مقدمه:
مدیریت زنجیرهتأمین «SCM » یکی از مباحث جدید علمی بود. که تحولات مدیریت صنعتی، تجاری و اینترنتی اخیر غرب مدیون آن بوده و توانسته توجه بسیاری از صاحب نظران و دانش پژوهان را به خود جلب نماید.
با توسعه روز افزون شبکه های ارتباطی و فناوری اطلاعات، شاهد ظهور واژه های نو، ایده های نوین و شکل های بدیعی از فعالیت های مرتبط با اینترنت و فناوری اطلاعات در حوزه های مختلف می باشیم.
مفاهیمی از قبیلE-Commerce ، E-Business- ، E-Government ،
E-Payment و...از حوزه های مرتبط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات می باشند که می تواند نقش موثری در انتقال دانش بشری ایفا نماید.
مدیریت زنجیرۀ تأمین «SCM » از جمله این مفاهیم می باشد که تحولات عظیمی را در کشورهای صنعتی در عرصه تولید سبب گردیده است.
در این پروژه قصد و هدف اصلی از ارائه چنین بحثی معرفی این مبحث جدید و شناسایی کاربردهای آن در زمینه های مختلف می باشد و قصد داریم فاکتورهای مختلف آنرا به بحث گذاریم و از همه مهمتر بر روی فاکتور مکان در زنجیرۀ تأمین کلید نمائیم و راجع به آن به تفصیل به بحث و نظر بپردازم.
در این تحقیق به سوالات زیر پاسخ داده خواهد شد.
1- زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین هر کدام چه مفهومی دارند؟
2- اصول بهینه سازی سیستم «SCM » کدامند؟
3- مزایا و معایب بهینه سازی «SCM » کدامند؟
4- فرآیند «SCM » چگونه است؟
5- ضرورت اندازه گیری عملکرد در زنجیره تأمین چگونه است؟
6- رقابت پذیری در زنجیره تأمین به چه مفهوم است؟
7- تأثیر مکان یابی در زنجیره تأمین چیست؟
8- عدم قطعیت زنجیره تأمین شامل چه مواردی و چگونه است؟
9- فرضیات «SCM » کدامند؟
10- «SCM » شرکت ها در چه زمینه هایی کمک می نماید؟
فصل اول: مفهوم زنجیره تأمین
1-1تعریف زنجیرۀ تأمین: زنجیرۀ تأمین شامل شرکت های تجارت هست که از نظر قانونی از هم جدا بوده و تنها توسط جریان های اطلاعات، مواد و مالی به هم مرتبط هستند.
این شبکه سازمانی با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگ و در فرآیند و فعالیت هایی درگیرند که به صورت محصولات و خدمات ارائه شده به مشتری نهایی، تولید ارزش می کنند.
به عبارت دیگر اصطلاح زنجیرۀ تأمین در مورد شرکت های بزرگی اعمال می شود که اغلب در چندین محل و کشور مختلف واقع شده اند . هماهنگ سازی جریان های اطلاعات، مواد و مالی در مورد شرکت های چند ملیتی روش موثر است که هنوز یک وظیفه دشوار محسوب می شود. در هر حال اگر این محل ها قسمتی از یک سازمان بزرگ یا یک سطح از مدیریت ارشد باشند، تصمیم گیری آسان تر خواهد بود.
به طور دقیق تر زنجیرۀ تأمین عبارت از: فرآیند کامل تهیه کالا و خدمات برای مصرف کنندۀ نهایی می باشد طبعاً مدیریت آن (Supply chain Management) نیز شامل هماهنگی بین کلیه فعالیت های مورد نیاز یک عملیات از قبیل: بازاریابی، طراحی، خدمات مشتریان، نظارت بر تولید، سفارشات، لجستیک، توزیع، انبارداری و ....می گردد به عبارت ساده تر عبارتست از مدیریت جریان (Flow) کالا و خدمات جهت افزایش سود دهی است متأسفانه هنوز بعضی از مفاهیم به دلیل تازه گی داشتن و یا عدم اجماع نظر اندیشمندان آن، به صورت استاندارد شده موجود نبوده و تداخل بین آنها بسیار یافت می شود. یکی از این موارد در مفهوم زنجیرۀ تأمین می باشد که با لجستیک و مدیریت یک بنگاه اقتصادی تداخل بسیار دارد.
لذا به منظور عدم التقاط مفاهیم در تعریف زنجیره تأمین پیچیدگی زیادی در این مورد بوجود آمده است.
1-2.مفهوم زنجیرۀ تأمین و مدیریت زنجیرۀ تأمین
اصطلاح مدیریت زنجیر: تأمین در طول سال 1980 ظهور یافت و در سال 1990 به صورت آشکار مورد استفاده قرار گرفت. قبل از این زمان سازمانها به جای اصطلاح مدیریت زنجیرۀ تأمین از اصطلاحاتی همچون لجستیک و مدیریت عملیات استفاده می کردند.
بعضی از تعاریف مربوط به زنجیرۀ تأمین در زیر بیان شده اند:
زنجیرۀ تأمین شبکه ای از شرکت هایی است که محصولات یا خدماتی را به بازار عرض می نمایند.
زنجیرۀ تأمین در برگیرند: کلیۀ مراحلی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در انجام و برآورده کردن نیاز مشتری دخیل هستند.
زنجیرۀ تأمین نه تنها تولید کنندگان و تأمین کنندگان می شود بلکه شامل حمل و نقل، انبارداری، خرده فروشان و مشتریان نیز می گردد.
زنجیرۀ تأمین شبکه ای از تسهیلات و ابزارهای توزیع است که به انجام و فراهم سازی مواد و حمل و نقل مواد نیمه ساخته یا مواد برای محصولات ساخته نشده می پردازند و محصولات ساخته شده را در بین مشتریان توزیع می کنند.
