را میپذیرند.
اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. مسلمانان میتوانند مستقیماً دعا کنند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است. اسلام پس از ظهور به سرعت دینی فراگیر شد و مردم را با دعوت و جزیه به مسلمان شدن تشویق کرد. محدودیتهای دینی برای اقلیتهای دینی در جوامع اسلامی بسیار دیده میشود.
گسترهی جغرافیایی اسلام از صحرای بزرگ آفریقا تا جنوب شرق آسیا است. همچنین جوامع اقلیتهای مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکندهاند.
زمینه تاریخی
بعد از فتح شاهنشاهی هخامنشی توسط اسکندر مقدونی زبان و فرهنگ یونانی در منطقه رواج پیدا کرد، هرچند زبانهای خاورمیانه و مراکز سنتی دینی جایگاهشان را از دست ندادند. روم در مدیترانه شرقی میراثدار یونانیان شد و از زبان یونانی را به عنوان زبان اداری شرق امپراتوری حفظ کرد. در این دوره در خاورمیانه غربی مثل اورشلیم و پالمیرا، فرهنگهای ترکیبی به وجود آمد اما ارتباط با سنتهای دینی پیشین از بین نرفت. مسیحیت در این شرایط به وجود آمد؛ هرچند این دین بر محوریت یک یهودی آرامیزبان به نام عیسی شکل گرفت اما پولس بر آن تأثیر بیشتری گذاشت. تا قرن چهارم میلادی دولت روم یک کلیسای رسمی مسیحیِ یونانیمآب ایجاد کرد و تلاش آنها برای تحمیل این مسیحیت بر مسیحیان غیر یونانی زبان خاورمیانه، باعث مقاومت از جانب آنها شد؛ این مقاومت بیشتر از نظر دینی و به خصوص دربارهٔ ماهیت شخص عیسی بود. اسقفهای سوری و مصری بر الوهیت عیسی تأکید داشتند اما افرادی مثل تئودور موپسوئستی و نستوریوس معتقد بودند او جنبههای الهی و انسانی داشتهاست. سرانجام اینان نتوانستند به توافق برسند و سه کلیسای سریانی، قبطی و مشرق شکل گرفتند؛ کلیسای مشرق — که برخلاف آن دو کلیسا، پیرو نستوریوس بود — نه در روم که شاهنشاهی ساسانی واقع شده بود و شاهان ایران بنا به دلایل سیاسی از ایشان طرفداری میکردند. اکثر پیروان کلیسای مشرق در بینالنهرین ساکن بودند.
اعراب شمالی به مرور پیرو مسیحیتِ کلیساهای خاورمیانه شدند؛ در شام غسانیان کلیسای سریانی و در بینالنهرین لخمیان کلیسای مشرق را انتخاب کردند.[الف] کلیسای مشرق تقریباً در هر نقطهای که قدرت پادشاهان ایران میرسید، سکونتگاههای مسیحی ایجاد و کیش خود را تبلیغ میکرد؛ جمله در بحرین، عمان و یمن. یمن در واقع مهمترین مرکز مسیحیت شبهجزیره عرب در قرون ۵ و ۶ میلادی بود اما به کلیساهای قبطی و سریانی نزدیکی بیشتری داشت. برخی از ساکنان عربستان نیز دین سنتی خود را حفظ کرده بودند. به علاوه، قبایل یهودی مثل بنیقریظه نیز در آن منطقه زندگی میکردند. در یمن دینی یکتاپرستانه با محوریت خدایی به نام «رحمانان» وجود داشت. «مشرکان» و بتپرستانی که قرآن از آنها سخن گفته، احتمالاً پیرو ادیان گوناگونی بودهاند. قرآن تعدادی از این خدایان را نام برده: لات، عزی، منات، ود، سواع، یغوث و غیره؛ هبل مهمترین خدای قریش بود. کعبه از جمله مراکز پرستش این خدایان بود. بسیاری از خدایان عرب (و دیگر خدایان سامی) با اجرام آسمانی مرتبط بودند.
