استرس کارکنان
مواردی چون فرهنگ سازی ، جایگاه سازمانی و ... از جمله رفتارهای سازمانی هستند که همواره در تحلیل های کلان از یک موسسه و بنگاه اقتصادی ، مورد توجه قرار می گیرند . برای یررسی و شناخت رفتار ها ، مطالعات و روش های فراوانی وجود دارد که در چارچوب روش های علمی و تخصصی انجام می شود . از این رو با توجه به اهمیت موضوع توصیه می شود . سازمان ها ، موسسات و بنگاه های اقتصادی با مشاوره کارشناسان به بررسی رفتار های فردی ، گروهی و یا سازمانی خود اقدام نمایند . در این بخش ، برخی از نتایج کلی مطالعات رفتار شناسی را درباره استرس و اضطراب کارکنان و مدیران را پی می گیریم .
آدمی برای آنکه به طرز بهنجاری به کار و کوشش بپردازد بایستی کمی استرس احساس کند . بر انگیختگی هیجانی ملایم ،آدم ها را در جریان کاری که به عهده دارند هشیار نگه می دارد . آدمی هنگام روبرو شدن با استرس با آن دسته از الگو های رفتاری روی می آورد که پیش از آن برایش کارائی نداشته است . به عنوان مثال ، یک آدم محتاط ممکن است محتاط تر هم بشود و سرانجام به کلی کناره بگیرد . و یک آدم پرخاشگر ممکن است کنترل خود را از دست بدهدو بی مهابا همه چیز را در هم بکوبد .
عموم مردم بیشتر وقت مفید خود را در محیط کار می گذرانند به همین دلیل شرایط محیط کاری تاثیرات بسزائی را در تامین سلامت روانی افراد را دارد . به اختصار برخی ار عوامل که تاثیر زیادی در ایجاد استرس ناشی از کار دارند در ذیل ذکر گردیده است .
1- شرلیط کاری :
عواملی چون شرایط نا مطلوب کاری ، تند کاری ، تلاش طاقت فرسای فیزیکی ، ساعات بسیاری را در محیط کار گذراندن و پرکاری مفرط ، موجب اختلال در سلامت روانی می شود .کار خسته کننده و تکراری و محیط نامطلوب فیزیکی و روانی از جمله : سروکار داشتن با افراد تند خو و همکاران پرخاشگر علاوه بر اختلال سلامت روانی موجب کاهش سلامت جسمانی نیز می شود این افراد زودتر و بیشتر از افراد دیگر به بیماری مبتلا می شوند و دیرتر بهبود می یابند .
2- تراکم کاری :
بعضی افراد زمانی که خیلی نزدیک به دیگران کار می کنند احساس ناراحتی می کنند در حالی که اگر عده ای در کنار بقیه کار نکنند احساس تنهائی می کنند . در هر حالت تراکم کاری (مثبت یا منفی ) می تواند ایجاد استرس نماید.
3- ابهام نقش :
اگز شخص اطلاع کافی از شغل و کاری که به عهده گرفته نداشته باشد بدین معنی که اهداف کاری وی چنانچه باید و شاید واضح و صریح نباشد و او نتواند با این اهداف و انتظارات خود ، همکاران و مسئولیت های محوله ارتباط درستی برقرار سازد این حالت باعث ایجاد نارضایتی شغلی و استرس و اضطراب در کارمند می شود .
4- تعارض شغلی :
اگر شخص در محیط کار خود با وظایف یا نیازهائی مواجه شود که واقعا علاقه ای به انجام آنها نداشته و یا اینکه تصویری از انجام آن کارها در ذهن نداشته باشد . متداول ترین مورد در این زمینه هنگامی دیده می شود که فرد بین دو گروه مختلف که دو خواست و دو هدف متفاوت دارد واقع شود و به دو سو کشیده شود و یا در شرایطی قرار گیرد که بین خواسته ها و انتظاراتی که از او می رودتعارض وجود داشته باشد .افرادی که به مشاغل اداری و تخصصی اشتغال دارند بیشتر از بقیه در معرض این فشار ها قرار داشته و آسیب پذیر ترند .
5- مسئولیت :
موجب استرس است و به نحو چشمگیری به افسردگی ، اضطراب و روانپریشی منجر می شود . هر چه میزان مسئولیت فرد در مقابل دیگران بیشتر شود وی باید دقت و زمان بیشتری را در واکنش و برخورد با سایرین صرف کند و در نتیجه استرس نیزبیشتر خواهد شد .
