ما در این مقاله به بررسی کلیشه های جنسیتی موجود در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی می پردازدیم بررسی و تحلیل داده های این نوشتار به روش تحلیل محتوای کتاب های درسی انجام شده است. مولفه مورد نظر، کلیشه های جنسیتی می باشد. محتوای کلیه متون درسی از حیث تمامی مقوله ها مورد بررسی قرارگرفته و درصد ناچیزی کلیشه جنسیتی در آن مشاهده می گردد. درصد بیشتر این کلیشه ها، کلیشه های مثبتی هستند که ما آن را برای سلامت جامعه لازم می دانیم. می دانیم که کلیشه سازی باعث می شود تفاوت های فردی نادیده گرفته شوند. به طور مثال کلیشه های جنسیتی می گویند که زنان احساساتی اند و منفعل و مردان قدرت مدیریت بالایی دارند. این کلیشه سازی تفاوت میان زنان را در میزان این استعدادها در نظر نمی گیرد. این کلیشه ها همان کلیشه های منفی هستند که در کتب مطالعات اجتماعی چهار پایه ابتدایی به ندرت دیده می شود. نتیجه نهایی پژوهش این است که آموزش وپرورش در ترویج کلیشه های منفی نقشی نداشته و به طور کلی بازتاب باور های ذهنی و کلیشه ای مغایر با سنت اسلامی و الهی در محتوای این کتاب ها گنجانیده نشده است.
مقدمه
اعضای جدید جامعه که همان کودکان هستند برای زندگی در جامعه امروزی باید آموزش ها و تخصص های لازم را یاد بگیرند. از طریق فرایند آموزش در مدارس، فرهنگ و انتظارات درباره شایستگی های مورد نیاز، به وسیله فرایند جامعه پذیری به افراد منتقل می شود. نقش پذیری جنسیتی یکی از پیامد های آشکار فرایند جامعه پذیری است. جامعه پذیری جنسیتی عمدتا در دوران کودکی و سنین مدرسه شکل می گیرد و در ذهن و رفتارهای اجتماعی، درونی و متبلور می شود. بر همین اساس مدارس و کتاب های درسی به عنوان اولین و موثرترین مرجع رسمی آموزشی و انتقال انتظارات اجتماعی و استانداردهای فرهنگی، نقش مهمی در تکوین و توسعه شخصیت کودکان ایفا می کنند.