اگر تعاریف بالا مفهوم زنجیرۀ تأمین را بیان کرده باشد آنگاه ما می توانیم مدیریت زنجیرۀ تأمین را بدین صورت تعریف کنیم: «کارهایی که ما انجام می دهیم برای اینکه بر نحوه عملکرد زنجیرۀ تأمین تأثیربگذاریم و نتایجی را که می خواهیم از آن حاصل نمائیم. بعضی از تعاریف مدیریت زنجیرۀ تأمین به صورت زیر بیان شده اند:
هماهنگی و همکاری سیستماتیک و استراتژیک بین سازمان های دخیل در یک زنجیرۀ عرضه است که به منظور بهبود طولانی مدت عملکرد هر کدام از این سازمانها و در نهایت بهبود کل سازمانهای زنجیرۀ تأمین مورد نظر می باشد.
مدیریت زنجیرۀ تأمین هماهنگی بین تولید، موجودی، مکان و حمل و نقل در میان شرکای هر زنجیرۀ تأمین برای دستیابی به بهترین ترکیب پاسخگو و کارآمد برای بازاری که در آن خدمت رسانی صورت می گیرد می باشد.
تفاوت آشکاری بین مفاهیم مدیریت زنجیرۀ عرضه و لجستیک وجود دارد. لجستیک نوعاً به فعالیت هایی که در مرزهای هر سازمان رخ می دهد اشاره دارد ولی مدیریت زنجیرۀ تأمین به شبکه ای از شرکت ها که با یکدیگر کار می کنند و فعالیت هایشان را برای تحویل محصول به بازار هماهنگ می سازند گفته می شود. همچنین لجستیک سنتی بر روی فعالیت هایی از قبیل تهیه، توزیع، نگهداری و مدیریت موجودی متمرکز است اما مدیریت زنجیرۀ تأمین علاوه بر فعالیت های مربوط به لجستیک سنتی شامل فعالیت هایی از قبیل فروش، توسعه محصول جدید، مالی و خدمات مشتری نیز می گردد.
مدیریت زنجیره تأمین نیازمند بهبود در دو سطح خدمات مشتری و عملیات داخلی کارآمد در زنجیره تأمین می باشد. خدمات مشتری به منظور نرخ بالای تکمیل سفارش، نرخ بالای تحویل به موقع و نرخ کمی از محصولات برگشتی توسط مشتری باید در نظر گرفته شود. خدمات و کارایی داخلی عملیات های سازمان در زنجیرۀ تأمین به منظور افزایش برگردان سرمایه به سازمان از موجودی و دارایی می باشد و برای اینکه راه هایی را برای کاهش هزینه های خرید و هزینه های عملیات پیدا نماید.
1-3- پنج بخش اصلی هر زنجیرۀ تأمین
1. تولید: چه محصولاتی را بازار می خواهد؟ چه مقدار از محصولات باید تولید شود و چه موقع؟ این فعالیت شامل ایجاد برنامه های اصلی برای ظرفیت های کارخانه، تعادل بارکاری، کنترل کیفیت و نگهداری تجهیزات می باشد.
2. موجودی: در هر مرحله چه موجودی هایی باید در زنجیرۀ تأمین ذخیره گردد؟ چه مقدار موجودی به عنوان مواد خام، کالاهای نیمه ساخته و ساخته شده باید نگهداری شود؟ هدف اصلی کنترل موجودی عمل کردن آن مانند یک سِپَر در مقابل عدم قطعیت در زنجیرۀ تأمین است. هر چند که نگهداری موجودی می تواند هزینه بردار باشد بنابراین سطوح موجودی بهینه و نقاط سفارش مجدد کدامند؟
3. مکان: تسهیلات برای تولید و ذخیرۀ موجودی در چه مکان هایی باید قرار گیرند؟ کدام مکان ها بیشترین کارایی برای تولید و برای ذخیرۀ موجودی دارند؟ آیا از تسهیلات موجود باید استفاده شود یا تسهیلات جدید ساخته شده استفاده شود؟ یکی از تصمیمات مهم تعیین راه های ممکن برای جریان یافتن محصول برای تحویل تا مشتری نهایی می باشد.
4. حمل و نقل: چگونه موجودی باید از یک مکان زنجیرۀ تأمین به دیگر مکان ها منتقل شود؟ باربری هوایی و زمینی معمولاً سریع تر و قابل اطمینان هستند اما پرهزینه هستند. باربری دریایی یا ریلی کمتر هزینه بر هستند ولی معمولاً زمان حمل و نقل طولانی تر و با عدم قطعیت بیشتر همراه می باشند. این عدم قطعیت به خاطر حمل مقدار بیشتری از موجودی توسط باربری دریایی و یا ریلی جبران می شود. در نهایت این سئوال پیش می آید که کدام روش حمل و نقل یا ترانزیت بهتر است ؟
5.اطلاعات: چه مقدار از اطلاعات باید جمع آوری شوند و چه مقدار از اطلاعات باید پخش گردد؟
اطلاعات درست و به هنگام برای انجام تصمیمات بهتر و هماهنگی بهتر نگهداری می شوند. با کمک از اطلاعات مناسب و خوب افراد می توانند در مورد اینکه چه چیزی تولید کنند و چه مقدار، تصمیمات کارآمدتری را بگیرند و یا دربارۀ مکانی که موجودی باید قرار گیرد و بهترین نحوۀ حمل و نقل موجودی تصمیمات موثرتری گرفته شود.
برچسب ها:
مدیریت زنجیره تأمین مدیریت زنجیره تامین scm scm پایان نامه مدیریت زنجیره تامین تحقیق مدیریت زنجیره تامین