پیش از اسلام نیز گرایشهای مخالفت با بتپرستی و نمایش خدا در شمال غرب شبهجزیره عرب وجود داشت که البته بیشتر در قالب عدمنمایش خدا به صورت انسانی نمود پیدا میکرد و به عنوان مثال در برخی موارد قطعه سنگهایی را نماینده خدای مدنظر خود میدانستند. بهطور کلی مخالفت با بتپرستی و نمایش خدا پدیده رایجی در جهان باستان بودهاست. گروهی در فنیقیه به سمت خدایی نامرئی که روی یک صندلی نشسته بود عبادت میکردند. حج نیز در عربستان پیش از اسلام وجود داشت و اغلب در ماه ذیالحجه از مکانهای مقدس که یکی از مهمترین آنها کعبه بود، بازدید میکردند. در واقع پیش از اسلام در شبهجزیره عرب «کعبههای» زیادی که به کعبه مشهور واقع در مکه شباهت داشتند، وجود داشت. طواف مکانهای مقدس و قبور اجداد نیز از دیگر از سنتهای اعراب بود. طواف، گاه به نشانه کنار گذاشتن گناه، برهنه انجام میشد تا اینکه آن را در سال نهم هجرت ممنوع کردند. اعراب علاوه بر کعبهها، معابد دیگری هم داشتند و قربانیکردن حیوانات از رسوم این معابد بود. علاوه بر یهودیان و تا حد کمتری مسیحیان و یکی از ادیان عربستان جنوبی، نشانههای دیگری هم از توحید در خاورمیانه باستان، به خصوص پالمیرا، یافت شدهاست. در سنت اسلامی نیز به گروهی یکتاپرست به نام «حنفا» (مفرد: حنیف) اشاره شدهاست. بهطور دقیق مشخص نیست اینان که بودند اما در سریانی به مشرکان، «حنپا» گفته میشد، هر چند قرآن با لحن مثبتی از آنها یاد کردهاست. مسلمانان اعتقاد دارند محمد قبل از اسلام، «حنیف» بودهاست.
اصطلاحشناسی
در لغت
اسلام در لغت به معنای «انقیاد» و «گردننهادن» به حکم است. کاربرد دینی این لغت، تسلیم در برابر فرمان خداست. در آیههایی از قرآن همچون آیات ۲، ۱۱۲ و ۱۲۸ بقره، اسلام به معنای همین معنا به کار رفتهاست.[۴] این واژه از ماده «سلم» است که خود به معنای «تسلیم کامل« «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. در معجم الوسیط آمدهاست که «إسلام» در لغت به معنای اظهار خشوع و پذیرش دین محمد است. در این خصوص به کسی که دین اسلام را پذیرفتهاست، «مُسلِم» (در فارسی: مسلمان) گفته میشود و «أسلم» به معنای کسی است که در دین خود خالص باشد. این واژه هشت مرتبه در قرآن و در سورههای آل عمران، مائده، انعام، زمر، صف، حجرات و توبه به کار رفتهاست.
در اصطلاح
اسلام یکی از ادیان توحیدی و همچون مسیحیت و یهود، دینی نبوی است. بنابر تعریف قرآن از اسلام، اسلام تعلیم مشترک تمام پیامبران بودهاست و هر پیامبر دین جدایی را تبلیغ نمیکند؛ بلکه همگی یک دین مشترک به نام اسلام را تبلیغ میکردند. بنابر این تعریف، اسلام دین مشترک توحیدی است که با عبارت «دین الله» مورد اراده خدا قرار گرفتهاست که والاترین نمونه از این، دینی است که محمد به تبلیغ آن مبعوث شدهاست. با وجود آنکه محمد در اسلام به عنوان خاتم پیامبران شناخته میشود، اسلام نیز خاتم ادیان خواهد بود این شریعت هرگز نسخ نخواهد شد.
منابع اسلامی
قرآن
قرآن، معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان و به مانند کتاب مقدس در نزد مسیحیان است. این کتاب به عنوان یکی از مهمترین معجزات محمد قلمداد میشود که به دو صورت دفعی و تدریجی نازل شدهاست. در این کتاب هرگاه از عبارت انزال استفاده شدهاست، منظور نزول دفعی و هرگاه از عبارت تنزیل استفاده شدهاست منظور نزول تدریجی است. نزول دفعی به این معناست که قرآن از یک حقیقت غیبی برخوردار است و به یکباره بر محمد نازل شدهاست. قرآن در نزول تدریجی، در مدت زمان ۲۳ سال نبوت محمد، بر او نازل شدهاست. قرآن دارای ظاهر و باطن توصیف شدهاست به طوری که ظاهر آن به صورتی روان و ساده به بیان مطالب پرداخته تا برای همگان قابل فهم و درک باشد اما معانی عمیق آن در لایههای دیگری برای مخاطبانی دیگر قرار گرفتهاست. قرآن را آیات محکم و متشابه شکل دادهاند. متشابه به آیاتی گفته میشود که در افاده مدلول خود به آیات محکم احتیاج دارند. برخی چون طباطبایی، مفسر شیعی، آیات محکم و متشابه را نسبی میدانند که نسبت به برخی محکم و نسبت به برخی متشابه هستند. همچنین تأویل یا تنزیل بودن قرآن در معنای آن مؤثر است. به این بیان که تنزیل به معنای مفهوم ظاهری و لغوی آیه است و تاویل امری است که قران به سوی آن برمیگردد.
