چکیده
تصمیم عراق برای راهاندازی جنگ علیه ایران با هدف بهرهبرداری از اوضاع بیثبات داخلی ایران، به دست آوردن کنترل اروندرود (که تحت کنترل ایران بود و پیوند استراتژیک عراق با خلیج فارس محسوب میشد)، پافشاری بر سلطهاش در منطقه و شاید الحاق استان نفت خیز خوزستان به خاک کشورش صورت گرفت.(1) صدام همچنین تصور میکرد این جنگ باعث بیثبات شدن جمهوری اسلامی ایران خواهد شد و به زودی به تهدید انقلاب اسلامی در سرتاسر جهان اسلام پایان خواهد داد. اگرچه شواهد مستقیمی وجود ندارد که نشان دهد عراق در این ماجراجویی مورد تشویق قرار گرفت، اما روشن است دیگر کشورهای عربی از تجاوز صدام به خاک ایران چشمپوشی کردند.(2)
عراق هدف مهم دیگری در این جنگ داشت و آن توسعهطلبی برای رهبری جهان عرب بود. بعد از توافقهای کمپ دیوید، مصر در مقام رهبر پیشین کشورهای عرب، بدون تعیین یک جایگزین روشن برای رهبری اعراب، کنار گذاشته شد. لذا فرصتی برای صدام، رئیس جمهور عراق، فراهم شد که به نظر میرسد وی به راحتی از آن چشمپوشی نکرد: کشوری ضعیف، متخاصم، غیرعرب و نامحبوب در جهان عرب (ایران).
از سوی دیگر، منطقه تعیین شده توسط صدام برای حمله، بسیار آسیبپذیر بود. حداقل 40 درصد ساکنان خوزستان، که به عربستان نیز مشهور بود، عرب بودند و کارگران نفت نیز به تلاشهای دولت برای نفوذ در عملیات میادین نفتی و پالایشگاههای این منطقه معترض بودند.(3) صدام به اهمیت عامل نژادی در بیانیههای عمومیاش پی برده بود، اما شاید در تأثیر آن بر پایههای ایدئولوژیکی غلو شده باشد.(4) منطقه خوزستان کاملاً شیعیهنشین بود اما اهمیت کمتری به آن داده میشد، چراکه تصور میرفت وفاداری قومی در آنجا غالب باشد. شاید دلایل چنین باوری این بود که مناطق مرزی عراق نیز شیعهنشین بودند وجزو آن دسته از نیروهای عراقی بودند که به جبهه آمده بودند. اگر وفاداری نژادی عامل و متغیر مهمی در عراق بود، ایدئولوژی نیز نشان داد که عامل و متغیر مهمی در خوزستان است.
در تحلیل نهایی، آرزوها و رویاهای صدام فراتر از فهم وی بودند. صدام نیز همچون بسیاری دیگر از دیکتاتورها که احساس تقدیر و سرنوشت، آنها را به ماجراجویی میکشاند، نمیتوانست این فرصت طلایی را از دست بدهد.
ایران حتی قبل از انقلاب اسلامی، به لحاظ منطقهای منزوی شده بود. استفاده ناشیانه و بیثمرش از قدرت علیه شورشیان ظفار در عمّان و حمایت از شورشیان کرد علیه عراق و رویکرد پدرسالانهاش نسبت به خلیج فارس، عملاً خصومت بالقوهای را در منطقه ایجاد کرد.
با وقوع انقلاب اسلامی، اوضاع ایران پیچیدهتر شد. دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را اشغال کردند. نظام انقلابی ایران، مسلمانان جهان به ویژه مردم عراق را به انقلاب علیه رهبران فاسدشان فراخواند.(5) اوضاع زمانی بدتر شد که ایران اعلام کرد قصد دارد از نفت به عنوان ابزار امتیازگیری و ابزار نفوذ در سیاست خارجیاش استفاده کند و به این ترتیب خصومت منطقهای و جهانی را علیه خود برانگیخت. با این وجود، جمهوری اسلامی ایران همچنان در اوپک باقی ماند و به سوریه، یمن جنوبی و لیبی در گروه1 ملحق شد.