6- روابط با مافوق :
در شرایطی که کارکنان رئیس خود را فردی با فکر و ملاحظه کار احساس می کنند روابط دوستانه ای ایجاد می شود که بر اساس اعتماد متقابل ، احترام و صمیمیت بوده ، موجب عدم بروز استرس بر کارکنان خواهد شد . کارکنانی که احساس کنند رئیس مراعات آنان را نمی کند و نسبت به منافع آنان بی تفاوت است تحت استرس بوده و بیستر در معرض اختلال روانی هستند .
7- روابط با زیر دستان :
دعوت به تقسیم کار و مشارکت می تواند در برخی از مدیران ایجاد استرس از جمله احساس تنفر و اضطراب گردد .
8- روابط با همکاران :
نبودن روابط خوب بین همکاران عامل اساسی و محور بی اعتمادی ، عدم صمیمیت و رقابت نا سالم یکی از عوامل مهم ایجاد استرس است .
9- عدم امنیت شغلی :
در شرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دائمی نیست و حفظ شغل و بقای آن بستگی به میزان فعالیت خود فرد دارد ولی عدم آگاهی از این موضوع موجب ترس از کنار گذاشته شدن و بازنشستگی یکی از فشار های روانی است . ترس از تنزل مقام یا کنار گذاشته شدن در افرادی که می دانند به مدارج بالا و بالا ترین سطح پیشرفت در کار خود رسیده اند بسیار شدید تر است . این افراد به پرکاری می پردازند تا همچنان خود را در اوج نگهدارند و در عین حال می کوشند عدم احساس امنیت شغلی را مخفی کنند و بدین ترتیب بیش از پیش در معرض استرس قرار می گیرند .
استرس نوعی نیاز جسمی یا ذهنی است که در ما پاسخ های خاصی را بر می انگیزد . و به ما امکان می دهد تا با خطر مبارزه کنیم یا از آن بگریزیم . مقادیر کم استرس قادر است عملکرد شما را در اوضاع و احوال خاصی مثل ورزش و کار بهبود بخشد . اما استرس بیش از حد می تواند زیان های فراوانی را به فرد و سازمان وارد آورد . که در زندگی امروزی تمام سازمان ها را برای مقابله با اینگونه استرس تشویق نموده است در ادامه مقاله به توضیح نشانه های استرس شغلی می پردازیم که اولین راه مقابله با آن شناخت کامل آن از تمامی جهات می باشد .
نشانه های استرس شغلی :
در اینجا تنها به نشا نه های رفتاری اشاره شده است.نشا نه های رفتاری فردی مانند خودداری از کار کردن ، نشا نه های رفتاری : که خود بر دو نوع است بی اشتها یی، رفتار ستیزه جویانه در برابر خا نواده . به مصرف روز افزون دارو ، پرخوری یا پیامدش به سازمان یا تشکیلات اداری بر می گردداز جمله غیبت از کار، طور کلی نشانه های رفتاری . افزایش حوادث ناشی از کار و فقدان بهره وری رها کردن شغل،به طور خلاصه ، استرس شغلی را می توان با توجه به نشانه هایی که در فرد ظاهر می شود زخم معده، خلق و خوی افسرده یا دشمنی و عناد ورزی مشاهده کرد و همچنین استرس را می توان با ملاحظه عملکرد فرد در محیط کار مانند غیبت از کار یا از دست دادن بهره وری تشخیص داد.
عوامل استرس شغلی در محیط کار
عبارتند از : ویژگیهای نقش، روابط کاری، ساختار و جو سازمانی. چگونه با شناخت عوامل خاص محیط کار که موجب استرس شغلی می شوند می توان مداخلاتی به منظور پیشگیری یا کاهش استرس شغلی انجام داد؟در این باره پژوهشگران به ویژه با استفاده از نظریه نقش سعی کرده اند مسایل مربوط به استرس را شناسایی کنندو دریابند که فشار های ناشی از نقش تا چه اندازه در پدید آمدن استرس شغلی تاثیر دارند بنابراین در نتیجه این پژوهش ها چهار نوع ویژگی برای نقش برشمرده اند .
ابهام نقش 1) کمباری نقش 2) گرانباری نقش 3) ناسازگاری نقش
ابهام نقش : اگر فرد نداند که چه انتظاری از وی برای انجام شغلش دارند منجر به استرس خواهد شد
کمباری نقش : وضعیتی که در ان مهارت های شخص به طور کامل و تمام استفاده نمی شود .
