استرس
امروزه به دليل گسترش عوامل تنش زا و كاهش توان مقابلة انسان در برابر آنها - به دليل تغيير سبك زندگي - استرس به پديده اي پيچيده و بزر گ تبديل شده است ، چراكه تحت تأثير عوامل متعدد و تعامل ميان آنها قرار دارد. از مهم ترين پديده هايي كه به استرس مي انجامند، مي توان از مهاجرت به شهرهاي بزرگ يا كشورهاي بيگانه ، صنعتي شدن ، تحولات روزافزون و سريع علم وفناوري ، افزايش جمعيت ، عدم پايبندي به آداب و رسوم گذشته ، تغيير روابط خانوادگي ، تغيير نقش اعضاي خانواده ، گسستگي روابط خانوادگي ، جنگ ، اضطرا ب فراگير در مورد جنگهاي هسته اي ، فقر، معلوليت ، بيمار يهاي مزمن و تغيير ارزش هاي فرهنگی و اجتماعي نام برد.(پرند،1385،ص20)
بديهي است كه استرس بخش جدايي ناپذير زندگي بشر است ، بنابراين لازم است كه تمامي افراد با راه ها و راهبردهاي مقابله با آن آشنا باشند. با شناخت عوامل ايجادكنندة استرس مي توان زمينة مقابله با آن را مهيا كرد. صور مختلف حمايت هاي اجتماعي ، زمينه را براي بازداري و كاهش مشكلات عاطفي و رواني فراهم مي كند. شدت واقعة تنش زا، نوع آن ، ويژگي هاي شخصيتي فرد، سن و تجارب گذشته ، از مهم ترين متغيرهايي هستند كه در اتخاذ روش مقابله تأثير دارند.
حوادثي مانند مرگ عزيزان ، سيل ، زلزله ، بيماري هاي مزمن و طلاق، از جمله رويدادهايي هستند كه تقريباً در بيشتر افراد استرس ايجاد مي كنند. ميزان تأثير پاره اي از رويدادها بر وضع جسماني و روان ي فرد در دوره هاي خاصي از زندگي با ساير دوره ها متفاوت است . براي مثال ، به نظر مي رسد استرس ناشي از مرگ والدين در كودكي بيش از ساير دور ه هاي زندگي بر سلامت رواني افراد تأثير مي گذارد. همچنين استرس ناشي از تعار ض با والدين معمولاً در نوجواني افزايش مي يابد.
واكنش به استرس مي تواند در سازگاري فردي نقش مهمي داشته باشد، افراد در ارزياب ي رويدادهاي تنش زا با يكديگر تفاوت دارند. آنان به گونه هاي متفاوت با استرس سازش پيدا مي كنند و آن را كاهش مي دهند.
ويژگي هاي شخصيتي نيز در ارزيابي و در نتيجه سازگاري فرد با استرس تأثير دارند، ب هطوري كه گاه دو فرد در مقابل رويداد مشخصي به گونه اي كاملاً متفاوت واكنش نشان مي دهند. وقوع يك رويداد مي تواند در فردي سبب بروز اضطراب شديد، افسردگي يا ساير بيماري هاي جسماني و روان ي شود، درحالي كه همين رويداد ممكن است بر فرد ديگري تأثير چندان منفي نداشته باشد يا دررفتار او تغييري جزئي ايجاد كند .
ارگانيسم براي سازگاري با موقعيت هاي تنش زا بايد كوشش هايي فراتر از ظرفيت خود به كار برد و پاسخ هاي مطلوب فيزيولوژيك ، روان شناختي و رفتاري ارائه كند. ميزان تحمل افراد در مقابل موقعيت هاي تنش زا، متفاو ت است كه ميزان سازگاري انسان را نسبت به محيط نشان مي دهد. برخي از افراد آستانة مقاومت بالايي دارند و در مقاب ل استرس آسيب كمتري مي بينند. واكنش هاي شناختي ، عاطفي ، رفتاري و جسماني ، ازجمله واكنش هايي هستند كه افراد در برخورد با استرس نشان مي دهند. ((پرند،1385،ص21)
2-2) انواع استرس و مكانیسم آن
استرس را به دو نوع تقسیم می كنند :
۱ . استرس فیزیكی
۲ . استرس هیجانی
1) استرس فیزیكی
برای افرادی كه بیماری كرونر قلبی دارند زیان آور است زیرا فعالیت های فیزیكی شدید نیازمیوكارد را به اكسیژن زیاد كرده و قلب باید انرژی زیادی را مصرف كند بنابراین این نوع استرس رادر بیماران قلبی استرس نوع بد به حساب می آورند ولی در افراد با قلب طبیعی تمرینات بدنی و استرس فیزیكی مفید و نوع خوب نامیده می شود ، زیرا همانطوری كه می دانیم ورزش موجب كاهش كلسترول و افزایش HDL و تنظیم فشار خون كاهش وزن و غیره می گردد. (پرندو خدایاری،1385،ص42)
2) استرس هیجانی