از مباحث مطرح شده در موضوع قرآن، عدم تحریف شدن آن در گذر زمان است. بنابر عقیده مسلمانان، در هیچجای قرآن تحریف صورت نگرفتهاست و قرانی که اکنون وجود دارد، همان قرآن شنیده شده از زبان محمد است. بر این مطلب آیاتی گواهی دادهاند. از جمله آیه نهم از سوره حجرات و آیه ۴۲ از سوره فصلت.
حدیث
حدیث یا روایت، از منابع اسلامی است که ناظر بر قول یا سلوک پیامبر اسلام یا امامان فرقههای اسلامی است و در کنار قرآن، نقشی محوری در استنباط شریعت توسط فقیهان مسلمان داشتهاست. احادیث اسلامی، سالیان سال موضوع کتابهای بسیاری بودهاست و ارزش این آثار به جهت فهم تاریخ و شکلگیری طیفی از علوم دینی (علوم حدیث)، بالا میباشد. بنابر روایات اسلامی، پیامبر اسلام به نقل احادیث و گفتههایش ترغیب و از دروغ بستن به خود، نهی میکرد. خاتم پیامبران بودن محمد در نزد مسلمانان و وجود آموزههایی که حرام محمد را تا روز قیامت حرام میدانست، بر اهمیت ثبت و ضبط سخنان و سلوک محمد میافزود. از اولین کاربردهای حدیث بعد از مرگ محمد، استناد مهاجرین به روایتی از محمد برای اثبات حقانیت خود بر خلافت پس از محمد بود. در عصر خلفاء راشدین، نقل حدیث از محمد، رویهای افراطی یافت تا جایی که خلفایی چون عمر و علی، بر رواج احادیث بدعتآمیز اعتراضهایی داشتند.
حدیث در دورانهای مختلف، فراز نشیبهای بسیاری را طی نمود؛ در سده نخست هجری، نوعی بومگرایی در مراکز فرهنگی جهان اسلام در جریان بود و عالمان هر بوم، سنتهای نبوی را در بوم خود میجوییدند و همین امور سبب شد تا کمی بعد، اجماع اهل مدینه برای اهالی مدینه، به عنوان یک سند شرعی قلمداد شود. کمی بعد بومهای مکه و کوفه نیز شکل گرفت اما این رویه با انتقادهایی در بصره و خراسان همراه بود. این انتقادها سبب شد تا طریقه نقل یک حدیث، برای آنکه شخص با آگاهی کامل از اینکه خبر مدنظرش را از چه کسانی گرفتهاست، مرسوم شود. این رسم، دو پرسش را مطرح میکرد که این سخن از کدام سنت یا سخن پیامبر ریشه گرفتهاست و این آموزه از چه طریقی و با چه سندی دریافت شدهاست. از این رو به مرور سنت نقل احادیث بدون واسطه رو به کاستی گذاشت. یکی از اختلافهای صورت گرفته در موضوع حدیث، نگارش احادیث و جمعآوری برای کتابت آنها بود. در میان صحابه محمد در این خصوص، اختلاف وجود داشت و به طبع، احادیث متناقضی در این باره از محمد گزارش شدهاست. در پارهای از احادیث، محمد از نوشتن گفتارش نهی میکرد و در پارهای دیگر به کتابت علوم، دستور میداد. این اختلاف تا سال ۱۰۰ ه.ق ادامه داشت تا آنکه عمر بن عبدالعزیز به عالمان مدینه دستور کتابت احادیث را داد. این تفکر در دیدگاه شیعیان نخستین متفاوت بود و اولین کتابهای حدیثی به علی بن ابیطالب منتسب است.
عقل
عقل نیز یکی از منابع در شریعت اسلام به حساب میآید که به نوعی زمینهساز شکل گرفتن علم فقه شدهاست. فقیهان دربرداشت احکام شرعی، از فهم و دانش بشری بهره میبرند. منکرانی که عقل را از منابع اسلامی حذف میکنند، آثار فقهی و ادبیات اسلامی شامل بخشهای تاریخی قرآن را از میان منابع اسلامی خارج کردهاند. اجماع به معنای عدم مخالفت فقیهان در طول عصرهای مختلف بر یک موضوع نیز از جمله دلایل مورد استفاده فقیهان است که ریشهای عقلی دارد. احکام استنباط شده از اجماع لزوماً شریعت نیستند ولی الزام آورند.