گرانباری نقش : فرد نتوانداز پس انجام کاری که بخشی از شغل اوست برآید که دچار استرس خواهد شد.
ناسازگاری نقش : زمانی رخ می دهد که فرد مجبور می شود به الزاماتی که با خصوصیات وی ناسازگار است تن دهد که موجب استرس می شود .
ویژگی های شغل نیز از جمله عواملی است که ممکن است موجب استرس در سازمان گردد نتایج به دست آمده از تحقیقات و بررسی های گوناگون گویای آن است که جنبه های معینی از محیط کار در استرس شغلی نقش دارند .هنگامی که فردی به محیط کار تازه ای وارد می شود بیش از هر زمان دیگر آمادگی برای استرس را دارد . بویژه از آنرو که تازه واردان در می یابند که آنچه در ذهن خود نسبت به چگونگی یک محیط کار می پنداشتند با آنچه در واقعیت می بینند تفاوت دارد .
عوامل باالقوه استرس در ورود به محیط کار عبارتند از :
ابهام ، بی تکلیفی ، نگرانی از شکل گیری نوعی هویت سازمانی ، یاد گیری طرز برخورد با مدیران و همکاران در جامعه کنونی که با مشکل اقتصادی روبرو است ارتباط بین خانه و کار را بیشتر به هم نزدیک کرده و این رابطه یک رابطه مستقیم است .تحقیقات نشان می دهد که اگر کارگری درخانه با مشکلی روبرو باشد بی شک آن را با خود به محیط کار خواهد آورد و برعکس اگر در محیط کار با مشکلی مواجه شد بی شک آنرا با خود به محیط خانه خواهد بود .
فناوری و خصیصه های مادی
در رابطه با متغیر های مادی ، استرس زمانی رخ می دهدکه حد اقل شرایط زیستن و ایمنی جسمانی حفظ نشده باشد . خصیصه های مادی کار را که با القوه استرسزا هستند اغلب به عنوان محرک های استرس کاری معرفی کرده اند . زیرا این محرک ها اغلب در محیط های کاری مشاهده می شوند که کارکنانشان کارگرند .
عوامل مادی استرس در محیط کار:
نور( نور ناکافی در کارگاه ، تابش شدید و خیره کننده نور )
سر و صدا ( قرار گرفتن مداوم در برابر سر و صدای ماشین آلات )
دما( قرار گرفتن مداوم در برابر گرما و سرما در فضای باز )
ارتعاش و حرکت ( تجهیزات عملیاتی مانند مته ضربه ای )
پاسخ به استرس :
پاسخ روانشناختی به شرایط استرسزا معمولا دارای سه جزء می باشد
1- پاسخ هیجانی :
در موارد خطر این پاسخ به شکل ترس بروز می نماید ، در موارد تهدید به شکل اضطراب بروز می کند .
2- پاسخ جسمانی :
در موارد تهدید به شکل تحریک سیستم عصبی خودکار ، افزایش ضربان قلب ، فشار خون ، افزایش کنش عضلانی ، خشکی دهان و کاهش فعالیت جسمانی
3- مکانیسم روانشناختی : این مکانیسم ها اثر رویدادهای استرس زا را کاهش می دهد تا فرد قادر باشد به فعالیت طبیعی خود ادامه دهد مانند شیوه های کنار آمدن با کار ، دوری گزینی از موقعیت استرس زا و عوامل یادآوری کننده مستقیم ،
مکانیسم های دفاعی اغلب به شکل انکار است و فرد احساس می نماید اصلا اتفاقی نیفتاده است .
