در تفکر اسلامی عقیده بر این است که ویژگیهای منحصر به فرد انسان و ساختار زندگی وی، به گونهای است که برای رفتارهای اجتماعی و فردی خویش، و همچنین برای سعادت ابدی، نیازمند راهنمایی الهی و قوانین و ضوابطی است که ازسوی خداوند توسط وحی تامین گردد.
بدیهی است که سخن بر خلقت ناقص انسان نیست تا وحی برای تکمیل کمبودهای انسان از جهت آفرینش مورد نظر باشد بلکه وحی و قرآن، قوانین و نیازهای انسان و جامعه انسانی را مورد بررسی قرار میدهد که انسان را از ناموس فطری دور میسازد، و فطرت آدمی را به فساد و تباهی میکشاند.
بدین ترتیب هدف قرآن باز گردانیدن انسان به فطرت پاک و برگردانیدن قوانین ناقص بشری به قانون الهی است، و لذا قرآن، کتاب آموزش نظریهای نیست که در تلاش چیره شدن بر طبیعت بوسیله اندیشه و نظر باشد، و زمینه را برای غلبه روح بر ماده فراهم کند. بلکه تلاش قرآن در آن است که ایمان را بر اساس هماهنگی میان محسوسات و معقولات بنا کند، به گونهای که انسان با داشتن ایمان تنها در جهان غیب به سر نبرد، و همه زندگیش را هم در جهان خالص ماده نگذراند، بلکه در زندگی میان نیروها و طبیعتها تعادل ایجاد کند، و معنویت را در همه جای زندگی مادی فراهم گرداند.
۲ - وضعیت موجود
گر چه از تدوین روانشناسی به عنوان یک علم، مدت زمان زیادی نمیگذرد، و در این فاصله، تحقیقات چشمگیری صورت پذیرفته و دست آوردهای گران بهایی در اختیار محققان قرار گرفته است، اما انسان هنوز بسیاری از علومی را که میبایست بیاموزد، نیاموخته است و علیرغم کوششهای فراوان که در زمینههای تعلیم و تربیت و پرورش انسانها به عمل آمد ه، اما این تلاشها کامل نبوده و مورد انتظار و متناسب با نیازهای فطری انسان را به بار نیاورده است، بلکه هنوز جرائم، انحرافها و مشکلات روحی و روانی وجود دارد و در برخی موارد به صورت روز افزونی رو به گسترش است. حاکمیت رویکرد مادی بر روانشناسی غربی علیرغم ظهور مکاتب متنوع در این گستره، موجبات ناکامی روانشناسی را در بسیاری از زمینههای روحی و روانی در کمک به انسان و حل مشکلات و اختلالات روانی او را فراهم کرده است، به گونهای که این زمزمه معمولا شنیده میشود که: میانگین بهبود بیماران عصبی، عملا ثابت و راکد مانده است.[۱]
اما خوشبختانه در میان صاحبنظران علوم اجتماعی، گرایشهایی حاکی از توجه بیشتر به دین برای دستیابی به سلامت روان و درمان بیماریها پیدا شده است. ایشان معتقدند، در ایمان به خدا، نیروی خارقالعادهای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان میبخشد که در تحمل سختیهای زندگی او را کمک میکند و از نگرانی و اضطرابی که بسیاری ار مردم قرن ما در معرض ابتلای آن هستند دور میسازد. در همین راستا کارل یونگ، روانکاو مشهور میگوید: در طول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیتهای مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردهاند، به جرات میتوانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان در هر زمانی به پیروان خود میدهند، فاقد بودند و فرد فرد آنها وقتی که به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند بطور کامل درمان شدند.[۲]
فهرست مندرجات:
۱ - مقدمه
۲ - وضعیت موجود
۲.۱ - تاثیرات قرآن در بهداشت روانی
۳ - ارتباط بین قرآن و روانشناسی
۳.۱ - روانشناسی و قرآن
۳.۲ - روانشناسی قرآن
۳.۳ - روانشناسی قرآنی
۴ - یادآوری
۵ - منابع