در مورد توانبخشی این گروه از اجتماع فرضیه مورد قبول این نیست که سعی گردد تا آنان را تبدیل به انسانهای معمولی اجتماع نمود بلکه این است که باید همان شرایط عادی و طبیعی را که برای سایر افراد اجتماع فراهم شده است برای آنان نیز ایجاد کرد.
2)در کشور ما توانبخشی حرفهای فعالیت چندجانبهای است که در آن وزارت آموزش و پرورش، بخش حرفه درمانی انجمن توانبخشی و انجمن ملی حمایت از کودکان تشریک مساعی دارند. وزارت بهداری و بهزیستی اولویتها و خط مشی عمومی توانبخشی را تعیین و فعالیتهای گوناگون را هماهنگ میکنند. موفقیت برنامه آموزش وقتی چشمگیر است که مهارتهای اجتماعی (ایجاد رابطه با دیگران، بازی کردن، اطاعت کردن و غیره) مهارتهای علمی (حساب، خواندن و نوشتن) تعلیم داده شود.
3)آموزش استثنایی را میتوان در سه قسمت خلاصه کرد:
1-تدوین مواد درسی بر طبق برنامه آموزش و پرورش در حد توانایی و سرعت یادگیری دانشآموزان
2-تعلیم فعالیتهای روزانه (حمام کردن، غذا خوردن و سایر مواظبتهای فردی)
3-تعلیم فعالیتهای اجتماعی
1-مرحله آمادگی حرفهای
آماده کردن نوجوان عقب مانده ذهنی معمولاً از سن 12 سالگی یعنی هنگامیکه دوره آموزش استثنائی تقریباً به پایان رسیده است شروع میشود و تا هنگامیکه فرد توانائیهای شغلی خود را تشخیص داده و به عنوان کارگر در شغلی تثبیت شده باشد ادامه خواهد داشت.
کدام معلول ذهنی باید از خدمات تعلیمات حرفهای استفاده نماید؟
با نظری ایدهآلیستی، یک عقب ماندگان ذهنی ممکلت، ولی با طرز تفکر واقعبینانه آن فرد عقبمانده که امید موفقیت درمان حرفهای وی بیشتر باشد.
2-انتخاب و ارزیابی کارآموز
معمولاً عقب ماندههای ذهنی که به مراکز تعلیمات حرفهای معرفی میشوند بین بالاترین بهره هوشی (حدو 90) و پائینترین آن (حدود 25) قرار دارند. چون بهره هوشی در تضمین موفقیت برنامه تعلیمات حرفهای به تنهائی بالاترین ارزش را ندارد و سایر عوامل نیز دخیل هستند در زیر به بررسی این عوامل میپردازیم:
1-بررسی عواملی که در ایجاد عقب ماندگی موثر بودهاند. کارآموز شخصاً ممکن است قادر به دادن اطلاعات جامعی در این مورد نباشد. پدر و مادر ممکن است دید خوشبینانه و دور از واقعیتی داشته باشند. بنابراین شخصی که مسئول جمعآوری و بررسی این اطلاعات است باید دقیق و هوشیار بوده از اعمال نظر شخصی خود در نتیجه بررسی دوری گزیند.
2-زمینه آموزش کارآموز از نظر آموزش آکادمیک و تعلیمات حرفهای، چه نوع آموزشی بوده است؟
3-اطلاعاتی راجع به وضعیت شغلی کارآموز، چرا بیکار است؟ چه تجربه حرفهای داشته؟ اگر اکنون شاغل است نسبت به شغل فعلی چگونه فکر میکند؟ شرایط کار فعلی او چگونه است؟ محیط کار چگونه است؟ همکاری وی با سایر کارگران چگونه است؟
4-تاریخچه پزشکی و ارزیابی جسمی کارآموز
5-تاریخچه فامیلی- زمینه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خانواده، تعداد اطفال خانواده، مقدار حمایت داده شده به کارآموز از طرف خانواده و سایر اطلاعات در این زمینه.
6-عقیده مربی، مشاور توانبخشی و معلم راجع به کارآموز چیست؟ رفتار وی در کلاس چگونه است؟ میتواند احساسات و هیجانهای درونی خود را کنترل نماید. آیا توانایی جلب اعتماد دیگران را دارد؟
7-گزارشات سایر افراد گروه توانبخشی، دکتر، درمانگر، مددکار اجتماعی و غیره نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
8-سایر عواملی که بر زندگی حرفهای عقب مانده ذهنی تأثیر میگذارند مانند: توانایی کار کردن با دیگران، قبول دستورات مافوق، توانایی انجام کارهای یکنواخت، توانایی انجام کارهایی که مستلزم تمرکز فکر و تصمیمگیری مستقل است.
پس از بررسی اطلاعات فوق برنامه تعلیمات یا اشتغال حرفهای که شامل یک یاز طرق کارگاهی، حمایت شده و یا بازار آزاد است طرحریزی میشود. باید تأکید نمود که ارزیابی امری است مداوم و مستمر که در طول زمان استفاده کارآموز از خدمات توانبخشی حرفهای انجام میگیرد حتی اگر کارآموز از ادارهای به اداره دیگر و از کارگاهی به کارگاه دیگر رجوع داده شود.
برچسب ها:
مقاله پیرامون توانبخشی حرفهای کودکان عقب مانده ذهنی