تعیین رابطه بین هوش هیجانی و خودکارآمدی دانشجویان - شامل 78 صفحه، فرمت ورد

چکیده هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خودکارآمدی دانشجویان در دانشگاه خوارزمی تهران مى باشد. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی تهران در سال تحصیلی 91-90 بود. برای انتخاب ...

دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی

تعداد مشاهده: 773 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.docx

فرمت فایل اصلی: .docx

تعداد صفحات: 78

حجم فایل:128 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 13,350 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • چکیده
    هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خودکارآمدی دانشجویان در دانشگاه خوارزمی تهران مى باشد. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی تهران در سال تحصیلی 91-90 بود. برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد که در مجموع از بین کل دانشجویان، تعداد 100 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران استفاده شد. داده های پژوهشی با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطى مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که بین هوش هیجانی با خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد.

    کلید واژه ها: هوش هیجانی، خودکارآمدی، دانشجویان.

    فصل اول کلیات تحقیق
    مقدمه
    در گذشته هیجانات را پر هرج و مرج، اتفاقی، غیر عقلانی و ناپخته می دانستند و هیجان و عقل را متضاد یکدیگر می دانستند. امروزه برخلاف تصور گذشته، هیجانات و عقل در مقابل یکدیگر نیستند بلکه هیجانات و احساسات می توانند در خدمت عقل عمل کنند (سارنی، 1999، به نقل از اکبرزاده ،1383).
    «هوش هیجانی» یکی از مهم ترین متغیرهایی است که نقش عمده ای در تبیین عملکرد و موفقیت افراد در زمینه های مختلف دارد و به گمان بسیاری از پژوهشگران و نظریه پردازان این حیطه، سهم هوش هیجانی در تبیین موفقیت افراد بیش از توانایی های شناختی است (گلمن، 1995، ترجمه نسرین پارسا، 1380).
    هیجان ها نقش اساسی در زندگی انسان دارند. خشم، انزجار، ترس، اضطراب، خوشحالی و ... تنها جزیی از احساسات و هیجان هایی هستند که انسان ها ممکن است در شرایط معین آن ها را تجربه کنند. گاهی ممکن است هیجان ها بطور آشکار بروز نکنند. تجربه های هیجانی برای افراد، اطلاعاتی درباره خود و محیطشان فراهم می کند، به صورتی که با آن تعامل پیدا کرده وانطباق می یابند. همه اشکال تجربه هیجانی، از عواطف خالص و اساسی تا هیجان های متمرکز بر احساسات پیچیده، حاصل معانی ذهنی هستند (کندی، ایلن و واتسون ،1999، نقل از ظهور و توکلی، 1381 ).
    گلمن، هوش هیجانی را ظرفیت یا توانایی سازماندهی احساسات و هیجانات خود و دیگران، برای برانگیختن خود و کنترل موثر احساسات و استفاده ازآن ها در روابط با دیگران می داند. گلمن معتقد است، علیرغم اینکه دانش کنونی، ژنها را به عنوان یک عامل مهم تاثیر گذار در هوش هیجانی می داند اما، هوش هیجانی تا حدی از تجربیات زندگی نیز به دست می آید (گلمن، 2003، ترجمه محمد رضا بلوچ، 1380).
    بسیاری از روان شناسان نیز این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به خوىكارآمدى است، خوىكارآمدى در واقع احساسی است که فرد در مورد خود دارد (گلمن، 1995، نقل از گنجینی و حبیب زاده، 1389). احساسات و افکار مردم درباره خودشان اغلب بر اساس تجارب روزانه قابل تغییر است و به طور موقت بر احساس فرد تأثیر می گذارد البته خوىكارآمدى بنیادی تر از آن است و افت و خیزهای معمول فقط می تواند نوسانات گذرایی بر خوىكارآمدى ایجاد کند و این تأثیرات بسیار محدودند. روان شناسان اجتماعی خوىكارآمدى را ارزیابی مثبت و منفی از خود می دانند به طوری که فرض می کنند خوىكارآمدى تا حدودی با ثبات است. خوىكارآمدى یکی از جنبه های مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل می دهد و به طور حتم روی تمام جنبه های شخصی انسان تأثیر می گذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه های شخصیت خواهد شد. بسیاری از نظریه پردازان شخصیت، در نظریه های خود به اهمیت خوىكارآمدى در شکل گیری شخصیت سالم و بارور انسانی توجه خاص کرده اند. میزان رضایت از خود یا ارزشی که انسان برای خود قائل است اهمیت بسیار زیادی در رفتار و پویایی درونی فرد دارد و بیشتر صاحب نظران برخورداری از خوىكارآمدى را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی – اجتماعی افراد می دانند . ارضای نیاز به خوىكارآمدى موجب می شود تا نسبت به نیرو، ارزش و کفایت خود مطمئن شویم و در نتیجه در تمام جنبه های زندگی شایسته تر و پربارتر عمل کنیم (گلمن، 1995، نقل از گنجینی و حبیب زاده، 1389).
    بار-ان، عنوان کرد هوش هیجانی از 5 مؤلفه تشکیل شده است که عبارتند از:
    1. درون فردی: شامل خودشکوفایی، استقلال و خودآگاهی هیجانی
    2. بین فردی: همدلی و مسئولیت پذیری اجتماعی
    3. انطباق پذیری: شامل توان حل مسایل و آگاهی به واقعیت و انعطاف پذیری
    4. مدیریت استرس: شامل کنترل تکانه ها و تحمل فشارها
    5. خلق کلی: شامل شادکامی و خوش بینی (بار-ان،2002، نقل از رجایی و همکاران، 1385).
    خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بندورا روان شناس مشهور مشتق شده است که به باورها یا قضاوت های فرد به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکرد های روانشناختی اشاره دارد، تاکید می کند. بندورا اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روانشناسان رفتارگرا بوده است را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار، احساسات و رفتارهای خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای را ایفا می کنند (بندورا ،1999، نقل از مسعود نیا، 1386).
    بندورا، خودکارآمدی را به عنوان باورهای افراد به توانایی های خود در انجام وظایف به طور موفقیت آمیز تعریف کرده است. او مطرح می کند که خودکارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثر بخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد افراد نیستند، بلکه باور انسان درباره توانایی های خود در انجام آن ها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است. بین داشتن مهارت های مختلف با توان ترکیب آن ها به روش های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. افراد کاملا می دانند که چه وظایفی را باید انجام دهند و مهارت های لازم برای انجام وظایف را دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارت ها موفق نیستند. باورهای خودکارآمدی بر طرز تفکر افراد، چگونگی رویارویی با مشکلات، سلامت هیجانی، تصمیم گیری، مقابله با استرس و افسردگی تاثیر می گذارد. خودکارآمدی به باورهای افراد درباره توانایی هایشان در سامان دادن انگیزه ها، منابع شناختی و اعمال کنترل بر یک رخداد معین اشاره دارد. یکی از جنبه های اساسی خودکارآمدی شخص این باور است که فرد از راه کنترل می تواند بر پیامدهای زندگی خود اثر بگذارد. انتظارات ویژه فرد در مورد توانایی هایش برای انجام اعمال خاص بر کوشش فرد در انجام یک عمل و پایداری در انجام آن و ایجاد انگیزه های مناسب تاثیر دارد (بندورا ،1999، نقل از مسعود نیا، 1386).




    برچسب ها: رابطه بین هوش هیجانی و خودکارآمدی دانشجویان
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد ساماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود، پروژه، مقاله، و....
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.
طراحی سایت: وبتینا