تعریف: تلاشی است که برای خلاص کردن خود از رابطه فرساینده و نامطلوب و غیر قابل تحمل که نتیجه ان خرد شدن عزت نفس و از بین رفتن عاطفه است.
کسلر هفت مرحله را برای طلاق روانی درنظر گرفته است.
1- سرخوردگی
2- فرسایش وتخریب رابطه
3- دور شدن از تعهدات نسبت به یکدیگر
4-جدایی جسمانی
5-سوگ در اثر فقدان همسر
6-کار شدید جهت ترمیم زندگی
7-قطع رابطه عاطفی و روانی
صرف نظر از این كه كنار آمدن با مشكلات موجود به خاطر این ملاحظات تبدیل به عادتی تحمیلی و گاها ناخوشایند برای والدین میشود؛ اما از هم پاشیدن انگیزه و جایگزین شدن رخوت ها و كدورتها به خودی خود طرفین را با توجه به تشكیلات روحی خود با تعرضهای متعدد مواجه میكند. احساس ناكامی از خطرناكترین عواقب طلاق روانی است كه ممكن است هر یك از طرفین را به سمت خطرات گوناگون و رفتارهای ضداجتماعی سوق دهد.
تشدید فاصله بین والدین، فرزندان را نیز به سمت تربیتهای مغایر با تربیتهای مقبول جامعه سوق میدهد. اینجاست كه میتوان به نقش اساسی تعارض در ساختار این پدیده پی برد.