مقدمه:
ستایش خداوندی را سزا است که سرانجام خلقت و پایان کارها به اوباز میگردد. خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و برآنچه بدان برما منت نهاده است میستائیم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکری را که سزاوار او باشد بجا آورد.به پاداش اخروی ما را نزدیک گرداندو موجب فراوان نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری میطلبيم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن و به قدرت او معترف است و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد.
پس از ثنای پروردگار، انگیزه خودرا از انتخاب این موضوع اختصاراً بیان میکنم. اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بيشتری به تحقیق و پژوهش دارد، در نتیجه در پاسخ به ندای درونی و ارضای حس کنجکاوی خویش لازم دیدم که نگاهی به ادبیات این خطه بیندازم، زیرابرخی از مطالب برایم مبهم ومجهول مانده بود بخاطر اینکه آنگونه که شایسته آن است مورد توجه محققان واقع نشده بود، اگرچه آثار برخی از این زنان شاعر در کتابهایی که به آثار منثور و منظوم زنان اختصاص دارد آمده است، اما شعر زنان اندلسی به شکل خاص و جامع جمعآوری نشده بود. معرفی سی تن از زنان شاعر وادیبی که در اعصار مختلف اندلس میزیستهاند مرا به سوی این موضوع یعنی «سرودههای زنان شاعر اندلس» سوق دادو در درونم شوق و اشتیاقی براي تحقيقي بوجودآورد و نظرم را بر این موضوع متمرکز کرد که در این رهگذر اشعار و آثار پراکنده آنان در کتابهای گوناگون، دریچهای بود که من از درون آن توانستم تا حدی سیماو سیرت آنان را مشاهده و بررسی کنم. شیوه تحقیق من متکی بر بررسی متون و کتابهای تاریخی بوده که در کتابخانههای بزرگ ایران موجود بوده است.
قبل از پرداختن به موضوع «سرودههای زنان شاعر اندلس» لازم بود که نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین داشته باشم، و اندلس رااز نظر جغرافیایی و تاریخی معرفی کنم. بنابراین تحقیق موردنظر از بخشها و گفتارهای زیر تشکیل شده است:
- بخش اول شامل شرایط جغرافیایی وتاریخی این سرزمین است.
- بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگیها و تفاوتهای آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل) میباشد.
-بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست را معرفی کنم.
- بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر میگیرد به «بررسی سرودههای زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بودهاند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن میزیستهاند، دستهبندی نمایم.
لازم به ذکر است که سال ولادت برخی از شاعران مشخص نبوده و منابع تاریخی در مورد اینکه این شاعران در چه قرنی میزیستهاند مطلبی ذکر نکردهاند، برای دستهبندی این شاعران از شواهد و قرائنی استفاده شده تامشخص شود آنان در چه قرنی میزیستهاند، و سپس آنها را دستهبندی نمودم. شماری از این شاعران در شعرشان به سن خود اشاره کردهاند، و برخی دیگر را با توجه به اشارهای که به خلفاء و امراء و یا صاحبان خود داشتهاند سال آنها شناسایی شد.
این زنان در بسیاری از فنون شعری که نمونههایی از آن باقی است، شعر سرودهاند. و مانند مردان در اغراض مختلف چون غزل، مدح، رثاء، فخر، اعتذار، شکوه و موشح و... شرکت نمودهاند. و از این طریق احساسات خودرا نشان دادهاند و من این اغراض را در بخش نتیجهگیری ذکر کردم.
در بررسی سرودههای زنان اندلس با استفاده از منابع موجود که اشعار این زنان را به شکل پراکنده آوردهاند ابتدا این اشعار را هرچه که بود جمعآوری نمودم و در هر مورد معنی کلی ابیات را پيش ازآنها آوردهام.( از ترجمه برخي ابيات به علت غیراخلاقی بودن پرهیز کردم)، اگر اختلافی در روایت شعرها بوده در پاورقی به آن اشاره نمودم.درباره شاعرانی که شعر بیشتری داشتهاند و ویژگیهای خاصی در شعر ایشان دیده میشد به بخشی از این ویژگیها در پایان اشعارشان اشاره کردم.
نکتهای که درپایان سخنم ضروری میدانم این است که در تهیه و نگارش این رساله علاوه بر محدود بودن، پراکنده بودن آثار این شاعران است که بازحمت زیادو در حد توان آنها را از لابه لای کتابها استخراج نمودم.
امیدوارم آنچه را که بازحمت و تلاش زیاد تهیه کردم مورد توجه اساتید محترم و مورد استفاده دانشجویان و علاقهمندان قرار گیرد.ودر این رهگذر پذیرای صمیمانه راهنمائیها و تذکرات اساتید محترم هستم. باشد که به سهم خود در راه شناساندن بخشی از فرهنگ پربار جهان اسلام وصاحبان آنها قدمی هرچند کوچک برداشته باشم.
بخش اول: موقعيت جغرافيايي و تاريخي سرزمين اندلس
گفتار اول:
1-1- واژه ي اندلس
عرب واژهي «اسپانيا» را براي شبه جزيره اي كه به اين نام معروف است به كار نمي برد ،بلكه به تمام سرزميني كه اسپانيا و پرتغال كنوني را در بر مي گرفت، اطلاق مي كردند. (حميري، 1937، 1)
در مورد پيشينه ی واژهي «اندلس» اقوال مختلفي وجود دارد. برخي مي گويند: واژهي اندلس از كلمه «انلوشيا» گرفته شده كه اصل آن «فانلوشيا» بوده و به فندان ها نسبت داده شده است. (عسلي2،1408/239) بعضي ديگر مي گويند واژهي اندلس از نام يكي از نوادگان حضرت نوح موسوم به «اندلس بن يافث بن نوح» گرفته شده است. (ابن اثير، 1414، 3/205)
هم چنين در برخي از روايتهاي عربي آمده است كه اسپانيا از نام يكي از پادشاهان روم موسوم به «اشبان بن طيطش» گرفته شده است. اين پادشاه به ياري افريقاييان بر اندلس غلبه يافت و از آن پس آنجا را «اشبانيه» خواندند. اما يهوديان اندلس معتقدند كه اين واژه (اشبانيه) از نام مردي بنام «اشبانس» كه در اين شهر به صليب كشيده شد، گرفته شده است. (مقري،1968، 1/69؛ ابن اثير ، 1414، 3/205)
ابن خلدون معتقد است كه عرب ها اين ناحيه (اندلس) را «اندلوش» مينامند، (ابن خلدون، 1413، 4/140)
ولي قول صحيح آنست كه واژهي اندلس از واژهي وندال گرفته شده است كه از نژاد ژرمن يا اسلاو مي باشند و در اوايل سدهي پنجم (م) ، پس از تجزية امپراطوري روم غربي مدتي در شبه جزيرة ايبريا زندگي ميكرده اند. (بستاني، بيتا، 471)
در مجموع مي توان گفت: اعراب آن را اندلس[1] و يونانيها آن را ايبريا[2] و روميها آن را اسپانيا[3] مي ناميدند. (ابن جلجل،1349، 1؛ كولان، 1980، 17)
[1] - Andalousia
[2] - Iberie
[3] - Hispania
برچسب ها:
سرزمين اندلس