بخشی از متن:
واژه فازی (Fuzzy) در فرهنگ لغت آکسفورد به صورت مبهم، نادقیق، مغشوش و نامشخص تعریف شده است.
منطق فازی را برای اولین بار در سال 1960 پروفسور لطفی زاده، ابداع کرد.
منطق فازی بخش تکمیل کننده منطق کلاسیک است. منطق کلاسیک هر چیزی را براساس یک سیستم دوتایی نشان می دهد (درست یا غلط، صفر یا یک) ولی منطق فازی درستی هر چیزی را با یک عدد، که مقدار آن بین صفر و یک است، نشان می دهد. اگر متغیری مقدار صفر به خود بگیرد قطعا به مجموعه فازی تعلق ندارد ولی اگر مقدار صفر به خود بگیرد قطعا به مجموعه فازی تعلق دارد.
مهمترین خصوصیات منطق فازی به شرح زیر است:
در منطق فازی، استدلال دقیق حالت خاصی از استدلال تقریبی است.
هر سیستم منطقی قابل تبدیل به منطق فازی است.
در منطق فازی، دانش به عنوان مجموعه ای از محدودیت های فازی یا انعطاف پذیر روی متغیرها در نظر گرفته می شود.
استنتاج به عنوان فرآیند انتشار این محدودیت ها در نظر گرفته می شود.
در منطق فازی، تمام مسائل دارای راه حلی هستند که درجه مطلوبیت (امکان) را نشان می دهند.
حسابداران دیگر مجبور نیستند ابهامات موجود در موضوعات حسابداری را نادیده بگیرند و قادر خواهند بود مانند رویدادهای تصادفی با استفاده از نظریه احتمالات با آن برخورد نمایند. موضوعاتی از قبیل تعیین سطح اهمیت، تمایز بین محصولات مشترک و فرعی، حسابداری سنجش مسئولیت و اجتماعی و پیاده سازی قوانین مواردی از ابهام هستند که می توانند از طریق منطق فازی برطرف شوند.
تئوری فازی می تواند نیاز به داده های دقیق در تصمیم گیری را کاهش دهد زیرا می تواند با تخمین های غیردقیق مقادیر متغیرها، روابط بین متغیرها و مقادیر احتمالات را تعیین کرد. کاهش نیاز به اندازه گیری های دقیق، مرتبط بودن تجزیه و تحلیل حسابداری را افزایش می دهد. زیرا در این صورت از اقلام مربوط به دلیل آنکه قابل اندازه گیری دقیق نیستند، صرف نظر نخواهد شد.
برچسب ها:
منطق فازی