در آغاز، بهداشت کار منحصر به پارهای از بيماريهای ناشی از کار میگرديد و از پزشکان عمومی در واحدهای ـ صنعتی تنها به منظور درمان بيماران استفاده میکردند و طب پيشگيری و بهداشت مورد توجه نبود البته در ابتدای توسعه صنعت به علت سادگی فنون و عدم وجود ماشينهای پيچيده، کارها اغلب به صورت دستی بوده و کارگر خود مراقبت از وسايل و جان خويش را به عهده داشت و حادثههای صنعتی و بيماريهای شغلی به شدت امروز نبود ولی به تدريج با رشد صنعت و پيشرفت علوم و فنون بهداشت کار نيز توسعه يافت و دامنه آن از صنايع نيز فراتر رفت و به خدمات کشاورزی، هوانوردی، دريايي، اداری و غيره کشيده شد. زيرا کاربرد مواد جديد و ماشين آلات در شغلهای مزبور موجب شد که کار در اين زمينهها جنبه صنعتی به خود بگيرد و لذا نياز بيشتری به بهداشت حرفهای پيدا شود، به همين ترتيب بهداشت حرفهای که در ابتدا منحصر به صنعت و بخصوص صنايع سنگين بود گسترش چشمگيری يافت. امروزه در هر محيطی که انسانی کار میکند نياز به بهداشت کار در آن محيط وجود دارد.
روانشناسی کار
دنيای کنونی با سرعتی سرسام آور رو به پيشرفت میباشد و دستاوردهای علمی و فنآوری هر لحظه انسان را با شرايط پيچيدهای رودررو مینمايد. زندگی امروزه بدون وجود ماشين امکانپذير نيست اما همين امر مشکلاتی را نيز برای انسآنها ايجاد کرده است. فشارهای عصبی، بيماريهای روانتنی، افسردگی، خستگی عصبی و ... عوارض زندگی جديد هستند برای کاهش مشکلاتی که زندگی ماشينی به دنبال داشته، علم روانشناسی تدابيری را در نظر گرفته تا بهداشت روانی افراد ﺗﺄمين گردد.
روانشناسها سعی دارند تا شرايط مناسب محيطی را برای انجام کار فراهم نمايند. شناخت انگيزههای کار کردن افراد، توجه به عوامل زيستی، روانی و اجتماعی مربوط به کار باعث انسانی شدن شرايط و فضای کار میشود.
مطالعات روانشناسی نشان داده است که انسان بعد از انجام کارهای طولانی، خسته میود، اين خستگی هم جنبه جسمی و هم ذهنی دارد. خستگی جسمی قابل اندازهگيری است ولی خستگی ذهنی قابل اندازهگيری نيست اما تعيين نشانههای خستگی فکری امکانپذير است. عواملی مانند بیعلاقگی به کار، رابطه سرد با همکاران، بيماريهای شغلی و ... برخی از نشانههای خستگی ذهنی و فکری هستند.
برای پيشگيری از خستگی فکری از راههای زير میتوان استفاده کرد :
1ـ جذاب کردن کار و شرايط انجام آن
2ـ ايجاد روابط انسانی مطلوب ميان همه کارکنان
3ـ ﺗﺄمين (مالی، جانی، شغلی، اجتماعی و روانی) کارکنان
4ـ ايجاد فرصتهای شغلی و تحصيلی برای کارکنان
5ـ چرخش شغلی برای ايجاد تنوع و افزايش کار آيي کارکنان
6ـ گردشهای دسته جمعی و خانوادگی
7ـ استفاده از خدمات مددکاری و روانشناسی.
رابطه کار و انسان
اگر افراد در هنگام شروع کار تحت آزمايشهای روانی قار گيرند، اغلب آنها تطابق لازم را با کار نخواهند داشت و علاوه بر کار نامطلوب، هر لحظه بايد منتظر خطراتی برای آنها بود. برای اطلاع از تطابق کار با انجام دهنده آن بهترين وسيله، آزمونهای روان ـ حرفهای است. گاهی اين آزمايشها هنگام کار و به وسيله گفتگو با فرد ميسر است؛ ولی میتوان با معاينات پزشکی واکنشهای افراد را در مقابل کار تشخيص داد.
