تئوری محدودیت ها به یکی از مهمترین موضوعات در ادبیات حسابداری تبدیل شده است.
این تکنیک یک فلسفه مدیریتی جامع است که توسط گلدرات (فیزیکدان اسرائیلی) در کتابی به نام «هدف» در سال 1986 معرفی شد.
بر طبق این تئوری هر سازمانی برای دستیابی به اهداف بیشتر و بالاتر خود با تعداد بسیاری از محدودیتها روبرو است. بنابراین همواره حداقل یک محدودیت وجود دارد که در عملیات سازمان مانع ایجاد می کند.
با توجه به نگرش سیستمی تئوری محدودیت ها به سازمان روی ضعیف ترین حلقه ها باید کار بیشتری انجام شود.
مدیران واحدهای تولیدی در پی آنند که با توجه به منابع محدود و کمبودها به حداکثر سود برسند و با به کارگیری تکنیک TOC در کوتاه مدت می توان به این مهم دست یافت.
TOC بدون تغییر در امکانات موجود فقط با درنظر گرفتن محدودیت های تولیدی، ترکیبی از تولیدات را انتخاب می نماید که آرمان حداکثرسازی سود سازمان محقق شود.
این تکنیک سودمندی هزینه های تولید و مبنای سیستم هزینه یابی محصولات را به چالش کشیده و نهایتا حسابداری فرا متغیر را پیشنهاد می دهد.
فلسفه اصلی تئوری محدودیت، استفاده بهینه از محدودیت ها و گلوگاههای تولیدی است . هدف این تئوری استفاده از روش های علمی در حل مسائل مدیریتی است. TOC به سیستم تولید شرکتهای صنعتی به عنوان رشته ای از فرآیندهای مرتبط ، مانند حلقه های یک زنجیر می نگرد . یک زنجیر هنگامی تقویت می شود که ضعیف ترین حلقه آن تقویت شود . معمولاً ساخت محصول طی چندین مرحله و با عبور از ایستگاههای مختلف تولیدی انجام می شود. گلوگاهها زمانی بوجود می آیند که ظرفیت تولیدی هریک از ایستگاههای فرایند تولید با یکدیگر متوازن نباشند.