مقدمه
در هزاره سوم که طبق نقل بسیاری از صاحب نظران از جمله تافلر تنها عامل با ثبات در محیط تغییر است.
یکی از مهمترین نیازهای سازمان ها توانایی انطباق با تغییرات است، در این میان نقش اطلاعات و پذیرش آن به عنوان مادر علوم جدید شناخته شده است(صرافی زاده،1386).
قدرت و قابلیت عملکرد سیستم های فناوری اطلاعات با سرعت بالایی در طول زمان در حال رشد است. در واقع می توان گفت، فناوری اطلاعات گویی سبقت از سایر فناوری ها و صنایع در حال توسعه را ربوده است. فناوری اطلاعات مدیران را قادر می سازد تا با سازمان، مححیط و یکدیگر ارتباط بهتر و بیشتری برقرار کنند. مشارکت بیشتر در تصمیم گیری، افزایش سرعت تصمیم گیری، افزایش سرعت شناسایی مسایل، کاهش ارتفاع هرم سازمان، بهبودهماهنگی و افزایش کارکنان متخصص، تنها برخی از تأثیراتی هستند که فناوری اطلاعات و پذیرش آنها بر سازمان ها می گذارند.در اوایل هزاره سوم شاهد تغییرات بسیاری در جوامع و سازمان ها بوده ایم مفاهیمی چون دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک، بانکداری الکترونیک گرچه نو هستند ولی از نفوذ چشمگیری برخوردار شده اند در شرایط کنونی مدیران وکارکنان باید با مفاهیم فناوری اطلاعات و پذیرش فناوری اطلاعات و موضوعات مرتبط آشنا بوده و از نقش آنها در کسب وکار هزاره سوم آگاه شوند. هرگونه قصور و اهمال در این زمینه می تواند حیات سازمانی آنها را با چالش های جدی مواجه نماید. امروزه مدیران عالی سازمان ها معتقدند اگر به دنبال تضمین تداوم شغلی هستند باید هم خود فراگیر باشند و هم ساختار سازمانی خود را با روشی طراحی کنند که سازمان نیز فرا گیرنده و چابک باشد و بتواند از تغییرات و تجربه های محیط کاری کسب دانش نموده و انعطاف پذیری در هماهنگی و نوآوری داشته باشد(مؤمنی،1385).
ساختار کلی فصل اول این پژوهش متشکل از چند بخش است که به تفصیل در بر گیرنده کلیات پژوهش می باشد که بیان کننده ضرورت و علت انتخاب موضوع،اهداف پژوهش،سؤال و فرضیات پژوهش قلمرو و مدل پژوهش و تعاریف مفاهیم است.
بیان مسئله
در حال حاضر فناوری اطلاعات اساسی ترین پایه های تمدن در هزار سوم محسوب می گردند(تقی زاده،1385).
امروزه در هر سازمانی بحث پذیرش و بکارگیری فناوری اطلاعات مطرح است و همه جا سخن از سودمندی یا ضرورت استفاده از اینترنت، اینترانت و اکسترانت است زیرا به کارگیری فناوری اطلاعات تحول گسترده ای را در تسهیل روند امور اداری، افزایش بازده نیروی انسانی و مدیریت، افزایش تنوع محصولات و یا خدمات و بهبود کیفیت و جلب رضایت مشتریان در سازمان ها به دنبال داشته است به همین خاطر برنامه ریزان دائماً درگیر تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در زمینه پذیرش و بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمان خود هستند، به عبارتی پذیرش فناوری اطلاعات در سازمان های خصوصی و دولتی می تواند عرصه مناسبی برای رشد و بالندگیمفهوم چابکی سازمانی باشد. چابکی را می توان به صورت همراستایی نزدیک سازمان با نیازهای متغیر کاری در جهت کسب مزیت رقابتی عنوان نمود در چنین سازمانی، هدف های کارکنان با هدف های سازمان در یک راستا قرار داشته و این دو توأم با یکدیگر درصدد هستند تا به نیازهای متغیر مشتریان پاسخ مناسبی بدهند(جعفرنژاد و شهایی،1386).