سر و صدا، محيط کار نامنظم، حرارت زياد، محيط آلوده، روابط نامطلوب ميان کارکنان، تنش ميان کارکنان و مديران، فشار کار و ... موجب اختلالات روانی خواهد شد.
آزمونهای روان ـ حرفهای
اندازهگيری توانهای کارکنان ـ اگر میتوانستيم بدون استفاده از روشهای علمی افراد را انتخاب کنيم، استخدام و به کارگيری افراد کاری ساده بود ولی از آنجا که افراد متفاومت هستند و هر کاری ويژگيهای خاص خود را دارد بنابراين از روشهای علمی مانند مصاحبه، آزمون، پرسشنامه و مشاهده برای انتخاب افراد استفاده مینماييم. ﻣﺆثرترين ابزار برای اندازهگيری توانايي کارکنان آزمونهای روان ـ حرفهای میباشد.
ايمنی کار
سانحه همواره در راه است و در مواردی نيز غير منتظره میباشد اما در بيشتر مواقع امکان پيشگيری وجود دارد. نسبت دادن سانحه به شانس و اقبال نيز امری رايج ولی بینتيجه است، ناشناخته بودن عوامل ايجاد سانحه موجب ارتباط آن به شانس گرديده ولی با گسترش تحقيقاتی که در زمينه علل و عوامل ايجاد سانحه انجام میگيرد ديگر جايي برای توجيه رفتارهای غلط که منجر به سانحه میشوند وجود ندارد و کاربرد مفهوم شانس به حداقل میرسد تحقيقات نشان میدهد که حدود 98%
سانحههای صنعتی به دلايل زير اتفاق افتادهاند:
نظارت ناقص
نداشتن مهارت
بینظمی و شلوغی محل کار
بیدقتی
روش کار خطرناک و ناايمن
ناسازگاری جسمی و روانی با کار
البته تمامی اين عوامل با تظارت کامل و هدايت افراد قابل پيشگيری هستند. اين تحقيقات همچنين نشان داد که عامل شخصيت افراد انجام دهنده کار تنها 2% در بروز سانحهها ﺗﺄثير گذار بوده است. پس میتوان نتيجه گرفت که نيروی انسانی مهمترين عامل ايجاد سانحه میباشد ولی با آموزش، تجهيز و انگيزش کارکنان میتوان آنها را هدايت کرده و از بروز سوانح جلوگيری کرد.
عوامل فردی ايجاد سانحه
تحليل تمامی عوامل فردی مربوط به سانحه کاری دشوار است ولی مهمترين اين عوامل عبارتند از:
1ـ بينايي
آزمون بينايي در انتخاب افراد اهميت بسياری دارد. دقت بينايي در برخی از کارها تعيين کننده است. ايجاد معاينههای دورهای بينايي سنجی ضروری است زيرا فراوانی سانحه با ميزان بينايي دارای ارتباط معناداری میباشد. مطالعات نشان میدهد افرادی که از لحاظ بينايي دارای دقت لازم هستند کمتر دچار سانحه میشوند تا افرادی که از بينايي کافی برخوردار نيستند.
2ـ سن افراد
تحقيقات نشان میدهد که بين سن افراد و ميزان حادثهپذيری ارتباط قابل توجهی وجود دارد بطوريکه ميزان حادثه برای افراد جوان بيشتر از ديگران میباشد و افراد مسن نيز نسبت به افراد ميان سال بيشتر دچار سانحه میشوند برای پيشگيری از سانحه میتوان افراد جوانی را برای کارهايي که دقت و احتياط کمتری میطلبد انتخاب کرد و با افزايش سن آنها کارهای دقيقتر را به آنها واگذار نمود و در مورد افراد سالخورده نيز بايد کارهايي را در نظر گرفت که با شرايط سنی آنها سازگار باشد.
3ـ سابقه افراد
ميزان تجربه و سابقه افراد با حادثهپذيری آنها ارتباط دارد. افراد کم تجربه به طور طبيعی بيشتر دچار سانحه میشوند و افراد با تجربه به علت آشنايي و درک نکات مهم کار و مشاهده و تحليل حوادث قبلی کمتر سانحه برايشان رخ میدهد.