طي ساليان اخير مشخص شده است كه يك دارايي جمعي تقريبا ناپيدايي در فرايند كلي توسعه بخصوص در فعاليت هاي اقتصادي در كنار عوامل و هزينه هاي توليد ايفاي نقش ميكند.اين متغيير به سرمايه اجتماعي كه ناشي از مشاركت،حضور در شبكه ها ،اعتماد،آموزش وآگاهي و ...است معروف شده و بتازگي پس از طرح موضوع سرمايه اجتماعي و بكارگيري آن در مطالعات جامعه شناختي در ساليان اخير ،اين مطلب توجه اقتصاد دانان را نيز بخود جلب نموده و مطالعات دامنه داري در اين زمينه آغاز شده است.
اگرچه پرداختن به موضوع سرمايه تاريخ به بلنداي علوم اجتماعي نوين دارد و به آثار ماركس برمي گردد،اما در كنار معناي كلاسيك سرمايه معاني جديدي نيز مطرح شده است مانند سرمايه انساني (شولتز)سرمايه فرهنگي (بورديو )سرمايه اجتماعي (پوتنام،كلمن ،لين و ...)مطالعات در باره رابطه سرمايه اجتماعي و رشد و توسعه اقتصادي از منظر روش شناختي به
چند دسته تقسيم مي گردد: برخي مبتني بر تحليل داده هاي ثانويه و بعضي ديگر بر نتايج پيمايش هاي ملي استوار هستند.گروه سوم نيز به ارائه مدل و الگو سازي براي مطالعهروابط متقابل بين انواع سرمايه مانند سرمايه فيزيكي و مالي و انساني با سرمايه اجتماعي پرداخته اند