در این پژوهش ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار تهران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر خلاف مطالعات قبلی، در این پژوهش ارتباط غیر خطی از نوع درجه دوم بین این دو متغیر بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که ارتباط غیر خطی بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری وجود ندارد. همچنین نتایج این پژوهش در رابطه با سه صنعت خودرو و ساخت قطعات، محصولات شیمیایی و محصولات کانی غیر فلزی، بیانگر این است که تنها در صنعت محصولات شیمیایی ارتباط غیر خطی بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری وجود دارد.
مقدمه
این ایده که مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری و ریسک شرکت تأثیر می گذارد، به طور کامل پذیرفته شده و اخیراً به صورت قابل ملاحضه ای مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت سرمایه در گردش به دلیل تأثیر آن بر سودآوری و ریسک شرکت و در نتیجه بر ارزش شرکت، مهم می باشد. به ویژه شرکت هایی که سیاست سرمایه در گردش جسورانه تری دارند(سرمایه گذاری کمتر در سرمایه گردش)، بازده و ریسک بالاتری دارند، در حالی که شرکت، شرکت هایی که سیاست سرمایه در گردش محافظه کارانه دارند(سرمایه گذاری بالتر در سرمایه در گردش)، بازده و ریسک پایین تری دارند.
مطالعات انجام شده بر روی مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت ارتباط خطی را بین سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و سودآوری بررسی کرده است. انتخاب سیاست جسورانه و به حداقل رساندن سرمایه گذاری در سرمایه در گردش می تواند تأثیر مثبتی بر سودآوری شرکت ها داشته باشد، زیرا بدین ترتیب می توان کل دارائی ها و به طور متناسب خالص دارائی های جاری را کاهش داد. اما بنا به اذغان وانگ (2002)، اگر شرکت ها سطح موجودی خود را خیلی کاهش دهند و یا سیاست اعتباری خود را محدود سازند، احتمال از دست دادن مشتریان و در نتیجه کاهش سود، افزایش می یابد. به عبارت دیگر آنها خطر از دست دادن فروش و توقف در فرآیند تولید که سطح که با سطح پایین سرمایه در گردش مرتبط می باشد را نادیده گرفته اند.بنابراین ممکن است سطحی از سرمایه در گردش وجود داشته باشد که در آن کاهش در سرمایه در گردش به صورت منفی بر سودآوری شرکت تأثیر بگذارد.
از سوی دیگر و بر خلاف باورهای سنتی، انتخاب سیاست محافظه کارانه و سرمایه گذاری وسیع در سرمایه در گردش هم می تواند منجر به سودآوری بالا شود. زیرا این سیاست می تواند از طریق نگهداری بیشتر موجودی مواد و کالا، ضرر و زیان ناشی از کمبود مواد اولیه و توقف خطوط تولید، از دست دادن مشتریان در اثر نبود کالای قابل عرضه و نوسانات قیمت مواد و کالای مورد نیاز را کاهش دهد. اما اگر هزینه سرمایه گذاری بیشتر در سرمایه در گردش، از منافع حاصل از نگهداری موجودی یا اعطای اعتبار تجاری بیشتر به مشتریان فراتر رود، این سرمایه گذاری اضافی در سرمایه در گردش ممکن است تأثیر منفی بر عملکرد عملیاتی داشته باشد. از این رو، شرکت ها ممکن است سطح بهینه ای از سرمایه در گردش را داشته باشند که منجر به تعادل هزینه و منفعت و در نتیجه حداکثر شدن سود شود. بنابراین ممکن است بین سودآوری و سرمایه گذاری در سرمایه در گردش شرکت ارتباط غیر خطی U شکل وارونه ای وجود داشته باشد، که این ارتباط نتیجه تقابل هزینه و منفعت سرمایه گذاری بیشتر در سرمایه در گردش می باشد.
مطالعاتی که در ایران بر روی ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری انجام شده است، ارتباط خطی را بین این دو متغیر بررسی کرده است. در تحقیق حاضر برخلاف مطالعات قبلی ارتباط غیر خطی بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری بررسی شده است.
ساختار مقاله بدین شکل است که در قسمت بعد به ادبیات و پیشینه تحقیق پرداخته می شود. در قسمت سوم فرضیه های تحقیق ارائه می گردند. در قسمت چهارم متغیرهای تحقیق، مدل تحقیق و روش های آزمون فرضیه ها، مورد بحث قرار می گیرد. در قسمت پنجم یافته های تحقیق، و در نهایت نتیجه گیری و پیشنهادات ازائه می شود.