نتیجه گیری :
در این مقاله بسیاری از جنبه های گوناگون استرس را بررسی کردیم بویژه عامل ها یا متغیر هائی که به محیط کار بستگی دارد . این عوامل دامنه پهناوری را در بر می گیرند . از فرد شاغل گرفته تا محیط بی واسطه کار و حتی کل سازمان و در ابعاد گسترده تر اقتصاد ملی ، اما بسیاری از این عوامل را می توان با مداخله موثر تغییر داد.بسیاری از حوادث ضمن کار ممکن است بر اثر استرس های شغلی اتفاق افتد . به طور تقریبی محاسبه کرده اند که هر سال در ایالات متحدبیش از دو میلیون کارگر بر اثر حادثه های ناشی از کار دچار آسیب های معلولیت زا می شوند ، و همینطور هر سال 15000 نفر در حادثه های ناشی از کار جان خود را از دست می دهند .زیان دیگری هم که چندان هم به چشم نمی آید اما جبران ناپذیرتر از بقیه بوده و متوجه زندگی انسان هاست آثار و بازتاب استرس های شغلی است که موجب خراب شدن روابط افراد به ویژه همسران می گردد .البته کار کردن بدون استرس چندان نیز دور از واقعیت نمی باشد .اما سعی و تلاش روزافزونی را می طلبد
تبعيض عامل اصلی استرس در سازمان ها
تعريف استرس
استرس از نظر لغوی از کلمه استرينجر ( stringere ) به مفهوم به هم رفتن و قبض شدن گرفته شده است . استرس ، فرسودگی بدنی يا عاطفی است که بر اثر مسائل و مشکلات واقعی يا ذهنی پديد می آيد. در تعريف ديگر ، استرس به مجموعه واکنش های عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پيش بينی نشده داخلی و خارجی اطلاق می گردد . بدين گونه که هرگاه تعادل داخلی يا خارجی از ميان برود ، استرس پديد می آيد . دکتر هانس سلی ( Hans Selve ) يکی از پيشتازان پژوهش در زمينه استرس ، استرس را به عنوان پاسخ نامشخص بدن به هر گونه تقاضا ناميده است .وی مفهوم حالت سازگاری عمومی را ابداع کرد.حالت سازگاری عمومی پاسخ خود به خودی به هر گونه تهديد بدنی يا احساسی نسبت به سلامت يک ارگانيسم است .
استرس ، تجربه ای است همگانی و عمومی که هر کس به کرات آن را در زندگی خود احساس کرده است ، برخلاف تصور ، استرس هميشه شامل حوادث ناخوشايند نيست بلکه می تواند محصول موفقيت های خوشايند و مطلوبی نيز باشد که سازگاری مجددی را در فرد مطالبه می کند . به عبارت ديگر شايد نکته اصلی در موقعيت های تنش زا نياز به انطباق و سازگاری مجددی است که برای فرد ضرورت پيدا می کند.
چگونگی عملکرد استرس
استرس با توالی اتفاقات خاصی عمل می کند .اين توالی را اصطلاحا نشانگر سازگاری کلی می نامند و آن را در سه گام مشخص تعريف می نمايند :
1-واکنش اخطار: با آغاز استرس واکنش اخطار به همراه آن خواهد آمد. اين واکنش معمولا پاسخی فيزيولوژيکی است که تعداد زيادی از فعل و انفعالات سيستم های بدنی را به کار می اندازد.به اين ترتيب که هورمونی توسط غده فوق کليوی ترشح گرديده و وارد جريان خون می شود که نتيجه آن ازدياد ضربان قلب ، ضعيف شدن تنفس ، جاری شدن خون از پوست و احشاء به ماهيچه ها و مغز ( که در نتيجه باعث سرد شدن دست و پاها می گردد) و توزيع مواد غذايی مورد نياز به قسمت هايی از بدن و ماهيچه ها از جمله اين تغييرات می باشد
2-گام مقاومت : در صورت پايبندی عامل فشار گام مقاومت آغاز می شود و در حالی که به نظر می رسد همه چيز به حالت عادی بازگشته است اما بدن امکانات خود را بسيج نموده تا با عامل فشار مبارزه کند.
3-گام فرسودگی : در صورتی که منابع و ذخاير انرژی روانی و جسمی برای مدت طولانی با عامل فشار درگير شوند کم کم به پايان رسيده و مرحله سوم نشانگر تطابق عمومی يعنی فرسودگی به پايان می رسد و بار ديگر نشانه های مرحله واکنش اخطار ظاهر شده و بدن به علت کارکرد بد اعضايش تا حد زيادی در مقابل امراض آسيب پذير می شود .در اين مرحله فروپاشیروانی صورت می گيرد.