بیل گیس بنیانگذار و مدیر مایکروسافت می گوید: اگر سازمان ها بتوانند با چابکی و زیرکی سازکارهای ایجاد تحول و دگرگونی را در خود ایجاد کنند دیگر نباید نگران آینده غیر قابل پیش بینی باشند به عبارتی دیگر سازمان ها باید سریعتر از رقبا فرآیندها، قیمت ها، فرآورده ها و خدمات خود را تغییر دهند(جعفرنژاد و شهایی،1386).
البته برخی اعتقاد دارند که با توجه به وجود عدمرقابت و سرعت در بخش دولتی و در یک کلمه عدم وجود پویایی در محیط کاری و عملیاتی آن، عملاً بیان چابکی در این بخش بی معنا است، به خصوص که مطالعات ( رابرتس ،2011- چن ،2011 - دوز ،2010 - راسچک ،2010 - فلیپس ،2009 –آگارول و همکاران،2007 –ویت ،2007) بیشتر به تولید چابک و چابکی زنجیره تأمین در سازمان های تولیدی و خصوصی اختصاص داشته است، ولی ما معتقدیم که بخش دولتی به دلیل کثرت ارباب رجوعان و و نیز نیاز بیشتر به رفع نیازها و خواسته های آنها و در راستای نیل بالندگی و تعالی خود در زمینه های سرعت و کیفیت و مهمتر از همه هزینه، بیشتر از بخش خصوصی و دولتی به چابکی نیاز دارد(جعفرنژاد و شهایی،1386).
لذا ما بر آن شدیم تا به بررسی رابطة بین پذیرش فناوری و چابکی سازمانی از دیدگاه مدیران سازمان های دولتی بپردازیم، این مطالعه بر پایه مدل نظری(TAM مدل پذیرش تکنولوژی) استوار گردیده است پس تلاش ما در جهت شناسایی روابط بین پذیرش فناوری و چابکی سازمانی به منظور درک این موضوع است که چگونه پذیرش فناوری اطلاعات می تواند منجر به چابک شدن سازمان ها گردد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
در هزاره سوم میلادی، اطلاعات به عنوان رکن اصلی قدرت تمدن ها مطرح شده است. تاریخ گواه آن است که انسان در مسیر تمدن خویش سه گذر اصلی را طی نموده که هریک از این مراحل، نمایانگر قدرت تمدن در آن زمان بوده است. در دورانی وسعت زمین ها و توسعه کشاورزی، سپس کارخانه و صنایع در حال حاضر نیز اطلاعات و فناوری مربوط به آن اساسی ترین پایه های تمدن در هزاره سوم محسوب می گردند(تقیزاده،1385).
امروزه در هر سازمانی بحث پذیرش و بکارگیری فناوری اطلاعات مطرح است و همه جا سخن از سودمندی یا ضرورت استفاده از رایانه است و به همین خاطر مدیران دائماً درگیر تصمیم گیری برای صرف هزینه یا سرمایه گذاری برای پذیرش و بکارگیری فناوری در سازمان خود هستند.
طبیعی است که فناوری به عنوان یک راه به صرفه در برابر روش های سنتی تر اهمیت دارد، تا آنجا که بکارگیری فناوری اطلاعات تحول گسترده ای را در تسهیل روند امور اداری، افزایش بازده نیروی انسانی مدیریت،افزایش تنوع محصولات و یا خدمات و بهبود کیفیت و جلب رضایت مشتریان در سازمان ها به دنبال داشته اس. به همین خاطر مدیران باید بدانند پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان به چه میزان مفید و اثر بخش است، به عبارت دیگر پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات به کیفیت و بهبود خدمات به مشتریان و بهبود ارتباطات و اطلاعات که همگی از شاخص ها و شروط اولیه موفقیت برای سازمان های امروزی محسوب می شوند، اثر می گذارد. تعیین میزان تحقق این هدف و نیز دستیابی به ارتباط بین پذیرش فناوری و چابکی و چالاکی سازمانی از دغدغه های مهم تصمیم گیرندگان سازمانی به حساب می آیند.
