وسایل گرمابخش خانه های قدیم
كرسی
كرسی، چهار پایه بزرگی از چوب است كه در زیر آن منقلی قرار دارد و لحاف بسیار بزرگی روی آن می نهند، تهرانی های قدیمی علاوه بر لحاف، جاجیم و چادر شب سفید را برای تزیین كرسی استفاده می كردند كه به تناسب كوچكی و بزرگی كرسی مجمعه ای مسی برای قرار دادن چراغ یا سماور و مثل آن رویش گذاشته و اطرافش را با پشتی می آراستند.
معمولادر خانه های تهرانی ها یك كرسی دم دستی برای اهل خانواده و یك كرسی برای میهمانان در اتاق پذیرایی موجود بود كه هنگام بیداری پاها را در زیرش می گذاشتند و به پشتی ها تكیه می دادند و موقع خواب متكا می گذاشتند و می خوابیدند. تشك پای كرسی كوتاه تر اما پهن تر از تشك خواب دوخته می شد، در اندازه ای كه فقط پایه و پهنای كرسی را اندازه شود.
در آن زمان ها برای گذاشتن كرسی باید به سعدونحس بودن ساعات توجه می كردند و همچنین بزرگ خانواده در آن شب باید با پاكتی شیرینی وارد خانه بشود. همچنین جای نشستن افراد در كنار كرسی به نقش شان در خانواده مربوط می شد. معمولاجایگاه بزرگسال ترین فرد خانواده آن پله ای بود كه دورترین فاصله را در اتاق داشت.
منقل
منقل كه برای گرم كردن كرسی از آن استفاده می شد خاكستر الك شده در آن می ریختند و روی آنكه وسطش بود، گود می كردند و خاك زغال را درون آن ریخته و آتش زغال را باد می زدند تا جایی كه آتش به خاكستر زغال می رسید و به صورت ملایم با كفگیر رویش خاكستر می پوشانیدند و خاكسترهای اطراف را دور می كردند. منقل را یك ساعتی در فضای آزاد می گذاشتند تا بوی زغالش از بین برود، سپس در زیر كرسی قرار می دادند و هر چند ساعت یك بار لایه ای از رویش پس زده و آتش آن را تند می كردند.
معمولادر خانه های تهرانی ها یك كرسی دم دستی برای اهل خانواده و یك كرسی برای میهمانان در اتاق پذیرایی موجود بود كه هنگام بیداری پاها را در زیرش می گذاشتند و به پشتی ها تكیه می دادند و موقع خواب متكا می گذاشتند و می خوابیدند
چاله كرسی
بعد از منقل، از وسیله ای به نام چاله كرسی استفاده می كردند كه ساخته شده از حلبی یا آهن ورق یا مفرق به اشكال گرد و هشت ترك بود كه برای گرم كردن كرسی از آن استفاده می كردند.
وجه تسمیه آن به چاله كرسی، به دلیل چاله ای بود كه وسط اتاق كنده شده بود و دورش را گچ كشیده بودند كه آتش را درست كرده و كرسی را رویش برمی گرداندند. اصطلاح «برمی گرداندند»هم از آن جهت بود كه موقع آتش كردن لازم بود تا كرسی را از روی زمین برگردانده كه دسترسی به چاله كرسی آسان تر شود.
معمولاچاله كرسی را خانواده های فقیر درست می كردند تا پول برای منقل ندهند و حتی برای غذا درست كردن از چاله كرسی استفاده می كردند.
بخاری
هیزم
از دیگر وسیله هایی كه تهرانی ها با آن خود را گرم می كردند، هیزم بود كه علاوه بر اجاق و پخت و پز برای گرم كردن آب حمام ها و پخت نانوایی های تافتونی، لواشی و مانند آن مورد استفاده قرار می گرفت.
قیمت هر خروار هیزم جنگلی سه تا پنج قران بود كه الاغ هایی بودند كه هیزم ها را حمل می كردند و هیزم شكن ها با تبری كه روی دوش شان بود به دور كوچه و گذرها می گشتند و فریاد می كشیدند و هیزم می فروختند. هیزم شكنی هم مانند قصاب های نذری كه پوست و روده و تكه ای از گوشت علاوه بر اجرت با خود می بردند، آنان نیز علاوه بر مزد، بزرگ ترین تكه هیزم كه از تنه درخت بود، به نام زیرتبری اختیار كرده و با خود می بردند.
این وسایل جای کمتری اشغال می کردند و با گرم کردن تمام فضای خانه، زندگی را برای اهل منزل بسیار آسان تر کردند و به این ترتیب کرسی با تمام لذتی که داشت، کم کم برچیده شد. لحاف های بزرگ آن به لحاف های کوچک تر تقسیم شد و چهارپایه و میز کرسی به استفاده دیگری رسید یا فروخته شد و خلاصه آثار وجود کرسی از خانه ها رخت بربست.
در همان زمان که کرسی برای خود رونقی داشت، برخی از مردم از بخاری های هیزمی نیز استفاده می کردند بخاری های حلبی که محتوای سوخت آن را هیزم و شاخ و برگ های درختان تشکیل می داد. این بخاری با آن گرمای مطبوع و دلنشین خود یک مشکل اساسی داشت و این که با تمام شدن سوخت یکباره فضای اتاق سرد می شد