1.من شغلی که واقعا می خواستم مشغولش شوم را انتخاب نکرده ام،و فقط مشغول به کاری هستم که در دسترس است تا زمانیکه مورد بهتری پیش بیاید.
2.وقتی که پای دین به میان می آید من اصلا چیزی که نظرم را عوض کند نیافته ام و واقعا احساس نمی کنم که نیازی به جستجو داشته باشد.
3.افکار من درباره ی نقش های مردان و زنان درباره ی والدینم نیز صدق می کند.چیزی که برای آنها موثر واقع شده است مسلما برای من نیز موثر واقع خواهد شد.
4.هیچ "سبک زندگی" وجود ندارد که بیش از مورد دیگری نظر من را به خودش جلب کند.
5.انواع مختلف بسیاری از افراد وجود دارند.من هنوز در حال کشف احتمالات بسیاری برای یافتن نوع واقعی دوست برای خودم هستم.
6.گاهی اوقات زمانی که از من درخواست شده،در فعالیت های تفریحی شرکت می کنم،اما به ندرت خودم چیزی را امتحان می کنم.
7.من واقعا درباره ی "سبک آشنایی" فکر نکرده ام.خیلی اهمیت نمی دهم که آیا قرار آشنایی داشته باشم یا نه.
8.سیاست چیزی است که نمی توانم درباره اش خیلی مطمئن باشم زیرا همه چیز خیلی سریع تغییر می کند. اما من فکر می کنم آن مهم است که بدانم برای چه چیزی به طور سیاسی می توانم داوطلبش باشم و بر آن معتقد باشم.
9.هنوز در حال سعی به تصمیم گیری درباره ی این هستم که به عنوان یک شخص چقدر با استعداد هستم و چه کاری برای من به جا خواهد بود.
10.من زیاد به دین فکر نمی کنم و من را از هیچ منظری اذیت نمی کند.
11.راه های بسیاری برای تقسیم مسئولیت ها در ازدواج وجود دارد،من سعی می کنم تصمیم بگیرم چه روشی برای من موثر خواهد بود.
12.من در حال جستجوی دیدگاه قابل قبول برای "سبک زندگی" خودم هستم،اما حقیقتا تا به حال آن را نیافته ام.
13.دلایل بسیاری برای دوستی وجود دارد،اما من دوستان صمیم ام را بر اساس ارزش های مشخص و تشابهاتی که شخصا در مورد آن تصمیم گرفته ام انتخاب می کنم.
14.در حالیکه من هیچ فعالیت تفریحی ندارم که واقعا متعهد به انجام آن باشم،بسیاری از مراکز تفریحی را امتحان می کنم تا یکی که به خوبی می توانم از آن لذت ببرم را مشخص کنم.
15.بر اساس تجربیات گذشته،من نوع ارتباط عاشقانه ای که اکنون می خواهم را انتخاب کرده ام.
16.من واقعا درباره ی سیاست تفکر نکرده ام.آن زیاد من را به شوق نیم آورد.
17.من شاید درباره ی بسیاری از مشاغل مختلف فکر کرده باشم،اما از زمانی که والدینم گفتند که آنها چه چیزی می خواستند واقعا هرگز هیچ سوالی وجود نداشته است.
18.ایمان هر شخص منحصر به همان شخص است.من خودم آن را ملاحظه و مطالعه ی مجدد کرده ام و چیزی که می توانم باور کنم را می دانم.
19.من هرگز واقعا به طور جدی نقش های مردان و زنان در ازدواج را بررسی نکرده ام.آن به نظر نمی رسد که برای من اهمیت داشته باشد.
20.پس از فکر کردن زیاد من دیدگاه فردی ام را درباره ی اینکه "سبک زندگی" ایده آل برای من چه چیز است شکل داده ام و باور ندارم کسی احتمالا دیدگاهم را تغییر دهد.
21.والدینم می دانند که چه چیز بر حسب اینکه چطور دوستانم را انتخاب کنم برای من بهتر است.
22.من یک یا چند فعالیت تفریحی را برای به کار بستن مرتب بسیاری از چیزها انتخاب کرده ام و با آن انتخاب ها خوشنودم.
23.من درباره ی قرار دوستی زیاد فکر نمی کنم.هرچه شد،شد.
24.گمان می کنم زمانی که صحبت سیاست به میان می آید بسیار شبیه به مردم عادی کشورم هستم.
25.من واقعا به پیدا کردن شغل خوب علاقه ای ندارم،هر شغلی کفایت می کند.به نظر می رسد من هر شغلی که در دسترس باشد را امتحان می کنم.
26.از آنچه که دین برای من معنی می دهد مطمئن نیستم.دوست دارم تصمیمم را بگیرم اما هنوز جستجویم به پایان نرسیده است.
27.نظریاتم درباره ی نقش های مردان و زنان درباره ی والدین و خانواده ام نیز صدق کرده است.من نیازی به جستجوی بیشتر ندیده ام.
28.دیدگاه هایم درباره ی سبک زندگی مطلوب توسط والدینم به من آموزش داده شد و من هیچ نیازی نمی بینم که از چیزی که آنها به من آموزش دادند سوال کنم.
29.من هیچ دوست صمیمی واقعی ندارم،و فکر نمی کنم حالا به دنبال آن باشم.
30.گاهی اوقات در فعالیت های تفریحی شرکت می کنم،اما واقعا نیازی نمی بینم که برای انجام مرتب فعالیتی خاص به جستجو بپردازم.
31.من انواع مختلف روابط دوستی را امتحان می کنم.فقط تصمیم نگرفته ام که کدام برای من بهتر است.