موضوع چابکی چیزی نیست که بتوان آن را فقط برای بخش خصوصی در نظر گرفت. به کارگیری چابکی در بخش دولتی نیز می تواند عرصه مناسبی برای رشد و بالندگی این مفهوم باشد. البته برخی اعتقاد دارند که با توجه به عدم وجود رقابت و سرعت در بخش دولتی و در یک کلمه عدم وجود پویایی در محیط کاری و عملیاتی آن، عملاً بیان چابکی در این بخش بی معنا و بی ربط است، ولی ما معتقدیم که بخش دولتی به دلیل کثرت ارباب رجوعان خود و نیز نیاز بیشتر به رفع نیازها و خواسته های آنها و در راستای بالندگی و تعالی خود در زمینه های سرعت و کیفیت، و مهمتر از همه هزینه، بیشتر از بخش خصوصی به چابکی نیاز دارد(جعفرنژاد و شهایی،1386).
لذا در این پژوهش ما بر آن شدیم تا برای نخستین بار در ایران رابطه ی بین پذیرش فناوری چابکی سازمانی را در سازمان های دولتی ( نهادهای عمومی)سنجیده و در یابیم که سازمان های دولتی برای رسیدن به چابکی سازمانی چقدر در پذیرش و بکارگیری فناوری اطلاعات موفق بوده اند.
از سوی دیگر با توجه به مزایای فراوان پذیرش و بکارگیری فناوری اطلاعات برای سازمان ها، توجه به این نکته برای تصمیم گیران سازمانی اهمیت دارد که دیدگاه مدیران سازمانی خود را نسبت به پذیرش و بکارگیری فناوری اطلاعات بدانند تا بتوانند بهتر تصمیم گیری نمایند. به عبارت دقیقتر آنها می خواهند بدانند استفاده از فناوری و سرمایه گذاری در این زمینه، چقدر بر تحقق اهداف سازمان هایشان مؤثر بوده و به اثر بخشی وکارآمدی و چابکی سازمانی انجامیده است؟
پاسخ به سؤالاتی از این دست نیاز به پژوهش در این زمینه دارد و نتایج این تحقیقات، اطلاعات مفیدی را در اختیار تصمیم گیرندگان در خصوص سرمایه گذاری در حوزه ی پذیرش فناوری اطلاعات برای سازمان هایشان فراهم می آورد.
علاوه بر موارد ذکر شده، برخی از مهمترین عوامل و دلایلی که سبب شده است این موضوع را انتخاب نمایم، به شرح زیر می باشد:
1- این روزها، فعالیت در حوزه فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی و چابکی سازمان برای بسیاری، جذاب شده و به طوری که هیچ واژه ای در علم مدیریت به اندازه این واژه ها کاربرد ندارد.
2- علاقه به موضوع پذیرش فناوری اطلاعات و چابکی سازمانی علاوه بر جذابیت آن
3- بررسی رابطه بین فناوری اطلاعات و چابکی سازمان یک موضوع کاربردی است که پژوهش در این زمینه تجربة گرانبهایی برای محقق فراهم می آورد.
اهداف پژوهش
هدف اصلی
مشخص نمودن رابطه ی بین پذیرش فناوری اطلاعات و چابکی سازمانی از دیدگاه مدیران سازمان های دولتی استان کردستان در سال 1393-1394
اهداف فرعی
شناسایی رابطة بین سهولت درک شده و چابکی سازمانی
شناسایی رابطة بین سودمندی درک شده و چابکی سازمانی
شناسایی رابطة بین نگرش نسبت به استفاده از فناوری و چابکی سازمانی
شناسایی رابطة بین تمایل به استفاده از فناوری و چابکی
سؤال اساسی پژوهش
آیا بین پذیرش فناوری اطلاعات و چابکی سازمانی رابطه معناداری وجود دارد؟
برچسب ها:
بررسی فناوری اطلاعات و چابکی سازمانی از دیدگاه مدیران سازمان های دولتی فناوری اطلاعات چابکی سازمانی فناوری اطلاعات از دید کارکنان سازمان های دولتی