پيوستن به گروه ها برايم دشوار است.
به راحتي نمي توانم در برابر ديگران برخورد قاطعي داشته باشم.
دوست شدن با ديگران برايم دشوار است.
مخالفت با ديگران برايم دشوار است.
اينكه يك تعهد طولاني مدت با كسي داشته باشم، برايم دشوار است.
برايم دشوار است ديگران به خواسته هاي من بي توجه باشند.
معاشرت با ديگران برايم دشوار است.
ابراز احساسات و عواطف به ديگران برايم دشوار است.
احساس آرامش در حضور ديگران برايم دشوار است.
گفتم مسائل شخصي به ديگران برايم دشوار است.
برايم دشوار است كه در موقع لزوم نسبت به عقيده ام محكم و استوار باشم.
برايم دشوار است كه نسبت به كسي احساس عشق داشته باشم.
حمايت ديگران براي اينكه به اهدافشان برسند، برايم دشوار است.
برايم دشوار است كه از دل و جان براي مشكلات ديگران مايه بگذارم.
برايم دشوار است كه نيازهاي شخص ديگري را بر نيازهاي خودم مقدم بشمارم.