32.احزاب و آرمان های مختلف بسیاری وجود دارد.تا زمانی که موفق به فهمیدن آن نشوم نمی توانم تصمیم بگیرم که از کدامیک پیروی کنم.
33.اندکی طول کشید تا آن را بفهمم،اما حالا می دانم که چه چیزی را به عنوان شغل می خواهم.
34.اکنون دین من را سراسیمه می کند.من تغییر دیدگاه هایم را درباره ی درست و غلط حفظ می کنم.
35.زمانی را برای فکر کردن درباره ی نقش های مردان و زنان در ازدواج صرف کرده ام و تصمیم گرفته ام که چه چیز بهتر از همه برای من موثر واقع خواهد شد.
36.دریافتن دیدگاه قابل قبول برای خود زندگی،خودم را مشغول به مباحث بسیاری با دیگران و برخی خود کاوشی می یابم.
37.تنها دوستانی را که والدینم آنها را قبول دارند به دوستی برمیگزینم.
38.من همیشه فعالیت های تفریحی که والدینم انجام می داده اند را دوست داشته ام و به طور جدی تا به حال مورد دیگری را بررسی نکرده ام.
39.تنها با اشخاصی که والدینم جز من با آنها رابطه دارند بیرون می روم.
40.راجع به عقاید سیاسی ام کاملا فکر کرده ام و تشخیص می دهم که می توانم با برخی جنبه ها و نه جنبه های دیگر آنچه که والدینم باور دارند موافقت کنم.
41.والدینم خیلی وقت پیش تصمیم گرفتند که من باید در چه شغلی استخدام شوم و من از برنامه های آنان پیروی می کنم.
42.درگیر دوره ای از سوالات جدی درباره ی ایمان شده بودم و حالا می توانم بگویم که چیزی که شخصا به آن باور دارم را درک می کنم.
43.درباره ی نقش هایی که زن و شوهرها این روزها ایفا می کنند فکر می کردم،و سعی می کنم تصمیم نهایی را بگیرم.
44.دیدگاه های والدینم درباره ی زندگی برای من به اندازه ی کافی خوب است،من چیز دیگری نیاز ندارم.
45.دوستی های مختلف بسیاری داشته ام و اکنون ایده ی روشنی از چیزی که در دوست به دنبالش بودم دارم.
46.پس از امتحان کردن فعالیت های تفریحی مختلف بسیار،یک یا چند فعالیتی یافتم که واقعا از انجام آن به طور انفرادی یا با دوستان لذت می برم.
47.اولویت هایم درباره ی قرار دوستی هنوز هم در فرآیند رو به توسعه هستند.من هنوز به طور کامل تصمیم قطعی نگرفته ام.
48.من درباره ی عقاید سیاسی ام مطمئن نیستم،اما سعی بر فهمیدن چیزی دارم که می توانم به درستی باور کنم.
49.زمان زیادی طول کشید تا تصمیم بگیرم اما حالا بدون شک می دانم در چه مسیری وارد حرفه ای بشوم.
50.من در همان کلیسایی حضور پیدا می کنم که والدینم همیشه حضور داشتند.من هرگز نپرسیدم که چرا این کار را می کنند.
51.روش های بسیاری وجود دارند که زوجین بتوانند مسئولیت های خانواده را تقسیم بندی کنند.درباره ی روش های بسیاری فکر کرده ام، و دقیقا نمی دانم که چطور بخواهم آن برای من اتفاق بیفتد.
52.گمان می کنم به طور کلی فقط تا حدی از زندگی لذت می برم، و زندگی خودم را با دیدگاه خاص دیگری به زندگی نمی بینم.
54.تنوعی از فعالیت های تفریحی را امتحان می کردم به امید اینکه یک یا چند فعالیت تفریحی که می توانم واقعا مدتی از آنها لذت ببرم بیابم.
55.با افراد مختلفی قرار دوستی گذاشته ام و دقیقا می دانم که "نقش های نانوشته" ی خودم برای قرار دوستی چه چیزهایی هستند و با چه کسی قرار دوستی خواهم گذاشت.
56.من واقعا هرگز به اندازه ی کافی در سیاست وارد نشده ام تا شرکتی ایجاد کرده باشم که یک روش یا روش دیگری را اجرا کند.
57.من فقط نمی توانم تصمیم بگیرم برای شغل چه کار کنم.احتمالات بسیاری وجود دارد.
58.واقعا هرگز دینم را مورد سوال قرار نداده ام.اگر آن برای والدینم صحیح باشد برای من نیز باید صحیح باشد.
59.عقایدم درباره ی نقش های مردان و زنان به نظر می رسد گوناگون است که زیاد درباره ی آن فکر نمی کنم.
60.پس از خودآزمایی های بسیار،دیدگاه بسیار واضحی را درباره ی اینکه سبک زندگی شخصی ام چه خواهد بود ایجاد کرده ام.
61.واقعا نمی دانم چه نوع دوستی برای من بهتر است.سعی دارم دقیقا بفهمم رابطه ی دوستی برای من چه مفهومی دارد.
62.تمام اولویت های تفریحی ام را از والدینم کسب کردم و واقعا هیچ مورد دیگری را امتحان نکرده ام.
63.فقط با افرادی که والدینم آنها را مورد تایید قرار می دهند قرار دوستی می گذارم.
64.مردم کشور من عقاید سیاسی و اخلاقی خودشان را درباره ی موضوعاتی مانند سقط جنین و مرگ آسان داشته اند و من همیشه موافق پذیرش چیزی که آنها عقیده داشتند بوده ام.