علائم استرس
1- علائم جسمانی :
سردرد ،ميگرن ،سوءهاضمه ،بدخوابی ، خارش و التهاب پوستی ، گرفتگی عضلات ، درد پشت شانه ها و گردن، فشارخون بالا و کلسترول بالا
2-علائم روانی
اضطراب ، تنش ،بی طاقتی ،افسردگی ،کسالت و بی حوصلگی، احساس بيهودگی و عدم اعتماد به نفس
3- علائم شناختی
فراموشی ،کاسته شدن قدرت تمرکز،کاهش کارايی فرد
4-علائم اجتماعی
پرخاشگری و غيرقابل تحمل شدن ،زدگی از مردم ، فقدان ارتباط و تنها گزينی و عدم ايفای نقش خانوادگی
5-علائم رفتاری
بالا رفتن مصرف سيگار،افزايش مصرف دارو، رفتار جرقه ای ،بی توجهی به ظاهرشخصی خود و عوض شدن ريتم اشتها
بيماريهای جسمانی که استرس در آنان نقش مهمی دارد:
-نارسايی قلبی،فشارخون بالا،زخم معده ،سردرد های ممتد ، انواع آرتروز، انواع آسم و افسردگی
عوامل ايجاد کننده استرس در سازمان ها
1-سياست های نسنجيده ،خط مشی های ناعادلانه و تبعيضات ناروا در محيط کار از عواملی هستند که موجب استرس ، فقدان انگيزه ، پايين آمدن روحيه و دلسردی در کارکنان می گردد.
سياست های ناعادلانه می تواند در پرداختی ها ،حقوق و مزايا ، توزيع نا عادلانه کار و ... منظور گردد.در تحقيقی که توسط نگارنده در يکی از دانشگاه ها انجام گرديد از بين 28 عامل استرس زا، عامل تبعيض در محل کار با ميانگين 643/3 از 5 و با رتبه 2 و درجه عامل استرس زای زياد شناسايی گردد.برای حل اين مشکل می توان با تربيت و گزينش نيروهای کارآمد و ارزشی و تدوين مقررات و قوانين جامع و اجرای سياست های عادلانه سازمان را به نحو مطلوبی اداره نمود.
2-ميزان حقوق و عدم تطبيق آن با مخارج و فعاليت ها به ويزه در شرايط فعلی که به نظر می رسد يکی از موارد مهم دغدغه ذهنی کارکنان است . طبق تئوری برابری (equity theory) از جی استسی ادمس ( j.stacty adams ) نيز کارکنان آنچه به انجام دادن کار خود به دست می آورند و نيز آنچه برای انجام وظايف شغلی ارائه می کنند مقايسه می کنند. اگر به اين نتيجه برسند که داده های آنها به سازمان در مقايسه با ديگران ، بيشتر است گرفتار تنش می شود.برای مثال اگر فردی احساس کند به اندازه کافی به او حقوق و دستمزد پرداخت نمی شود ، از کار خود ناراضی می شود .بنابراين ضرورت دارد مسوولان نظام در جهت سلامت و بهداشت افراد جامعه در اين زمينه اقدامات اساسی به عمل آورند.
3-عدم مشارکت کارکنان در سازمان ها نيز يکی از عوامل ايجاد فشار برای کارکنان می باشد. اصولا مشارکت افراد سازمان ها در تصميم گيری ها مزايای زيادی دارد و ضمن اينکه کارکنان را به کار ترغيب می کند باعث می شود افراد سازمان به جهت احساس مهم بودن آرامش خاطر به دست آورند .
4-ارزشيابی های عادلانه و يا بدون شناخت کافی از افراد و تبعيض قائل شدن در بين کارکنان هنگام ارزيابی ، اعضای سازمان را گرفتار فشارهای عصبی می نمايد.اگر کارمند و يا کارگری احساس نمايد در محيط کار خود در زمينه های مختلف تبعيض پنهان و آشکار وجود دارد و به تلاش ها و زحمات او بهای لازم داده نمی شود و يا ناديده گرفته می شود ،موجب ايجاد فشار برای او خواهد شد و هنگامی اين فشار مضاعف می گردد که ببيند به کسانی ارج و بهاء داده می شود که شايستگی لازم را در محيط کار ندارند.بنابراين با ارزشيابی های عادلانه و توجه به فعاليت های اعضای سازمان می توان از بروز اين فشارها جلوگيری نمود.