درک نیت ایران پسا انقلابی در قبال عراق دشوار است. هرچند یک جنگ و یا درگیری مرزی کم شدت در سال گذشته روی داده بود، اما هیچگونه درگیری بین نیروهای نظامی دو کشور به غیر از کشاکش نیروهای امنیت داخلی صورت نگرفته بود.
آیتا... [امام] خمینی در بیانیههای تندی که صادر کرد شخص صدام را مورد خطاب قرار داد و او رانامید.(6) پس از سال 1982، ایشان همچنین در برابر رهبران کشورهای دیگری که مخالفش بودند از جمله رهبران سعودی، مواضع تندی را اتخاذ کرد.(7) چنین رهیافتی در سیاست خارجی بعدها طی تلاش برای مذاکره آتشبس بین ایران و عراق نمود پیدا کرد. ایشان تأکید داشت صدام قبل از آتش بس باید دادگاهی و به دارآویخته شود.
مقدمه
هشت سال دفاع مقدس در برابر حزب بعث عراق از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است، در این میان، تحلیلگران غربی نیز از منظر خود آن را بررسی کردهاند که به نوبه خود درخور تأمل است. با گذشت سالهای طولانی از پایان این جنگ، بیگمان بازخوانی و تحلیل دوباره پرونده جنگ عراق علیه ایران میتواند بسیاری از زوایای فراموش شده آن را خاطر نشان سازد. مقاله حاضر که برگردانی از نگاه غربی به این جنگ است، میتواند به لحاظ روششناختی برای بسیاری از تصمیمگیران حوزه مطالعات جنگ سودمند باشد. این مقاله تلاش دارد ویژگیهای مقاومت ارتش جمهوری اسلامی را در طول جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار دهد. مقاله حاضر از آن جهت که توسط یکی از افسران امریکایی و در دانشکدههای نظامی آن کشور تألیف شده، سطح آشنایی کارشناسان نظامی امریکا را نسبت به تحولات ایران نشان میدهد. این آشنایی هرچند در برخی از جنبهها سطحی و دور از واقعیت است اما در برخی زمینهها عمیق و در خور توجه است. این مقاله همزمان با دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 1986 (1365) و در شرایطی که هنوز جنگ ادامه داشت، تألیف شده است. مقاله حاضر هر چند رویکرد متفاوتی به جنگ عراق با ایران دارد و حاوی نکات مفیدی درباره تحولات ارتش پس از انقلاب است اما با وجود این، نویسنده در تحلیل تحولات جبهههای جنگ بعضاً دچار اشتباه شده است. همچنین نویسنده از نقش سپاه پاسداران و بسیج در جریان عملیاتهای آزادسازی غافل شده است. درج این مقاله با هدف آگاهی خوانندگان فصلنامه با سطح تحلیل نویسندگان خارجی نسبت به جنگ عراق علیه ایران صورت گرفته و لزوماً به معنی پذیرش دیدگاههای نویسنده نمیباشد. واژههای کلیدی: جنگ ایران و عراق، ارتش جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی، تجهیزات نظامی، آمریکا، مستشاران نظامی، رژیم پهلوی بخش اول: ارتش پسا انقلابی در جنگ ایران و عراق بخش اول نوشتار حاضر به سه بخش تقسیم میشود: 1. نمای کلی راهبردی منازعه، رویدادها و عواملی که به جنگ میانجامد، 2. تحلیل سطح عملیاتی برخی اقدامات نظامی ایران، 3. نمای کلی و تحلیل عملکرد ارتش ایران. هدف نوشتار حاضر تشریح این نکته است که عملکرد ارتش ایران در جنگ ایران و عراق نشان میدهد ارتش ایران به رغم سطوح پایین کیفیت و کمیت تجهیزات، به لحاظ قدرت مقاومت جنگی و نظامی، ارتش بسیار قدرتمندی است. این به این معنا است که انقلاب، دلیل بیواسطهای برای تغییر در قدرت جنگی بوده است. البته در بخش بعدی مقاله، انقلاب و تأثیرات آن را بر ارتش تحلیل خواهیم کرد.