بیشتر مردم عقیده دارند این نوع استرس برای قلب زیان اور است. در حقیقت هم همینطور است زیرا استرس زیاد موجب افزایش ترشح آدرنالین شده و غلظت آن در خون بالا می رود و در نتیجه می تواند باعث لخته خون گردد كه این یك فاكتور خطرناك برای ایجاد حمله قلبی می باشد. عده ای دیگر از محققین پیشنهاد كرده اند كه استرس موجب بالا رفتن هوموسیستئین ( ییك آمینو اسید شناخته شده است كه عامل خطر سازی برای عروق كرونر می باشد ) سر شده و از این راه قلب را رنجور می سازد. در برخی گزارشات دیگر امده است كه استرس ممكن است مستقیما روی عروق كرونر تاثیر گذاشته و منجر به حمله قلب گردد. به هر حال از نظر پاتوفیزیولوژی و پسیكوفارماكولوژی تایید كرده اند كه در طول استرس كاتكولامین ،كورتیزول و تنوس سمپاتیك افزایش می یابد و در نتیجه موجب كاهش پتاسیم قلب به خصوص در میوكارد می شود كه بدین ترتیب استانه تحریك الكتریكی میوكارد را پایین آورده و توسعه آریتمی را تسهیل می كند. این مكانیسم هم در انسان و هم در حیوانات به اثبات رسیده است. در بیماران مبتلا به انفاركتوس میوكارد ، سیستم سمپاتیك به طور واضح نسبت به فرد سالم شاهد توافق دارد و در برخی گروه ها حتی تنوس عصب واگ تضعیف شده كه این عمل با افزایش خطر آریتمی و مرگ ناگهانی همراه است. در یك آزمایش بالینی كه توسط مک کانن و همكارانش انجام گرفت نشان داده شد كه در افراد با بیماری عروق كرونر با تجویز مقادیر فیزیولوژیك آدرنالین ممكن است انفاركتوس میوكارد و آریتمی اتفاق افتد ، ولی در افراد شاهد بر خلاف آن بوده است. (پرندو خدایاری،1385،ص43) .
2-3) ماهیت استرس
اصولا استرس چیست وچرا مردم درباره آن دچار ابهام هستند. چندین اصطلاح برای استرس انسانی پیشنهاد شده است . نخست این که استرس کلمه ای است که در زندگی روزمره، برای صدها مساله اختصاصی به کار می رود. وقتی شخصی با عصبانیت، ناکامی، بدحالی،افسردگی، فشارکار زیاد ومسئولیت های زیاد ومتفاوت مواجه می شود، خود را دچار استرس کرده است. به هر حال استرس ممکن است بعد وسیعی داشته باشد که برای مقابله با آن چند راه درپیش است:
به صورت مصرف الکل،داروها (با نسخه یا بدون نسخه ) ،کشیدن سیگار،خوردن غذاها،مسایل جنسی یاهرچیز دیگری که علایم استرس را موقتا بهبود بخشد، این استراتژی مقابله ای درکوتاه مدت کار می کند ولی در درازمدت خطرناک بوده و می تواند نامطبوع وزیان بار باشد.(خدایاری ، 1385، ص15)
2-4) منابع استرس
برخی از تعاریفی که در مورد استرس و سبک های مقابله با آن مطرح شده اند مبتنی بر منابع ایجاد کننده استرس هستند.فولکمن و موسکووتیز(2004) فرآیند مقابله را تفکرات و رفتارهایی که برای مدیریت تقاضای درونی و بیرونی تلقی شده اند.درحالی که روان شناسان پیرو اصالت وجود(برای مثال یالوم1981).منابع ایجادکننده استرس و اضطراب را به درون انسان نسبت می دهند.در هرصورت،استرس جزئی از زندگی بشر و اجتناب ناپذیر است.گذراندن اوقات زندگی انسان را در سه بخش عمده می گذرد :
سازمان،جامعه و خانواده.بدیهی است که استرس نیز در هر سه بخش یادشده وجود دارد.پستونجی(1992) معتقد است سرچشمه استرس در زندگی سه قسمت است : مشاغل و سازمان ها،مسائل اجتماعی و خانواده.
به نظر برخی صاحب نظران از یک دیدگاه می توان علل استرس را به دو بخش عمده درون سازمانی و برون سازمانی تقسیم کرد.تنش زاهای برون سازمانی شامل تغییرات اجتماعی،فناوری،خانواده،جابه جایی،شرایط اقتصادی،نژاد و طبقه اجتماعی و شرایط محیط زندگی از تنش زاهای برون سازمانی محسوب می شود.معرفی منابع و عوامل تنش زا بستگی به این دارد که صاحب نطران انسان را از چه دیدگاهی مورد بررسی قرار دهند.پیروان رفتار سازمانی،فرد را درون سازمانی و به عبارتی"سازمانی" می دانند و به همین لحاظ منابع استرس را به درون و برون سازمانی تقسیم می کنند.برخی نیز انسان را درون جامعه می بینند و تقسیمات خود را از منابع استرس بیشتر به صورت جامعه شناختی ارائه می دهند.(پرند و خدایاری،1385،ص 44)