5-کنترل های بی مورد و آزار دهنده در محيط کار و سازمان ناشی از بی اعتمادی به کارکنان می باشد . تحقيقات نشان می دهد که اين شيوه بدبينی و رياکاری را در سازمان افزايش می دهد.از طرفی موجب نگرانی و اضطراب و نتيجه آن کاهش کارايی فرد را به همراه خواهد داشت . بايد در سازمان ها فضايی به وجود آيد که در آن اطمينان و اعتقاد مبنای روابط متقابل بين کارکنان باشد. زيرا در محيطی سرشار از اعتماد ، اعضای سازمان با آرامش بيشتر در جهت نيل به اهداف سازمانی تلاش خواهند نمود. بنابراين بايد با انتخاب شيوه های خود کنترلی و يا کنترل های غيرمستقيم و نامحسوس به جای کنترل های مستقيم ، شديد ، مستمر و آزار دهنده می توان از بروز فشارهای عصبی شديد جلوگيری نمود.
6-قوانين خشک و غيرقابل انعطاف نيز در سازمان می تواند يکی از عوامل ايجاد فشار بریا کارکنان و ارباب و رجوع باشد.ممکن است برخی از ضوابط و مقررات بسيار ناقص باشند و متناسب با شرايط و مقتضيات فعلی سازمان ها نباشند.بنابراين مديرانی که دارای مسووليت و اختيار می باشند ، بايد اين قوانين و ضوابط را با توجه به فرهنگ ، امکانات ، نياز ، توان جامعه و انسان ها مورد بازنگری قرار دهند و با انعطاف پذير نمودن و تعديلات معقول تنش های موجود را کاهش دهند.
7-تغييرات غيرمنطقی و جابه جايی مکرر و بدون دليل کارکنان می تواند يکی از عوامل ايجاد فشار باشد. بنابراين در صورت لزوم تغييرات بايد با فرهنگ سازی و پس از رفع نگرانی های کارکنان در زمينه های مختلف و جلب مشارکت آنان به اين تغيير و تحولات اقدام نمود.
8- تضادهای مختلف در سازمان ، اين تضاد ممکن است فردی ،فرد با گروه ، گروه با گروه در سازمان باشد .مانند تضادهای بين واحدهای صف و ستاد و يا تضاد بين منافع فردی و اقدامات سازمان . مديران بايد ضمن هوشياری و درک اين تضادها با مديريت نمودن تضادها راهکارهايی زا اتخاذ نمايند که فعاليت ها و انرژی افراد ، گروه های رسمی و غير رسمی در جهت اهداف سازمانی هدايت گردد. به عبارت ديگر کارکنان و گروه ها دريابند که تحقق اهداف آنان در صورتی امکان پذير است که اهداف سازمان تحقق يابد.
9-شرح شغل های غير واقعی نيز می تواند يکی از عوامل فشار به کارکنان باشد. زيرا اگر شرح شغل کارکنان متناسب با کاری که انجام می دهند نباشد بديهی است که فشار قابل ملاحظه ای را متحمل خواهند شد.
10-شرايط فيزيکی محل کار مانند سرو صدای بيش از حد در محيط کار ، گرما و سرما ، وجود گازهای سمی ، نور کم و ناکافی نيز می تواند عامل ايجاد فشار برای کارکنان باشد.
11-عوامل زياد ديگری نيز در سازمان ها وجود دارند که در ايجاد استرس تاثير گذار می باشند که فهرست برخی از آنان به شرح ذيل می باشد :
-ساختار سازمانی متکی بر تمرکز بيش از حد
-عدم امکان پيشرفت و ارتقاء
-تخصص گرايی افراطی و جزيی شدن وظايف شغلی
-ارتباطات ناقص و عدم انتقال موثر اطلاعات
-عدم وجود بازخور
عدم اطلاعات نادرست
-حساسيت زياد برای انجام وظايف
-زياد بودن حجم کار
-کمبود وقت و انجام چند کار به صورت هم زمان
-تغييرات سريع در مقررات و ضوابط
-عدم رضايت از شغل توسط شاغل
-کمبود اختيارات برای انجام وظايف محوله
-کمبود امکانات در محيط کار
-روشن نبودن انتظارات مديران
پيچيده بودن وظايف
-توفيق افراد فرصت طلب در سازمان
-عدم رعايت مقررات و قوانين توسط برخی از اشخاص
-ضعف ايمان و اعتقادات مذهبی در بعضی از اشخاص
-افزايش فساد اخلاقی مانند : رشوه خواری و...
-تورم و افزايش هزينه های زندگی
برای مقابله با استرس بايستی عوامل و زمينه های استرس زا شناسايی تا راهکارهای متناسب با آنها به کار گرفته شود و عوامل استرس زا تعديل شوند.
برچسب ها:
استرس شغلی استرس کارمند